◼ مباحث معرفتی #کربلاشناسی و #عاشورا :
استاد طاهرزاده / قسمت ۳
نهضت و حكمت امام #حسين(ع) يك انتخاب واقعي مافوق رسم زمانه است؛ چراكه علم، مبناي انتخابِ عالِم است يعني عالِم هر آنچه را انتخاب مي كند، #عالمانه انتخاب مي كند و اين چنين انتخابي، انتخابي است آزادانه، چون بر محور علم و آگاهي انجام گرفته است.
و بر عكس؛ ترس، مبناي حركت انسانِ جامعه زده و مرعوب است. و چنين انساني انتخاب آزاد ندارد. انتخابي كه بر اساس كشش هاي غريزه و يا ترس باشد، آزادانه نيست. معاويه مي داند كه عدّه اي تحت تأثير جوّ جامعه، انتخاب و زندگي مي كنند و در حقيقت انتخاب ندارند و لذا معاويه نقشه و حيلة خود را از همين جا شروع مي كند و همان افراد را طعمه سياست هاي خود قرار مي دهد، و چنين انسان هايي كم نيستند.
معاويه حكومت زورمدارانه اي را برپا مي كند كه انسانِ داراي اقتدارِ روحي، آن شرايط را نمي تواند تحمّل كند، ولي انسان هاي بي محتوا، به راحتي طعمة پوچي زمانه اي مي شوند كه ترس بر آن حكومت مي كند و آلت دست قرار مي گيرند.
در زمان سه خليفة اول، افراد جامعه، به جهت مشغوليت هاي بي ثمر و غفلت از #معارف ديني و پشت كردن به اهل البيت پيامبر(ص)، به نهايت پوچي رسيدند، حدود سي سال مردم مشغول همه چيز شدند به جز مشغول معارف ديني؛ و لذا بعداً به راحتي آلت دست جوّ ترس قرار گرفتند.
در شرايط #ترس، وقتي انسان بي محتوا شد ديگر #اراده نمي كند تا هر طور كه خودش خواست زندگي كند. انسان بي محتوا فقط به زيستن فكر مي كند و نه به چگونه زيستن، و به صِرف ماندن مي انديشد، ماندن را زندگي مي پندارد. و صِرف ضرورتِ زيستن، او را در برابر واقعيت، تسليم و خاضع مي كند و #معاويه چنين حالت رواني را كه جامعه را فرا گرفته مي شناسد و نه تنها درصدد درمان آن نيست بلكه تلاش مي كند پاية #حكومت خود را بر چنين روان #اجتماعي بنا كند. او آرزويي بهتر از اين ندارد كه مردم در همين شرايط فكري بمانند.
معاويه؛ كسي نبود كه همه او را بپذيرند ولي كاري كرده بود كه اين نپذيرفتن، براي او مشكلي به وجود نياورد و همه #تسليم او شوند، به اين معني كه باور كنند در برابر او نمي توان كاري كرد. و لذا بسياري از صحابه و تابعان به امام حسين(ع) مي گفتند: كاري نمي توان كرد. و حسين(ع) آمد كه كاري بكند و شعار «كاري نمي توان كرد» را كه امنيّت فرهنگ معاويه در آن نهفته است، بشكند. و حالا همين فرهنگ بعد از مرگ معاويه هم ادامه داشت.
وقتي تفكّر و علم و دين، مدار و محور زندگي انسان و جامعه نباشد، چنين انسان و جامعه اي خيلي زود با #ترس به خضوع مي آيد و حتي براي فرار از حيطه وحشت، به تملّق مي افتد و #چاپلوسي و محبّت به شخص ستمگر را پيشه مي كند. و خودكامگان در اين شرايط بدون هيچ مقاومتي، ابتكار عمل را در دست دارند و به قيمت ترسي كه ايجاد كرده اند در امنيت زندگي مي كنند. و #حسين(ع) در چنين شرايطي زندگي خود را بر اساس #توكّل و علم و ايمان، انتخاب مي كند و جوّ زمانه، او را از خود باز نمي ستاند و به وضع موجود صحّه نمي گذارد.
