🌸 برخی اعمال ماه شعبان
۱. هر روز هفتاد مرتبه :
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ.
۲. هر روز هفتاد مرتبه:
أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ الَّذِی لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الرَّحْمٰنُ الرَّحِیمُ الْحَیُّ الْقَیُّوْمُ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ.
۳.در تمام این ماه هزار مرتبه:
لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَلانَعْبُدُ إِلّا إِیَّاهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.
۵. در هر پنجشنبه دو رکعت نماز خوانده شود، در هر رکعت بعد از حمد، صدمرتبه سوره توحید، و بعد از سلام، صدمرتبه صلوات فرستاده شود.
۶. روزه در روزهای دوشنبه و پنج شنبه ماه
۷. خواندن صلوات شعبانیه و ذکر صلوات
#داستان_آموزنده
🔆حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه
🦋جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
🦋بعد آینهی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
🦋دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادهی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایهی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن.
👌وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
نڪته هاے دیــــ💓ـــنے
eitaa.com/a99m99
💠 مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
☘در دنیا آنچه نیست که نیست، آنچه را هم هست نیست فرض کن. دندان طمع دنیا را یکجا بکن.
🍀 در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی، سفر خوش می گذرد. در دنیا ما مسافریم. دندان طمع دنیا را بکن. [به هیچ نفع و بهره ای از دنیا امید نداشته باش]
🍀 حتی اگر دیدی هر چه سعی میکنی نماز و عباداتت هم درست نمی شود، دندان طمع آخرت را هم بکن. طمع فقط به خدا خوب است.
🍀 [یعنی به خودت بگو فرض می کنم پاداش و بهشتی هم نیست، من فقط می خواهم این نماز را برای خدا بخوانم]
📚 کشکول فرحزاد ، جلد ۲ ، صفحه ۹۲.
نڪته هاے دیــــ💓ـــنے
eitaa.com/a99m99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بهترین عمل در ساعت أخر عمر
نڪته هاے دیــــ💓ـــنے
eitaa.com/a99m99
🔔⚠️ #تلنگر
زغالهای خاموش را کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شوند.
چون همنشینی اثر دارد❗️
مراقب دوستی هایمان باشیم⚠️
🔴 واجب ؛ اما فراموش شده
🔹عالم محقق سید محمد تقی موسوی اصفهانی رحمة الله در کتاب شریف «مکیال المکارم» مینویسد:
برادر عزیز ایمانی ام، فاضل وارسته -که مؤیّد به تأییدات ربانی است- جناب میرزا محمد باقر اصفهانی، برایم نقل کرد که:
شبی از شب ها در خواب -یا بین خواب و بیداری- مولایم امام بزرگوار حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدم که سخنانی به این مضمون فرمودند:
🔹به مردم بگویید و به آن ها امر کنید که توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور حضرت حجت عجل الله دعا نمایند؛ و این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست که اگر یک یا چند نفر از مردم آن را انجام دادند، تکلیف از دیگران برداشته شود؛ بلکه همانند نمازهای واجب روزانه است که بر تمام مکلّفین واجب است آن را انجام دهند.
📚 مکیال المکارم،ج1 ،ص483
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
نڪته هاے دیــــ💓ـــنے
eitaa.com/a99m99
#داستان_آموزنده
🔆ارزش خوشحال كردن مؤمن
🍂زمان امام صادق عليه السّلام بود شخصى بنام نجاشى استاندار اهواز و فارس بود، يكى از كشاورزهاى قلمرو حكومت او به حضور امام صادق (ع ) آمد و عرض كرد: در دفتر مالياتى نجاشى ، مبلغى را به نام من نوشته اند، نجاشى ااز شيعيان شما است ، اگر لطف مى فرمائى نامه اى براى او بنويس تا ملاحظه مرا بكند.
امام صادق (ع ) براى نجاشى نامه اى ، اين گونه نوشت :
🍂بسم اللّه الرحمان الرحيم سّر اخاك يسّرك اللّه .
:بنام خداوند بخشنده مهربان ، برادر دينى خود را خوشحال كن ، خداوند ترا خوشحال مى كند.
🍂هنگامى كه اين نامه به دست نجاشى رسيد، وقتى دريافت كه نامه امام صادق (ع ) است ، گفت : اين ، نامه امام صادق (ع ) است ، آن را بوسيد و به چشم كشيد و به حامل نامه گفت : حاجت تو چيست ؟ او گفت : در دفتر مالياتى تو، مبلغى را به نام من نوشته اند.
نجاشى گفت : آن مبلغ ، چه اندازه است ؟!
او گفت : ده هزار درهم است .
🍂نجاشى ، منشى خود را طلبيد، و جريان را به او گفت و به او دستور داد كه آن ماليات را بپردازد و نام آن كشاورز را در دفتر ماليات ، خط بزند، و سال آينده نيز همين كار را در مورد او انجام دهد.
🍂پس از اين دستور، نجاشى به آن كشاورز گفت : آيا تو را خوشحال كردم ؟.
او گفت : آرى فدايت شوم .
🍂سپس نجاشى دستور داد يك كنيز و يك غلام و يك مركب و يك بسته لباس به او بخشيدند، و در مورد هر يك از آنها كه به او مى داند، نجاشى به او مى گفت :آيا تو را خوشحال كردم ؟.
🍂او در پاسخ مى گفت : آرى فدايت گردم .
تا آنجا كه نجاشى به او گفت : اين فرشى را كه روى آن هنگام دادن نامه مولايم امام صادق (ع ) نشسته بودم ، به تو بخشيدم ، برادر و با خود ببر و در نيازهايت مصرف كن .
🍂آن كشاورز، خوشحال از نزد نجاشى بيرون آمد و سپس به حضور امام صادق (ع ) رسيد و جريان را به عرض آن حضرت رساند، و آن حضرت را خوشحال يافت ، عرض كرد: اى فرزند رسول خدا گويا رفتار نجاشى با من ، شما را خوشحال كرد؟.
آن حضرت فرمود: آرى سوگند به خدا او خدا و رسولش را خوشحال كرد.
📚#داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
نڪته هاے دیــــ💓ـــنے
eitaa.com/a99m99