✋مهمان خدایم
مى گویند: وقتى كه حجاج بن یوسف ثقفى در مسافرت به یمن براى حكومت با جلال و تشریفات حكومتى مى رفتند، هرجا كه منزل مى كردند، خیمه حكومتى مى زده اند، آشپزها مشغول پختن مى شدند.
🔺در یكى از منزلها هوا خیلى گرم بود.خیمه اى زده بودند. براى اینكه هوا خنك شود، دو طرف خیمه را بالا زدند.
🔺وقت غذا خوردن شد، سفره پهن كردند، انواع حلویات، شیرینى ها، خوراكى ها، پختنى ها در سفره چیدند. تا خواست بخورد دید از دور چند گوسفند را #چوپانى جوانى مى چراند و در اثر گرما و سوزش آفتاب این چوپان بیچاره #سرش را زیر شكم گوسفندى كرده تا از سایه آن بهره گیرد. غیر از سرش بقیه بدنش را آفتاب مى سوزاند.
🔺حجاج كذائى از داخل خیمه تا این منظره را دید متاثر شد و به غلامان گفت: #بروید این چوپان را بیاورید.
👈رفتند كه چوپان را بیاورند. چوپان هرچه گفت من با امیر #كارى ندارم، امیر كى هست؟ گوش ندادند و گفتند #حكم و دستور است و بالاخره به زور بیچاره چوپان را نزد حجاج بردند.
🔺حجاج به او گفت: از دور دیدم كه تو گرما زده اى، ناراحتى، #متاثر شدم. گفتم: بیا زیر سایه خیمه استراحت كن.
🔺گفت: نمى توانم بنشینم.
🔺پرسید: چرا؟
گفت: من #اجیرم، مامور حفظ گوسفندانم. چطور بیایم زیر سایه خیمه؟ من باید بروم گوسفندانم را بچرانم.
گفت: نمى خورم.
🔺🔺پرسید: چرا نمى خورى؟
گفت: جاى دیگر وعده دارم.
حجاج پرسید: جاى دیگر؟مگر بهتر از اینجا هم جائى هست؟
چوپان گفت: بلى.
گفت: بهتر از طعام #سلطنتى هم مگر هست؟
🔺گفت: بله بهتر، بالاتر.
پرسید: مهمان چه كسى هستى؟ به چه كسى وعده دادى؟
گفت: مهمان رب العالمین، من روزه هستم. روزه دار مهمان خدا است.
🔺چوپان بیابانى است. اما خداوند معرفت و ایمان به او داده. در این بیابان گرم و سوزان روزه مى گیرد و مى گوید: مهمان خدایم.افطارم نزد خداست، بهتر و بالاتر
🌹 اینجا حجاج نتوانست نفس بكشد، با خدا دیگر نمى توانست در بیفتد.
جورى جواب داد كه حجاج را ساكت كرد و نتوانست حرف بزند.
حجاج گفت: خیلى خوب. روزها فراوان است، تو بخور #فردا عوضش را بگیر.
🔺چوپان گفت: خیلى خوب به شرطى كه سندى به من بدهى كه من فردا زنده باشم، روزه بگیرم. از كجا معلوم من فردا زنده باشم؟
🔺حجاج دید باز نمى شود با این دانشمند حقیقى، مؤمن بالله و راستى دانا چه بگوید. مجسمه جهل در برابر مجسمه علم و ایمان است. حجاج جاهل مطلق، بالاخره دید نمى تواند جوابش را بدهد، گفت: این حرف ها را كنار بگذار چنین خوراك لذیذ و #طیبى دیگر كجا نصیب تو مى شود؟ تو چرا این قدر پا به روزى خودت مى زنى؟ چرا اینقدر نادانى؟
🔺چوپان گفت: حجاج آیا تو آن را طیب خوش طعم كرده اى؟
(اى حجاج بدبخت اگر خداوند یك دندان دردى به تو بدهد، همه این حلواها و مرغ ها هیچ است. اگر #عافیت باشد نان جو شیرین است و لذت دارد، اگر عافیت نباشد مرغ و پلو، زهر است.)
📚همراه با نهجالبلاغه وصحیفه
@a_fatemi24
┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