eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
229 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 🔺 سرخک و سرخجه در ایران ریشه‌کن شد. وزیر بهداشت با اشاره به موفقیت کشور در کنترل و ریشه‌کنی بسیاری از بیماری‌ها، از نامه و به مناسبت ریشه‌کن شدن سرخک و سرخجه در ایران خبر داد. 🔸واکسیناسیون سراسری در کشورمان، به طور رایگان همه نوزادان را پوشش می‌دهد. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روش بندگی ۲....mp3
1.63M
🔖 : 💠 معنای صبر (جبر وعقل و رضا) 📚 برگزیده از کلاس روش بندگی 🎙استاد سرکار خانم نظری 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2
مراقب خودتون باشید و از روش های طبیعی استفاده کنید ✅منظور از اسپری، روغن بنفشه کنجد یا روغن احمدیه میباشد که هر دو محصول در غرفه ی سلامت ما موجود است. هدف ما خدمت به شماست. 👥 ارتباط با ادمین و ثبت سفارش: @Sarmst ☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶   ༺🌺 @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 🔹من نمی دانم امام‌ زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کِی ظهور می کند!💫نمی دانم هم که در دستگاه حضرت پذیرفته می شوم یا نه... 🔸نمی دانم اگر قابل بودم و امام قبولم کرد،چه کاری در سپاهش بهم محول می کند. 🔹برای همین است که دوست دارم همه کار از دستم بر بیاد که وقتی امام ظهور کرد و ان شاء الله ما را در دستگاهش راه داد و کاری بهمان سپرد، آن روز سرخ و سفید نشوم و جلوی حضرت که؛ بلد نیستیم این دستور شما را اجرا کنیم. زشت است آدم جلوی امامش کم بیاورد و بگویدازم بر نمی آید! 🔸آن وقت امام نمی گوید این همه سال که هی صبح تا شب، داشتی دعای فرج می خواندی، بهتر نبود کنارش می رفتی کار هم یاد می گرفتی که وقتی آمدم عصای دستم باشی؟ ❗️❕جهت مطالعه بیشتر❕❗️ فعالیت های شهید 1️⃣ تک تیر اندازی 2️⃣ فعالیت درگردانهای عاشورا 3️⃣ فعالیت درگردانهای امام حسین ع و امام علی ع یگان عمار 4️⃣مربیگری نظامی(سلاحهای سبک و سنگین, تاکتیک, جنگ شهری , تخریب و… 5️⃣مربیگری ورزشی(شنا, غواصی, دفاع شخصی, صخره نوردی, پاراگلایدر, فوتبال) 6️⃣ فعالیت دررشته های ورزشی(فوتسال, راگبی, تیراندازی, پینت بال, چتربازی, صخره نوردی و راپل) 7️⃣تحصیل در رشته تربیت بدنی در سطح کارشناسی و ثبت نام در مقطع کارشناسی ارشد(مدیریت تربیت بدنی) 8️⃣ حضور فعال در مقابله با فتنه88 برای مقابله با اغتشاش گران و جانبازی از ناحیه دست 🔰برای شهیدصادق عدالت اکبری صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🔖 بسم الله الرحمن الرحیم ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 ««قسمت نود و نهم»» 500 که با سر و صورت خونی افتاده بود رو زمین، به محض دیدن این صحنه بلند شد و میخواست دست ببره و کاری کنه که طفل شیرخوار به زمین نخوره اما نرسید و مادر و بچه با هم پرت شدند رو زمین! سعید با دیدن این صحنه از سر جاش بلند شد و میخواست سالن رو ترک کنه که محمد غُرّشی کرد و گفت: بشین سر جات پسر! به کارِت برس. وگرنه بدتر از این سرِ 400 میاد. سعید که به پهنای صورت داشت بی صدا اشک میریخت، نشست رو صندلیشو دوربین های موقعیت 400 رو کنترل کرد. موتوری هایی که دنبال 400 بودند فاصلشون باهاش به زیر 20 متر رسید که یهو صدرا دید نفر پشت سریِ موتوری، اسلحشو درآورد. صدرا فورا به محمد گفت: این حرومی مسلحه! من رفتم! محمد گفت: اقدام کن. یاعلی. مدنی گفت: طرف منم مسلح شد. منم رفتم! محمد گفت: تو هم اقدام کن. ببینم چیکار