رمز به كار نشستن حيله هاي #معاويه از آنجاست كه مسلمانان پس از جنگ و كشورگشايي هاي طولاني در زمان #خليفة دوم، از كمالات معنوي خالي شدند و معاويه به كمك چنين افراد عمل زده اي با فرهنگ علوي روبه رو شد، مردمي كه بيش از ده سال فقط جنگيده اند، آن هم چه جنگي! #جنگي كه خليفة دوم دستور داده است «حَيَّ عَلي خَيْرِ الْعَمَل» را از اذان حذف كرده اند تا نماز بهترين عمل قلمداد نشود و جنگ و كشورگشايي مقصد اصلي مردم بماند.
در زمان خليفة دوم عمل زدگي حاكم شد و همين عمل زدگي زمينه اي گشت كه زمانة معاويه را رونق داد و #معاويه توانست در چنان بستري نقشه هاي خود را عملي كند. يك ملّت #بيمحتوا كه نه فكر دارد، نه دين و نه علم، در مقابل ترس، هم به راحتي خضوع مي كند و هم چاپلوس و تملّق گوي كسي مي شود كه از او مي ترسد. در واقع آن جنگ ها فتوحات اسلامي نبود، بلكه فتوحاتي بود براي معاويه، تا قلب مردم مسلمان را با رعب خود تسخير كند و از فداكاري براي اسلامِ معنوي باز دارد.
🔷کانال
با #بصیرت_با_ولایت #تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ مباحث معرفتی #کربلاشناسی و #عاشورا :
استاد طاهرزاده / قسمت ۴
در زمان #معاويه همه چيز برمبناي #ترس تنظيم شده است. معاويه بر اساس ترس بيعت مي گيرد، ترس، حافظ نظم زمانه شده است و ترسوهاي #چاپلوس ميدان داران چنين نظامي هستند، حتي معاويه خوب مي داند كه در زمان خلافت علي(ع) مي تواند با ترسي كه در حوزة حكومت آن حضرت ايجاد مي كند #مقاومت مردم را از بين ببرد و عملاً از طريق غارت هاي بُسْربن ارطات ها، در حوزه حكومت حضرت اختلال ايجاد مي كند.
#وحشت از عدم #رفاه، عامل #سكوت و سكون همه افراد شده است. مردمي كه اكنون دهها سال است به تن آسايي و پرخوري خو كرده اند، ترس جدا شدن از آن #تن_پروري، آنها را به هر كاري مي كشاند و به هر تسليمي تن درمي دهند.
اكثر صحابه در اثر فتوحات و جنگ هاي طولانيِ زمان خليفة دوم داراي مال و كنيز و باغ هاي بسياري شده بودند و معاويه مي داند كه اينها #دلبسته #اموالشان هستند و لذا با حسين(ع) كنار نمي آيند و حتّي آن چنان مشغول زندگي اند كه نمي توانند به راه ديگري فكر كنند. و آگاه نيستند راه گريزي از اين نوع زندگي هست يا نه؟ در چنين شرايطي آنچه مطرح نيست فكر كردن و نسبت به روند جامعه آگاهي داشتن است. #مشغول زندگي شدن و زندگي را به عنوان يك گرفتاري پذيرفتن و خود را در چنگال آن افكندن، خودآگاهي را از افراد مي گيرد و ديگر نمي توانند خود را در ماوراء روزمرّگي ها تحليل كنند، و اين جا ديگر #نصيحت و وعظ هم كارساز نيست.
امام حسين(ع) براي هميشه عاملي شد كه معني #خودآگاهي را در هر عصري به انسان ها آموزش دهد تا متوجّه شوند از راه دين، و به روش حسين(ع) مي توان در هر زماني خودآگاهانه زندگي كرد و همواره اتّصال عهد خود را با حقيقت و با نبوّت محفوظ داشت و متوجّه بود سايه سياه تبليغات اموي نبايد ما را از عهد نبوي غافل كند و به پوسيدگي در زندگي بكشاند. امويان، مردم را از آن عالَم باطني كه پيامبراكرم(ص) پيام آور آن بود غافل مي كردند و حسين(ع) تجديد كننده آن عهد و آن باطن بود و اين جبهه هنوز گشوده است.
