eitaa logo
🌺 زندگی قرآنی 🌺
1.7هزار دنبال‌کننده
523 عکس
495 ویدیو
2 فایل
با معارف قرآنی، مشكلات حل میشود. قرآن راه‌حل معضلات زندگی بشر را به فرزندان آدم هدیه میكند؛ این وعده‌ی قرآنی است... اقا سید علی @Rabia_lghoolob وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🟡🌿 🟡🌿 🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹ابراهیم علیه السّلام و نمرود «۳»🔹 نمرود از شدت خشم و غضب ابراهیم را احضار کرد، آنگاه که ابراهیم در مقابل او قرار گرفت، نمرود به صورت ابراهیم علیه السّلام خیره شد و سپس گفت: این چه آشوبی است که بپا کرده ای؟ این چه آتشی است که روشن کرده ای؟ این خدایی که به سوی او دعوت می کنی کیست؟ مگر تو خدایی جز من می شناسی؟ مگر غیر از من خدایی که مستحق عبادت باشد سراغ داری؟ کیست که مقامش از من بالاتر و حکمش از من نافذتر باشد؟! ای ابراهیم مگر نمی بینی که تمام شئون مملکت و تصرف و تدبیر در امور بدست من است؟ مشکلات را حل و فصل می نمایم، دستور من نافذ و حکم من قطعی است، چشمهای مردم به من دوخته شده و آرزوهایشان به من ختم می شود. آیا مخالفی برای من یافته ای؟ آیا دیده ای کسی علیه من قیام کند، چرا تو از روش سایر مردم جدا شده ای و اتحاد و اتفاق ایشان را برهم زده ای و در امورشان کارشکنی می کنی؟ خدای تو چیست که به سوی آن دعوت می کنی؟ او که مردم را به عبادتش تشویق می کنی کیست؟ ابراهیم علیه السّلام در پاسخ نمرود با خاطری آرام و بیانی شیرین گفت: «خدای من کسی است که زنده می کند و می میراند. تنها خدای من است که جان می دهد و جان می گیرد. موجودات را خلق می کند و نابود می سازد.» و چون آنها را می آفریند، تا زمانی که عمر آنها مقرر و اجلشان مقدّر نباشد، برپا می دارد. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ----------------🌱🪴🌱------------- با ارسال این پست در ثواب نشر معارف قرآن کریم شریک شوید... 👇👇👇 ═✧❁🌸❁✧═ 🌱 @Zendegiqurane ═✧❁🌸❁✧═
🌿🌻🌿🌻🌿🌻 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹قافله مصریان و نجات یوسف علیه السّلام از چاه«۱» 🔹 گرچه یوسف علیه السّلام در قعر چاه گرفتار است ولی لطف و رحمت خداوند همواره یار و مددکار اوست. همان خدایی که بدین وسیله او را مورد آزمایش قرار داده است، بزودی قلب او را مطمئن و افکار پریشانش را آسوده می سازد، خدا به وسیله وحی یوسف را به صبر و بردباری سفارش کرده و به وی مژده و بشارت داده که به زودی تو را از تنگنای چاه نجات خواهم داد، اندوه تو را برطرف و پس از مدتی تو را بر برادرانت پیروز می گردانم. در این هنگام غمهای یوسف زدوده و روح پریشان وی آسوده گشت و به انتظار فرمان خدا نشست. طولی نکشید که صداهای مبهم و درهمی به گوش یوسف رسید که تمام توجه او را به خود جلب کرد. یوسف گوش های خود را تیز کرد و دلش می خواست تمام اعضا و جوارح او در گوش او متمرکز می شدند تا او حقیقت موضوع را بهتر دریابد. (ادامه دارد...) منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ----------------🌱🪴🌱------------- با ارسال این پست در ثواب نشر معارف قرآن کریم شریک شوید... 👇👇👇 ═✧❁🌸❁✧═ 🌱 @Zendegiqurane ═✧❁🌸❁✧═
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹دریا شکافته شد🔹 از جانب خداوند به موسی علیه السّلام وحی شد، ای موسی! عصای خود را به دریا بزن! موسی عصا را به دریا زد، خورشید امید بنی اسرائیل از دل شب تار طلوع کرد و ناگهان دوازده راه به تعداد دوازده سبط بنی اسرائیل در میان دریا آشکار گشت تا هر سبطی از طریقی عبور کنند، آفتاب و باد نیز بستر دریا را خشک کردند و راه ها آماده عبور شدند و اکنون بنی اسرائیل در امنیت و ظل توجه خدای متعال وارد دریا گشتند و خدا پیغمبرشان را ایمنی داد و فرمود: «راهی خشک، در دریا برای آنان پیدا کن! نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان بیمناک باش و نه در (غرق شدن) اندیشه دار». [4] دوازده طایفه بنی اسرائیل آسوده و ایمن به سوی خشکی می دوند و آب متراکم از دو طرفشان مانند کوهی بلند، استوار است تا آنها به سلامت از دریا خارج شوند. ناگهان به عقب سر نگریستند و دیدند که فرعون و لشکریانش نیز قصد ورود به دریا را دارند و می خواهند از همان راههایی که بنی اسرائیل آمده اند عبور نمایند و به بنی اسرائیل برسند. فرعونیان نیز وارد دریا شدند و بار دیگر اضطراب و وحشت بر بنی اسرائیل غالب شد و ترس وجود آنان را فراگرفت، زیرا بیم آن داشتند که با عبور از دریا، بار دیگر فرعونیان به آنها برسند. بار دیگر قلبها متوجه موسی علیه السّلام شد، چشمها به جستجوی وی پرداخت، تا خدای موسی این بلای تازه را از جانب آنها بگرداند. در همین موقع بود که موسی تصمیم گرفت دعا کند تا دریا به حال خود بازگردد و فاصله بین فرعون و بنی اسرائیل را پر کند و مانعی بر سر آنها ایجاد شود تا بنی اسرائیل از خشم فرعون آسوده گردند. هنوز تصمیم موسی در قلبش بود که خدا به موسی وحی کرد: دریا را به حال خود آرام بگذار، عصای خود را به دریا مزن تا آب دریا تغییر نکند، زیرا خدا نمی خواهد دریا بین تو و فرعونیان فاصله شده و آنان به سلامت به سرزمین خود بازگردند. بلکه خدا تصمیم به غرق و نابودی فرعونیان گرفته است. فرعون و لشکریانش به دریا نظر کردند و چون دیدند راههای دریا در مقابل آنها آماده عبور است فکر کردند از این مسیر حرکت می کنند و به بنی اسرائیل می رسند. غرور دیده عقل آنان را کور ساخت، در این حال فرعون از سر غرور و خودخواهی و گزافه گویی رو به همراهان خود کرد و گفت: به دریا نگاه کنید، ببینید به دستور من چگونه شکافته شده و تسلیم اراده من گشته تا بردگان فراری خود را دستگیر کنم. «وَ لَقَدْ أَوْحَینا إِلی مُوسی أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یبَساً لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشی»(طه، آیه 77). و به موسی وحی کردیم که بندگان (مؤمن) مرا شبانه از شهر بیرون بر (و به اعجاز و لطف ما) راهی خشک از میان دریا پدید آور، نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان بیمناک باش و نه (از غرق شدن) اندیشه دار. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ ----------------🌱🪴🌱------------- با ارسال این پست در ثواب نشر معارف قرآن شریک شوید... 👇👇👇 ═✧❁🌸❁✧═ 🌱 @Zendegiqurane ═✧❁🌸❁✧═