میکنین. موتوری داشت آماده میشد که به طرف 400 نشونه بگیره که صدرا یه لحظه سرعت گرفت و با گاز زیادی که میداد، تایرِ جلوی موتورشو بالا گرفت و با تک چرخ، محکم جوری اومد رو کمرِ نفر پشت سرِ راننده موتور که اون دو نفر و موتورشون به همراه موتور صدرا محکم نقش زمین شدند. صدای خیلی بدی داد. کل خیابون وحشت کردند. صدرا که لحظه آخر از موتورش پریده بود پایین، داشت قدم قدم به طرف شکارش میرفت تا کارو تموم و خلع سلاحشون کنه. موتوری که سمت مدنی بود تا دید اون وریا نقش زمین شدند و نصف خیابون خون برداشته، برای اینکه مطمئن بشه که کسی دنبالشون نیست، نفر دومی نگاهی به پشت سرش انداخت. اما دیگه دیر شده بود. چون مدنی با سرعت زیاد، موتورو خوابونده بود و یه لحظه، موتور مدنی مثل ساطوری که از عرض به گردن کسی بخوره، زیر پای اونا رو خالی کرد و در چشم به هم زدنی، خودشون و موتورشون کله پا شدند. مدنی هم لحظه آخر از موتورش پایین پریده بود و اونم داشت به طرف اون دو تا لندهوری میرفت که با آسفالت یکی شده بودند. محمد فورا دوربینو چرخوند و با دکتر، نگاه دقیقی به صحنه اطراف انداختند. دیدند امن هست و دیگه مشکل خاصی برای 400 نیست. رفت رو خط صدرا و مدنی و گفت: دیگه مهمون خودتونن. فورا انتقال به بیمارستان و بقیه کارا. مدنی: چشم. صدرا: رو چِشَم. محمد به دکتر گفت: دکتر لطفا هماهنگ کن زودتر به اینا برسن و صحنه تمیز بشه. بعدش محمد فورا رفت رو خطِ 400 و گفت: فرعی بعدی وارد شو و روپوش و کلاهت دربیار و بنداز دور. دور بزن به طرف 500 . زود باش. 400 گفت: چشم. همین الان. 400 مکس نکرد. سریع دوید و تغییر ظاهر داد و با لباس معمولی خودش و شالی که به سر داشت رفت وسط جمعیت. دید 500 و خانم چادریه و بچه اش نشستن گوشه پیاده رو. دیگه خیلی کسی به اونا توجهی نمیکرد. چون خیابونا شلوغ شده بود و درگیری پیش اومده بود. 400 به 500 رسید و گفت: خوبی؟ زنده ای دختر؟ 500 که نای حرف زدن نداشت، بچه ای که تو بغلش بود به 500 داد و گفت: راه بیفت. تو برو جلو تا منم این خانمه رو بیارم. 400 بچه رو گرفت تو بغلش. اولش چون شلوغ بود و فقط تلاش میکردند از اون معرکه نجات پیدا کنند توجهی به بچه نداشت. دید 500 داره زیر بغل خانمه رو میگیره و آروم آروم از اون سنگ فرش های پیاده رویِ لعنتی رد میشن و رد خون از خودشون میذارن. خانمه خیلی حالش بد بود. 500 فهمید که خانمه باردار بوده. تلاش کرد آرومتر حرکت کنه که خانمه اذیت نشه. حال خودشم بد بود. خیلی ازش خون رفته بود. ولی داشت مراعات خانمه رو میکرد که خانمه گفت: وای چادرم ... چادرم ... 500 که نا نداشت، خم شد و به زور از روی زمین، چادر خانمه رو برداشت و داد دستش. خانمه که جلوی چشمش سیاهی میرفت، به 500 گفت: بچم کو؟ 500 گفت: نگران نباش. پیشِ دوستمه. خانمه نفس نداشت ... از بس کتک خورده بود ... فقط وسط لب و دهن خونیش جمله ای گفت که ... گفت: داشت گریه میکرد ... تشنش بود بچه ام ... چرا ... چرا ساکته الان؟ 400 که دو قدم جلوتر از اونا داشت حرکت میکرد و راهو باز میکرد که اونا بتونن رد بشن، یه لحظه دلش هوس دیدن صورت ماهِ بچه رو کرد ... همین طوری که آروم آروم داشت میرفت گفت: نگران نباش خانم ... بغلِ خودمه ... ایناش ... اینجاست ... بیا ... اولش دید پتوی روی صورت بچه خونیه ... اما توجه نکرد ... همین طور که حواسش به جلو بود ... یه لحظه پتوی دورِ صورت طفل معصوم رو برداشت ... یا امام حسین ... یا امام حسین ... برقش گرفت 400 ... 