eitaa logo
بصیرت
745 دنبال‌کننده
730 عکس
470 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◼ *مباحث معرفتی پیرامون کربلا شناسی و عاشورا* : استاد طاهرزاده / قسمت ۱ بسم الله الرحمن الرحيم  ﴿ اَلسَّلامُ عَلَي الْحُسَين وَ عَلي عَليّ بْنِ الْحسَينِ وَ عَلي اَوْلادِ الْحُسْينِ ﴾  ﴿ وَ اَعْظَمَ اللَّه اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ(ع) ﴾  ﴿ وَجَعَلَنا واِيّاكُمْ مِنَ الطّالبين بِثارِه مَعَ الاِمامِ الْمَهْديّ مِن آل مُحمّدٍ(ع) ﴾  از خداوند مي خواهيم ما را به فرازي از وحكمت برساند تا هم معني آن نهضت و حكمت بزرگ را بفهميم، و هم هاي خود را به اوج برسانيم و در راه اتّحاد بيشتر با مقام والاي اباعبدالله(ع) به دست يابيم.  قصد داريم به لطف خدا در چند جلسه اي كه در پيش داريم نگاهي به نهضت اباعبدالله(ع) از زاويه شرايط و آن زمان بيندازيم؛ مي خواهيم به شرايطي بنگريم كه بسيار پيچيده است و احتياج به تأمل زيادي دارد.  اصلاً از خود بپرسيم: امويِ از كجا ريشه گرفته است؟! و چه مي خواهد بگويد؟! و چرا بسياري از صحابه و تابعين مانده اند كه چگونه با آن مبارزه كنند؟! اگر چه حرف همة آنها اين بود كه: «فرهنگ معاويه پسنديدني نيست»، امّا حرف ديگرشان هم اين بود كه: «چاره اي هم جز پذيرفتن آن نيست». اين چه فرهنگي بوده كه اين چنين را ومنكوب خود كرده و طوري خود را نمايانده كه گويا مقابله با آن غيرممكن است وتنها (ع) بود كه آن زمان در خود توان مقابله با آن فرهنگ پيچيده را ديد و موفق هم شد. گفتني است كه امام(ع) همة جوانب را مي شناسند؛ به همين جهت تحليل امام غير از تحليل سياست مداران آن زمان است و براي شناخت آن فضا، بايد كرد تا بيشتر به عمق نهضت حضرت (ع) در پي برد.  قبل از اسلام؛ جنگِ فرهنگ اموي در مكّه با بني هاشم بود و اين دو به عنوان دو رقيب در صحنه هاي و اقتصادي رو در روي هم بودند. ولي با ظهور اسلام و نهضت اسلامي آن مقابله و رقابت به ظاهر بي رنگ شد، امّا همين فرهنگ جاهليت اموي، وقتي به شام مي آيد و با فرهنگ جديدي به نام فرهنگ رُمي، تركيب پيدا مي كند، ديگر آن فرهنگ جاهليت ابوسفياني بي رنگ شده نيست، بلكه تبديل به فرهنگ «امويِ روميِ» معاويه اي مي شود. شام محل تفكّر روميان است و روم فرهنگ خاصّي دارد، فرهنگي كه حتّي وقتي پس از چهار قرن مسيحيت را پذيرفت، بيش از آنكه رنگ را به خود بگيرد، رنگ خود را به مسيحيت زد. و در نهايت هم همين فرهنگ رومي حتّي بعد از 9 قرن حضور مسيحيت در آن اروپا، مسيحيت را حذف كرد و فرهنگ رنسانس را با برگشت به تأسيس نمود. اصلاً اومانيسم، كه محور فرهنگ امروز اروپا است يعني «آداب رومي»، يعني آدميّتِ رُمي. آدميّتي كه به جاي ، محور عالم است. /ادامه دارد....  🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ مباحث معرفتی و : استاد طاهرزاده / قسمت ۴ در زمان همه چيز برمبناي تنظيم شده است. معاويه بر اساس ترس بيعت مي گيرد، ترس، حافظ نظم زمانه شده است و ترسوهاي ميدان داران چنين نظامي هستند، حتي معاويه خوب مي داند كه در زمان خلافت علي(ع) مي تواند با ترسي كه در حوزة حكومت آن حضرت ايجاد مي كند مردم را از بين ببرد و عملاً از طريق غارت هاي بُسْربن ارطات ها، در حوزه حكومت حضرت اختلال ايجاد مي كند. از عدم ، عامل و سكون همه افراد شده است. مردمي كه اكنون دهها سال است به تن آسايي و پرخوري خو كرده اند، ترس جدا شدن از آن ، آنها را به هر كاري مي كشاند و به هر تسليمي تن درمي دهند. اكثر صحابه در اثر فتوحات و جنگ هاي طولانيِ زمان خليفة دوم داراي مال و كنيز و باغ هاي بسياري شده بودند و معاويه مي داند كه اينها هستند و لذا با حسين(ع) كنار نمي آيند و حتّي آن چنان مشغول زندگي اند كه نمي توانند به راه ديگري فكر كنند. و آگاه نيستند راه گريزي از اين نوع زندگي هست يا نه؟ در چنين شرايطي آنچه مطرح نيست فكر كردن و نسبت به روند جامعه آگاهي داشتن است. زندگي شدن و زندگي را به عنوان يك گرفتاري پذيرفتن و خود را در چنگال آن افكندن، خودآگاهي را از افراد مي گيرد و ديگر نمي توانند خود را در ماوراء روزمرّگي ها تحليل كنند، و اين جا ديگر و وعظ هم كارساز نيست.  امام حسين(ع) براي هميشه عاملي شد كه معني را در هر عصري به انسان ها آموزش دهد تا متوجّه شوند از راه دين، و به روش حسين(ع) مي توان در هر زماني خودآگاهانه زندگي كرد و همواره اتّصال عهد خود را با حقيقت و با نبوّت محفوظ داشت و متوجّه بود سايه سياه تبليغات اموي نبايد ما را از عهد نبوي غافل كند و به پوسيدگي در زندگي بكشاند. امويان، مردم را از آن عالَم باطني كه پيامبراكرم(ص) پيام آور آن بود غافل مي كردند و حسين(ع) تجديد كننده آن عهد و آن باطن بود و اين جبهه هنوز گشوده است.  هر انساني تا آگاهي به زمان خود نداشته باشد و راه رهايي از طلسم زمانه را نشناسد نمي تواند درست زندگي كند. و عظمت نهضت امام حسين(ع) در اين است كه خودآگاهي لازم را براي شناخت و تحليل همان عهدي كه در آن زندگي مي كنيم به ما مي دهد. مَشْي و روش دشمنان ما، مَشْي و روش ترس و رعب و پوچ كردن زندگي و گرم كردن بازار سازش و چاپلوسي بوده است، و تنها راه مقابله با آن، راه اباعبدالله(ع) است، تا بتوانيم حيله هاي دشمنِ اموي روُمي را با خودآگاهي به شرايط تاريخي خود، درست تحليل كنيم و طعمة نقشه هاي او قرار نگيريم، چراكه او واقعاً پيچيده تر از آن است كه بتوان با عقل خود و بدون نور (ع) از آن حيله ها گذشت.  (ع) با روش خود، ما را به آن چنان خودآگاهي مي رساند كه هيچ وقت تلاش و تحركِ مطابق با آن روش، به شكست منتهي نمي شود. و دشمن امروز بشريّت، همان دشمن (ع) است در كربلا. و حسين(ع) به عنوان معصومي آمده تا ريزه كاري هاي فرهنگ دشمن را با تمام ابعادش به ما نشان دهد و نيز راه مقابله همه جانبه با آن را به ما بنماياند. و بقية ائمه(ع) نيز حافظ رسالت بوده اند؛ كربلايي كه مي تواند ماوراء ترسي كه دشمن ايجاد مي كند، به انسان قدرت انتخاب صحيح بدهد.  🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592