هر انساني تا آگاهي به زمان خود نداشته باشد و راه رهايي از طلسم زمانه را نشناسد نمي تواند درست زندگي كند. و عظمت نهضت امام حسين(ع) در اين است كه خودآگاهي لازم را براي شناخت و تحليل همان عهدي كه در آن زندگي مي كنيم به ما مي دهد. مَشْي و روش دشمنان ما، مَشْي و روش ترس و رعب و پوچ كردن زندگي و گرم كردن بازار سازش و چاپلوسي بوده است، و تنها راه مقابله با آن، راه اباعبدالله(ع) است، تا بتوانيم حيله هاي دشمنِ اموي روُمي را با خودآگاهي به شرايط تاريخي خود، درست تحليل كنيم و طعمة نقشه هاي او قرار نگيريم، چراكه او واقعاً پيچيده تر از آن است كه بتوان با عقل خود و بدون نور #حسين(ع) از آن حيله ها گذشت.
#اباعبدالله(ع) با روش خود، ما را به آن چنان خودآگاهي مي رساند كه هيچ وقت تلاش و تحركِ مطابق با آن روش، به شكست منتهي نمي شود. و دشمن امروز بشريّت، همان دشمن #حسين(ع) است در كربلا. و حسين(ع) به عنوان معصومي آمده تا ريزه كاري هاي فرهنگ دشمن را با تمام ابعادش به ما نشان دهد و نيز راه مقابله همه جانبه با آن را به ما بنماياند. و بقية ائمه(ع) نيز حافظ رسالت #كربلا بوده اند؛ كربلايي كه مي تواند ماوراء ترسي كه دشمن ايجاد مي كند، به انسان قدرت انتخاب صحيح بدهد.
🔷کانال
با #بصیرت_با_ولایت #تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ غربزدگی در مقابل فرهنگ عاشورا :
استاد طاهرزاده:
🔷 #غربزدگيِ امروز مي خواهد ما را از عهد #حسيني جدا كند. امروز نيز دو عهد و دو جبهه در كار است: يكي عهد و جبهة حسيني كه حيات انساني را معني دار مي كند، و ديگري عهد و جبهة ترس و پوچي كه همه زندگي را تباه مي كند. #حسين(ع) كهنه شدني نيست، اما عامل كهنه شدن جامعه اسلامي، نزديك شدن به فرهنگ معاويه است- و نه در اثر مرور زمان - براي كساني كه به عهد نبوي وصل هستند حسين(ع) هميشه زنده و جاويد است و فقط عهد نبوي است كه تازه است و تازه مي ماند و فهميدن اين مطلب تنها از طريق حكمت و نهضت #حسيني ممكن است و لاغير.
وقتي فرهنگ #اموي همه روابط را اشغال كرد و زندگي بر اساس ذوق اموي، عادت جامعه شد؛ براي انسان، تنها و تنها، انتخاب يكي از راه هاي ناحق باقي مي ماند، مگر اين كه حسين وار بر اصل فرهنگ اموي شورشي صورت بگيرد و راه جداگانه اي مطرح شود.
در فرهنگ معاويه اي فكر و اخلاق و تربيت و ادب همه رُومي شد و هيچ كس نفهميد كه حقيقت اسلام در حال از بين رفتن است و حتي كسي متوجّه نشد آن نمازي كه در فرهنگ معاويه خوانده مي شود، نماز نيست، چنان كه حجّش نيز حج نيست. در اردوگاه حسين (ع) و با ملاكي كه حسين مي دهد، فرهنگ روُمي همه چيزش باطل و #شيطاني است. بهداشت فرهنگ «رُومي معاويه اي»؛ يعني فاصله گرفتن از ملكوت و مقصد را «تن» انگاشتن و بيشتر بر جنبة حيوانيت خود پرداختن. ولي همان بهداشت در فرهنگ حسيني«مِنَ الاْيمان» است. راستي چه ساده اند آنهايي كه مي خواهند با آشتي با فرهنگ غرب، حقّي و حقّانيتي را براي انقلاب اسلامي حفظ كنند و از اين طريق به اسلام و انقلاب اسلامي آبرو بدهند. ارزش هاي جهت دهنده و واقعي از درون فرهنگ كفر صادر نمي شود، بلكه از درون فرهنگي برمي خيزد كه تسليم زندگي پوچ دنيازدة اموي نشده است.
انساني كه پوچي خود را نمي خواهد، ولي شرايط پوچ گراييِ فرهنگ اموي را پذيرفته، راه جديدي پيشنهاد نمي كند و از انحرافي به #انحرافي ديگر پابه پا مي شود و حسين(ع) مقابل فرهنگ اموي مي ايستد و عالَم ديگري را پيشنهاد مي كند كه سراسر، غير فرهنگ اموي است، نه اين كه با چند انتقاد جزيي بخواهد با آن فرهنگ روبه رو شود.