🆔@mohamadrezahadadpour 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 🔹هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَآءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا ۖ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ 🔸اوست كه آسمان ها و زمین را در روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایی و آفرینش چیره شد. آنچه در زمین فرو می‌رود و آنچه از آن بیرون می‌آید، و آنچه از آسمان نازل می‌شود، و آنچه در آن بالا می‌رود . و او با شماست كه باشید، و خدا به آنچه انجام می‌دهید . 📚حدید - 4 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖: 🔰 من در تلفنم، نام همسرم را با عنوان ” ذخیره کرده بودم؛ یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد! به ایشان گفتم: آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده‌ای قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شماره‌اش را بگیرم وقتی این کار را کردم،دیدم شماره مرا با عنوان ” ذخیره کرده بود گفت: از اول زندگی شریک هم بوده‌ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش‌ترین دارایی‌ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم. راوے: همسر شهید جواد جهانی 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 📣 مژده مژده مژده پس از کلاس راه طلایی کلاس جدید برای دختران ۷ تا ۱۰ سال در زینبیه گلشهر😍 🔰 محوریت کلاس: آموزش نکات تربیتی از برکت سوره مبارکه نور ⏰ پنجشنبه ها ساعت ۱۰ تا یک‌ربع به دوازده 🛎 شروع کلاس از هفت اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ 📍استاد: سرکارخانم حسینی 📋 برای ثبت‌نام اقدام فرمایید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : امروز به دعوت بهترین دوستم اومده بودم زینبیه. همون دوستی که همیشه با یه ماژیک هایلایت گوشه کیفم پادشاهی میکنه 😉 همون دوستی که هر وقت خسته میشم، هر وقت نیاز به مشورت دارم، اصلا هر وقت حالم خیلی خوبه، بهترین همراهه! خانم شامی زاده استاد کلاس تفسیر قرآن فرمودند: قرآن خیلی ناز داره، باید قابل بدونه نقاب رو کنار بزنه... 😍 حالا خواسته باهم بیاییم کلاس که بهتر بشناسمش! منم گفتم چشم! تا جایی که خدا توفیق بده... ادامه دارد... 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🔖 بسم الله الرحمن الرحیم ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 ««قسمت صد ام»» با دیدن اون صحنه... لبخند از رو صورتش خشک شد و رفت ... دید گوشه پیشانی و شقیقه کوچیک و نرمِ طفل شیرخوار ... شکسته ... و مملو از خونِ گرمِ تازه است ... و بچه ضربه مغزی شده ... و خونریزی زیادی کرده و ... و در دم جان داده ... و چشمانِ معصومی که نیمه باز بود ... و لبِ کوچیکش ... که خشکِ خشکِ خشک بود ... در انتظار قطره ای آب ... و مادر مجروحی که پشت سرش ... میگفت: یک لحظه صبر کنین یه چیکه آب از این مغازه بگیرم و بریزم تو حلقِ بچه ام... 🔶🔷🔶🔷🔶🔷 سه روز بعد ... محمد و معاون وزیر در اتاق کارِ معاون گفتگو میکردند. محمد گفت: شبنم بازداشت هست و در طول این چند روز، اعترافات مهمی کرده. از داخل، حتی پدرش هم پیگیری آزادی دخترش نیست و تا این ساعت، جایی ثبت نشده که طالعی بخاطر دخترش به جایی مراجعه کرده باشه! معاون وزیر قند را به محمد تعارف کرد و محمد هم برداشت. معاون گفت: اطلاع دارم که حتی ویژه برنامه ای درباره شبنم ساخته بودند که به محض انتشار خبر فوتِش توسط نیروهایی در لباس شخصی و لباس نیروی انتظامی، به طور هم زمان در شبکه های معاند پخش کنند. محمد گفت: جالبه که حتی باباش برای آخر هفته دیگه، بلیط رفتن به انگلستان را هماهنگ کرده بوده و همین یکی دو ساعت قبل کنسل کرده! لابد میخواسته برای مصاحبه علیه جمهوری اسلامی و انداختن مردن دخترش به گردن نظام، بره اونجا. -برنامه ات برای شبنم چیه؟ -اعترافات خوبی کرده. ولی حاضر نشده جلوی دوربین بیاد و بگه و بچه ها ضبط کنند تا به سمع و نظر عموم برسونیم. ما هم اصراری نداریم. تا الان هم هر کس خودش راضی بوده، جلوی دوربین اومده و حرف زده. مهم نیست. ما حداکثر یک روز دیگه باهاش کار داریم. چون بعدش طبق قانون، باید پروندش بفرستیم دادسرا و محاکمه و ... -بسیار خوب. اما خیلی مراقبش باشید. ما برگ برنده و بزرگترین علت حمله همه جانبه به ایران رو از دشمن گرفتیم. کسی که قرار بود کشته بشه و به خاطر وجهه ای که در مجامع بین المللی داره، شر بزرگی درست کنه و دامن انقلاب و مردم رو بگیره، الان پیش ماست. این پیروزی بزرگیه. -درسته. اما من منتظرم بهاییت و تجزیه طلبا و منافقا و بقیه ازاذل و اوباش، اقدام به اجرای پلن سوم و چهارم کنند! چون پلن اولشون خودسوزی اون مادر بود جلوی مقرّ پلیس امنیت اخلاق. با اون، شلیک کردند و ذهن جامعه رو آماده کردند برای یه اتفاق بزرگتر. -ینی مرگ شبنم به دست نیروهای حکومتی! -دقیقا. ولی با ورود به موقع بچه ها و ردی که ما ازش از آفریقا و خونه ثریا در لندن داشتیم، جلوی این فاجعه رو گرفتیم. الان شوک بزرگی به دشمن وارد شده. چون همه جوره منتظر بوده. پیش بینی من اینه که ممکنه ده دوازده تا دختر دیگه رو قربانی کنن ... همشون هم از قومیت های مختلف و به بهانه های مختلف ... تا بتونن به اندازه کشته شدن یکی مثل شبنم در دنیا سر و صدا ایجاد کنند. -بیچاره مردم. بیچاره اونایی که گول یه مشت ورشکسته میخورن. -آره واقعا. ما احتمالا به مدت یکی دو ماه، قتل و کشته سازی های مشکوک و سریالی خواهیم داشت و همش هم میندازن گردن نظام. ما که آماده ایم. باید رسانه ها بتونن مردم رو برای این شرایط آماده کنند. -دقیقا. ولی کدوم رسانه؟! ما هر جا باختیم، از بازی رسانه ای باختیم! -اتفاقا من بعد از خودسوزی اون خانمه، به چند جا نامه زدم و چند مدیر شاخص رسانه ای رو دعوت کردم و بهشون گفتم که حواستون باشه و زودتر از همه دنیا از حالا به بعد، روایت رو در دست بگیرید تا کار از دستمون در نرفته. حالا ببینیم و تعریف کنیم. -بسیار خوب. سوزان مشغوله؟ -عالی. شده معلم زبان فارسیِ نوردخت پهلوی. آرسن که افسر موساده ازش خواسته به نوردخت نزدیکتر بشه و رفتارها و فرهنگ زنان ایرانی رو در نوردخت تقویت کنه. بهش گفتم وانمود کن که همه توجهت به نوردخت هست اما کیس اصلی برای من آرسن هست و حواست بهش باشه تا به وقتش بهت بگم چیکار کن. -عجب استعدادی داره این دختر! چقدر باهوش و با اخلاص و ... -بله. البته کم نیستند از این دست نیروها که در دنیا و بغل دست یه آدمایی کاشتیم که حتی به عقل جن هم نمیرسه. -راستی از بابک برام بگو! 🆔@mohamadrezahadadpour 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 🔹كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰٓ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰٓ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ 🔸جنگ [با دشمن‌] بر شما مقرّر شده، و حال آنكه برایتان است. و بسا چیزی را ندارید و آن برای شما است، وبسا چیزی را و آن برای شما دارد؛ وخدا [ شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. 