🔰 #قسمت_آخر:
عروس خانم برای بار سوم میپرسم: وکیلم؟
"بسم الله الرحمن الرحیم، با اجازه از آقا صاحب الزمان، پدربزرگم و پدر و مادرم، بله"
"بله" را گفتم، درحالی که زینبیه جشن میلاد حضرت زینب سلام الله علیها بود 😍
"بله" را گفتم، درحالی که هرسال این موقع کنار مزار حاج مصطفی بودم و الان امیدوار بودم تو روز شهادتش او کنارم باشه 😊
"بله" را گفتم، درحالی که چشمهایم به سوره ی یاسین قرآن خیره شده بود و چشمهای پدرم نمناک....
بعد از مراسم عقد، عکس و عسل رفتیم مزار شهدای گمنام،، هردوی ما نماز شکر خواندیم و من شدم شریک خوب و بدی های یک نفر 😊
و امسال اولین ماه رمضانی است که سفره سحری و افطارمان دو نفره است 😍😊
زندگی مشترک همیشه به شیرینی عسل سفره ی عقد نیست اما لبخند و نگاه خدا همیشه همان طعم را دارد... 😊😍
#داستانی
#ازدواج
#سه_شنبه
#اینان_جوانان_زینب_اند
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 #ترانه_های_مادرانه:
#قسمت_آخر:
اون روزها من تنها چادری کلاس بودم! 😍
اولش خیلی برام سخت بود...
همیشه حرفهای بابام جلو ذهنم بود!
کسی باهات دوست نمیشه...😔
یکی دو ترم گذشت و من تقریبا باهمه دوست شده بودم و البته خیلی درسخون🤓
مامانم یادم داده بود،
یه آدم چادری قبل از ظاهرش، طرز تفکرش تو چشمه...
بنابراین خیلی سعی کردم تا همیشه شاگرد اول باشم!😬
اونقدر که همیشه موقع امتحانات، سرِ اینکه بقل دستم کی بشینه دعوا بود!
یادمه پسرها قبل از امتحان میپرسیدن خانم .... شما کجا می شینید؟!
هرچند به شدت با تقلب مخالفم!
چه رسوندنش چه گرفتنش.... 😐 و تقریبا هیچ وقت هیچ کسی نتونست از من تقلب کنه 🙈😅
اما عوضش تمام مسیر رفت و برگشت به دانشگاه،
تمام زمان های خالی بین کلاسها من در حال کمک کردن به همکلاسی هام بودم...
اینکه همیشه یه دختر چادری تو کتابخونه داشت مشکلات درسی بقیه رو حل میکرد خیلی برام جذاب بود 😍😊
تا اینکه به لطف خدا بعد از چندسال از من درخواست شد تا به عنوان سخنران مدعو در یک کنفرانس بین المللی شرکت کنم...
جایی شبیه همان تالار اجرای نوازندگی ام،
با همون تعداد شنونده!
اما این بار نه برای دست زدن!
بلکه برای آموختن جدیدترین شیوه های نوین علمی در دنیا...
گمانم اون لحظه چادرم داشت لبخند میزد😍🤓
من حجاب امروزم رو مدیون صبوری های مادرم هستم...
مادری که به زیبایی ترانه های عاشقی رو در گوشم نواخت....
تمام.
🔺 مژده: سری جدید داستانک ها به زودی نوشته خواهد شد.
🔺 برای ثبت بازخوردهای خود میتوانید با آیدی زیر در ارتباط باشید:
🆔 @Yamahdi_salam
💠 رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا.
#عاشق_باش
#رمان
#مادرانه
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از امشب، مورخه
🔖 #اتفاقی_که_منتظرش_بودم:
🔰 #قسمت_آخر:
فاطمه از کسانی بود که تو مسابقه، یکی از کتابهای شهدا نصیبش شد و چون فعلا قصد خوندنش رو نداشت، اونو به امانت به من سپرد.
کتاب درباره #شهید_ابراهیم_هادی بود.
این اسم رو زیاد شنیده بودم، رو کوله های مسافران اربعین هم تصویرش رو دیده بودم،
ولی شناختی ازش نداشتم.
فقط سال گذشته به واسطه استوری یک بلاگرِ کاردُرست، به نیت شهید هادی چند باری #زیارت_عاشورا خونده و فراموش کرده بودم.
ولی او فراموش نکرده بود...😭
چند روز بعد از سفر، مطالعه کتاب رو شروع کردم،
برگ به برگ « #سلام_بر_ابراهیم » رو پشت سر گذاشتم اما در شب آخر ماندم......
در ۲۲ بهمن ۱۳۶۱
شبی که تنهای تنها در #محاصره #آتش عشقی سوزان #پروانه شد و ....😔
بعد از اتمام کتاب، در یکی از
#سحرهای_ماه_رمضان، تقریبا همزمان
با روز #تولدش (اول اردیبهشت)
شهید ابراهیم هادی، در زندگی من متولد شد..
چه #مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ...😍
شبی که تا صبح خواب به چشم هام نیومد
منتظر اومدنش هم نبودم.
شهدا رو باید با تموم وجود حس کرد!
حتی اگر ما اونها رو فراموش کنیم،
اونها هیچ وقت فراموشمون نمیکنن...
هیچ وقت!
راستش یکسری از دلدادگی های بین خالق و مخلوق به واسطه عطر همین شهداست که میسر میشه...
پس اگر اجازه بدید جزئیاتش بماند برای خودم ☺️✋
☀️ این #وعده خداست،
انسان هایی که دل از دنیا می کَنند و از جان خودشون میگذرن، بارها و بارها در جان های دیگری متولد میشن و #زندگی می بخشن
اون شب جواب این سوالم رو گرفتم که:
شهدا بین اون همه اضطراب و نگرانی، با خستگی و دلتنگی، بدون داشتن حداقل امکانات، شاید با گرسنگی و تشنگی، غم از دست دادن رفیقان، زخم و درد و .....
چطور شب ها هم بیدار بودن و به عبادت می پرداختن؟
(یازینب کبری😭)
چی میتونه به خواب، به اضطراب ،حتی به ترس، غلبه کنه جز عشق؟
به قول استاد شهریار: «غم پهلوان است»
ولی من میگم #عشق پهلوان است😍
💢 شهید آوینی جمله ای داره که میگه:
«هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان #کربلا را بخواند.....»
و حتما ارتباطی هست بین سال ۶۱شمسی و۶۱ قمری ....😭
امشب دقیقا #چهل ساله که آقا ابراهیم، #گمنام و در عین حال خوش نامه.
🦋حالا که به خواست خدا،
پایان این سفرنامه با سالگرد #شهادت این شهید بزرگوار مقارن شده،
از طرف او، هدیه ای به مخاطبین عزیز تقدیم میشه😊👇
کتاب سلام بر ابراهیم ۱😍
اگر این کتاب رو نخوندید پیشنهاد می کنم که حتما مطالعه ش کنید.
شاید برای شما هم #اتفاق بیفتد☺️
#دهه_فجر
#داستان
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f