اصلاً عالَم حسين(ع)، عالم ديگري است و برعكس؛ فرهنگ غيرالهي، سراسرش پابه پا شدن از خطايي به خطايي ديگر است. و تا زير سقف چنين فرهنگي هستيد از ستوني به ستون ديگر پناه برده ايد، ولي از اين فرهنگ آزاد نشده ايد چون عالَمتان عالَم فرهنگ رُومي است. بايد عالَمتان عالَم حسيني شود تا نجات پيدا كنيد. اين جاست كه شما مي بينيد در جامعة #غربزده، همواره كارشناسي مي آيد بقيّة كارشناسان را تحقير مي كند و خودش به گمان خود حرفي صحيح مي آورد و بعد كارشناس ديگري مي آيد و قبلي را تحقير مي كند، چراكه فرهنگي كه به معصوم وصل نباشد، كارش از خطايي به خطايي ديگر پناه بردن است.
🔷کانال
با #بصیرت_با_ولایت #تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
#مباحث_معرفتی
#کربلاشناسی
#تحلیل_عاشورا
____
🔴 عاشورا یعنی مبارزه با کاخ نشینها :
◼ معاویه اولین کسی است که #خلافت اسلامی را با #کاخ_نشینی عجین کرد . معاويه با ساختن #كاخ_سبز، #فرهنگ ارزشي جامعه را تغيير داد، يعني از آن به بعد ديگر«بزرگي» به داشتن ساختمان هاي باشكوه است، نه به ايمان ژرف و عميق. و امام حسين(ع) بنا دارد اين نظام ارزشي را تغيير دهد تا انسان در نظام #ارزشي #دروغين معاويه اسير زمين و سنگ و گچ بُري نگردد و از آسمان و ملكوت و خدا باز بماند، و در پوچيِ زندگي دست و پا زند، و در آن حال نه مي تواند زندگي پيشنهادي معاويه را بپذيرد، و از عهد #محمدي(ص) كه خاطره اش هنوز در ذهن ها به جا مانده است، كاملاً فاصله بگيرد، و نه مي تواند در چنان شرايطي كه نظام ارزشي #معاويه در جامعه به وجود آورده، به عهد ديني برگردد.
امام حسین ( ع) در موقعيتي نسل موجود را درك كردند كه معاويه شرايطي ساخته بود تا آن نسل نه جرأت و همّت زيرپا گذاشتن نظام دروغين معاويه را داشته باشد و نه همّت برگشتن همه جانبه به عهد دين محمّدي را؛ نه بر اساس اطلاعاتي كه از گذشته داشتند مي توانستند دل از عهد ديني بركنند و نه مي توانستند به خودي خود به آن عهد بازگردند و لذا لازم بود به آن نسل در آن شرايط كمك شود تا همّت برگشت به عهد محمّدي برايشان ممكن گردد وگرنه در چنگال ارزش هاي اموي-روُمي متوقّف و پوچ مي شدند، حسين(ع) راه برگشت را به آن ها نشان داد و آنان را به آن عهد دعوت كرد.
حتّي اگر مسئله به شهادت ختم شود باز تنها راه نجات، همان راه حسيني يعني بازگشت به عهد ديني است، و جرأت شهيد شدن در اين راه خدمت بزرگي است به ملّتي كه مي خواهد انتخاب بزرگ داشته باشد، چراكه اسير #پوچ_انگاري معاويه اي شدن، نه چارة درد است و نه امكان تحمّل آن در ذات و #فطرت انسان موجود مي باشد. اين جاست كه اگر احياء خود را مي خواهي بايد خيلي از چيزها را فدا كني.
اين حيله و القاي معاويه بود كه هم مي توان #ديندار بود و هم بر عهد معاويه اي پابرجا؛ اين خود #غفلت از ريشه اي ترين ابعاد روحاني انسان است و حسين (ع) نشان داد كه عهد ديني با عهد معاويه اي سازگار نمي باشد و جمع بين اين دو ممكن نيست. انسان در عهد معاويه اي از خانه امن بقاء در بندگي بيرون خواهد ماند، وگرنه حسين(ع) هم بدون معارضه با #معاويه به عهد ديني خود مشغول مي گشت.
🔷کانال
با #بصیرت_با_ولایت #تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
#تحلیل_عاشورا
#مباحث_معرفتی
#کربلاشناسی
_