📚 بقره - 216 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 🔹 بانوی ایرانی، اولین بانوی کاپیتان ایران و منطقه غرب آسیا خانم راحله طهماسبی فعالیت دریانوردی را از سال ۸۹ با مدرک ملوان نامحدود در منطقه بندرلنگه به عنوان اولین بانوی دریانورد ایران آغاز کرده و در سال ۱۳۹۷ به عنوان چهره ماندگار بانوی ایرانی شناخته شد. اکنون در سال ۱۴۰۲ ایشان موفق به اتمام دوره فرماندهی شده و در حال حاضر به عنوان اولین بانوی کاپیتان دریانورد در ایران و منطقه غرب آسیا در ناوگان دریایی کشور مشغول به کار است. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
📚 ♨️ کار عمیق: انجام فعالیت های حرفه ‌ای در تمرکز کامل و بدون حواس پرتی، که توانایی های شناختی شما را به حد اعلای خود می‌رساند. فعالیت هایی که ارزش آفرین هستند، مهارت های شما را بهبود می‌بخشند و تکرار آنها دشوار است. 🔺 در واقع اگر زندگی سایر شخصیت های تاثیر گذار در تاریخ معاصر و غیر معاصر را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که تعهد به در بین آنان موضوعی مشترک است. نیل استیونسن، نویسنده معروف داستان های ، در وب سایتش هیچ آدرس ایمیلی نیست، ولی نوشته‌ای دارد که توضیح می‌دهد چرا به صورت عمدی در رسانه های اجتماعی حضور فعالی ندارد. 📌 توضیح استیونسن برای این کنار گیری ها: "اگر زندگی ام را به نحوی سازماندهی کنم که بتوانم زمان های بدون وقفه، متوالی و طولانی زیادی به دست آورم می توانم رمان بنویسم، [در غیر این صورت] چه چیزی جایگزین آن می‌شود؟ به جای رمانی که مدت طولانی زبانزد خواهد بود... انبوهی پیام مختلف الکترونیکی خواهم داشت که برای افراد مختلف فرستاده ام" 📚 کار عمیق ✍🏻کال نیوپورت (اگر به دنبال افزایش تمرکز و دوری از حواس پرتی هستید، این کتاب به شما توصیه میشه) @reyhanatozeynab
🔖 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : أرضُ القِيامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ المُؤمِنِ ؛ فإنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ . سرزمين قيامت سراسر (گرما) است، مگر مؤمنان؛ زيرا های او در دنیا برایش سايه مى افكند. ⚘🌿⚘🌿⚘🌿⚘ ◀️ توزیع بسته های معیشتی شامل رب ،روغن ،ماکارانی، قند و شکر ، نان، گوشت گرم و ... میان نیازمندان. ◀️ "مساعدت های نقدی و غیر نقدی شما نیکوکار گرامی ما را در ارائه بهتر این عمل خیر یاری می نماید." شماره حساب : 💳 5892 1011 1222 5673 مرضیه نظری 🔺 لطفا فیش واریز خود را به آیدی زیر ارسال فرمایید. 🆔 @YaMahdi_Salam 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🔖 بسم الله الرحمن الرحیم ✍محمدرضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 ««قسمت صد و یکم»» (قسمت آخر) -بابک مشغوله. چون خطِ فرهنگیِ سفارت انگلستان توسط ثریا از همه خط ها قوی تر دنبال میشه، به بابک گفتم شش دُنگ حواسش به ثریا باشه. ما هشدارهامون رو دادیم. در حوزه فرهنگ، نمیشه تماما امنیتی برخورد کرد. باید مقابله به مثل فرهنگی با کارهای قوی انجام بشه. -هفته دیگه به اتفاق آقای وزیر، قراره با جمعی از نخبگان جوانِ فیلمساز و فیلنامه نویس و رمان نویس دیدار کنیم. همشون حزب الهی نیستند. بچه مذهبی های رونده شده از این و اون داریم ... کسانی که صرفا ایران دوست و عاشق وطن هستند هم داریم. میز فرهنگی و بچه های روابط عمومی وزارت دارن کارای قشنگی میکنند. میخوام دقیقا همین خطی که گفتی فعال تر کنیم تا ان‌شاءالله شاهد کارای قوی تر باشیم. -توکل بر خدا. اگر کاری هم از دست من برمیاد، درخدمتم. چون مهم ترین و بهترین راهی که میشه هم سرمایه اجتماعی برای جامعه اطلاعاتی و امنیتی کشور به وجود آورد و هم فرهنگ سازی کرد، توجه به هنر و جذب حداکثری هنرمندان و بچه هایی هست که حرف برای گفتن دارن. -حتما. میگم آقا سید با شما ارتباط بگیره. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶 دیدار محمد و معاون وزیر تمام شد. وقتی به اتاقش رسید مستقیم رفت سراغ کشوی میزش و گوشیش درآورد و با خانمش تماس گرفت: محمد: سلام. خانمش: سلام از ماست قربان! احوال شما؟ محمد: دستبوسم. خانمش: نفرمایید آقا. چه خبر؟ محمد: دلتنگم. خانمش: به حق چیزای نشنیده! محمد: جدی میگم. چقدر بدجنسی تو! خانمش: بذاردو دقیقه از مکالمه مون بگذره ... بعدش بهم بگو بدجنس! بعد از دو هفته زنگ زده و لیچار بارم میکنه! محمد: بچه ها خوبن؟ خانمش: بعله. شما خوبین؟ همکاراتون خوبن؟ جسارتا کِیساتون چطورن؟ محمد: همه سلام رسونن. شام چی داریم؟ خانمش: موفق باشی. خدانگهدار! محمد: الوووو ... چرا قطع میکنی؟ چی گفتم مگه؟! خانمش: هیچی. چون خدا خدا میکردم یه بار تماس بگیری و ازم نپرسی شام چیه؟ ناهارچیه؟ بعدش چیه؟ چاییت چیه؟ نسکافت چطوریه؟ محمد: آهان. از اون لحاظ؟ باشه. سوالات دیگه میپرسم. نظرتون درباره فیلترنیگ چیه و آیا اساسا وقتی قراره موقع دعوا و فتنه و آشوب، همه چیو فیلتر کنیم، دیگه تشکیل لشکر سایبری و گردان مجازی و این چیزا در دوران صلح فایده ای هم داره؟ خانمش: با تشکر از سوال خوبتون و این موقعیتی که در اختیارم گذاشتید باید خدمتتون عرض کنم که خیر! هیچ فایده ای نداره. چون یا از اساس، تشکیل و هزینه کردن برای راه انداختن گردان و لشکر سایبری اشتباه بوده و یا الان قطع کردن اینترنت و کوتاه کردن دست نیروها به نت و انتظار اثرگذاری در فضای مجازی از بیخ و بن غلطه! مگه میشه اسلحه و عرصه جنگ از گردان مجازی بگیری و بعدش بگی بفرما اثرگذار باش؟! محمد که دهانش باز مونده بود گفت: تو واقعا برای این سوال آمادگی داشتی؟! چقدر قشنگ و فوری جوابم دادی! خانمش با یک حالت پُز و تفاخر خاصی گفت: هیچ وقت یک زن را دست کم نگیر! مخصوصا یک زنِ خانه دارِ اهل مطالعه. محمد با خنده و شیطنت خاص خودش گفت: من غلط بکنم بانو! نگفتی! شام چی داریم! خانمش: خوش گذشت. سر شب که میایی برای بچه ها لبو و شلغم بخر. کاری نداری؟ محمد: تشکر. چشم. یاعلی. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶 شب شد. محمد داشت جمع و جور میکرد که بره خونه و پس از یکی دو هفته پیش زن و بچه هاش باشه که تلفن اتاقش زنگ خورد. مجید بود. گفت: سلام. وقتتون بخیر. محمد: سلام آقا مجید. مجید راستی به دکتر گفتی کلا پرونده زندیان و اصل و مهشید دست خودش باشه؟ مجید: بله. گفتم. پرونده مهشید و نقشی که در سازماندهی راه پیمایی همجنس بازها داشت فرستادیم دادگاه. محمد: به دکتر بگو حواسش به زندیان و اصل باشه. اینا حکم لونه زنبور میکنن. خط رو نسوزونن که فعلا باهاشون کار داریم. مجید: چشم. کار مهمی باهاتون داشتم. محمد: جان. بگو! مجید: قربان سیستمتون روشنه؟ محمد: روشن میکنم. چی شده؟ مجید: گزارش شده که یه دختر خانم در مقر پلیس امنیت اخلاق از دنیا رفته! محمد: بسم الله. شروع شد. پلن سه! مجید: منظورتون از پلن سه متوجه نمیشم! محمد: هیچی. مشخصاتشو میگی؟ مجید: بله. دختر ... کورد ... اهل سنت! محمد: نگفتم؟ پلن سه! و به زودی نفرات و قربانیان بعدی ... محمد همین طور که داشت سیستمش روشن میکرد پرسید: نام و نام و خانوادگی؟ مجید گفت: خانم مهسا امینی!! پایان ««والعاقبه للمتقین»» 🆔@mohamadrezahadadpour 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