eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سقوط تفکر شرق و غرب 🔹 امام (رضوان الله علیه) همان‌طور كه رهبری را به عهده گرفت، رهبری را هم به عهده داشت. این فرستادن پیام برای جناب میخائیل گورباچف رئیس جمهوری شوروی وقت، یك نحوه صدور انقلاب بود. شما اگر آن نامه را ملاحظه فرموده باشید كه حتماً باید مكرر آن نامه را بررسی كنید، می ‌بینید تنها برای بلوك شرق نیست، آن بلوك غرب را هم مخاطب قرار داد و را در حقیقت مورد خطاب قرار داد و انقلاب را به تفكر شرق و غرب صادر كرده است؛ زیرا به جناب گورباچف گفته بود كه مبادا به دام و فریب غرب مبتلا بشوید كه آنها راهی جز ندارند. در همان نامه آمده است كه مبادا غرب شما را فریب بدهد، چون طولی هم نكشید كه با اصلاحات غربی گورباچف كنار رفت و یلتسین آمد و وضع اینها به این صورت در آمد و شوروی سابق هم متلاشی شد. در حقیقت آن نامه بهترین راه برای صدور انقلاب بود؛ منتها صدور، ! 🔹 مردم اگر بفهمند كه انسان یعنی چه، یك؛ جایگاه انسان در عالم چیست، دو؛ نه به دام لیبرال می ‌افتند، نه به دام سكولار می‌افتند، نه به دام های دیگر مبتلا می ‌شوند. مشكل جامعه كنونی این است كه نه را شناختند، نه را در جهان می ‌دانند چیست. اینها خیال می ‌كنند انسان حیوان ناطق است؛ یعنی جانوری است كه حرف می ‌زند، بعد هم می ‌میرد و تمام می ‌شود. گاهی به عنوان حیوان سیاستمدار، گاهی به عنوان حیوان خونریز، گاهی به عنوان حیوان متكاثر، در همین حدّ معنا می ‌كنند؛ اما اگر بدانند كه [انسان] از راه ‌های دور آمده، از سرحدی تا اقلیم وجود این همه راه آمده، بعد هم مرغ باغ ملكوت است و با مردن از بین نمی ‌رود و برای ابد زنده است، می‌ دانند [می فهمند] یك موجود ابدی یك غذای ابدی می ‌خواهد، یك كار ابدی می ‌خواهد؛ این ماهیت انسان [است] كه در حقیقت به تعبیر قرآن كریم انسان «حی متأله» نه «حیوان ناطق»! آن زنده ‌ای كه حیاتش در تأله او تعبیه و نهادینه شده است. اگر كسی حی متأله نبود انسان نیست و خداوند از او به عنوان ﴿إِنْ هُمْ إِلاّ كَاْلأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً﴾[1] یا ﴿شَیاطینَ اْلإِنْسِ وَ الْجِنِّ﴾[2] یاد می ‌كند، از آنها به عنوان انسان یاد نمی ‌كند! خب ﴿شَیاطینَ اْلإِنْسِ وَ الْجِنِّ﴾ وضعشان جدا، ﴿إِنْ هُمْ إِلاّ كَاْلأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلاً﴾ مرزشان جدا، ﴿فَهِی كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً﴾[3] مرزشان جدا، «حی متأله» مرزش جدا كه انسان اوست. 🔹 پس جایگاه انسان را اینها نمی ‌دانند، ماهیت انسان را نمی‌ دانند؛ لذا الآن قسمت مهم بودجه جهان صرف خونریزی و آدم كشی است. امام (رضوان الله علیه) كه این راه‌ ها را طی كرد، از راه طهارت روح بود و قرآن كریم هم وعده داد كه اگر ما آیتی را از بین بردیم مثل او یا بهتر از آن را می ‌آوریم! اگر در شرایط كنونی مثل امام یا بالاتر از امام ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آیةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا﴾، این است! اگر متأسفانه ما شرایطمان طوری نبود كه همتای او باشیم، لااقل آن راه را خوب بشناسیم و بدهیم. ما اگر این خطوط كلی امام، آن پیام های امام را، وصیت های امام را و اصول ارزشی امام را خوب در ذهنمان داشته باشیم، بعد باور كنیم و عمل كنیم و دیگران را توجیه كنیم، به گوشه ‌ای از وظیفه‌ مان عمل كرده ‌ایم. بعد از رحلت پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) مشكلاتی برای جامعه اسلامی پیش آمد، بعد از رحلت امام (رضوان الله علیه) هم احیاناً این ‌چنین است، وظیفه همه ما آن است كه این را و را و راه ‌هایی كه امام رفته و جنگ هایی كه بر ما تحمیل كردند و مسلمان ها پیروز شدند اینها را انسان خوب بررسی كند، خوب تبیین كند و هرگز نباشد. [1]. سوره فرقان، آیه44. [2]. سوره انعام، آیه112. [3]. سوره بقره، آیه74. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1381/10/12 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 جهاد اوسط 🔹 كسی كه در صحنه جهاد حق علیه باطل است، سه حال دارد: این یا فاتح می ‌شود یا تا آخرین نفس می ‌جنگد یا اسیر می‌ شود، بیش از سه حال كه نیست! یا فتح است یا شهادت است یا اسارت. شهادت و فتح از یك وادی ‌اند، ﴿إِحدَی الحُسنَیینِ﴾[1] است، بشود حسنه دارد، بشود حسنه دارد؛ اما اگر در اثر غفلت ـ نه در اثر نبودِ امكانات ـ در اثر و و به اسارت برود، این شكست است. 🔹 همان ‌طوری كه در صحنه جهاد اصغر یك جنگجو یا فاتح است یا شهید یا اسیر، در صحنه جهاد اوسط كه فضایل و رذایل با هم درگیرند همین سه حال است: یا انسان فاتح است مثل حضرت امیر و امثال حضرت امیر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) كه حضرت فرمود: «هِی نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى»[2] اینها فاتح ‌اند! یا نه نظیر اكثری مؤمنانی كه در راه‌ اند، اینها اگر معصیت یا غفلتی كردند فوراً توبه می ‌كنند، این‌طور نیست كه در تمام عمر یك بار گناه می ‌كنند و یك بار توبه، گناهان و توبه‌های متعددی دارند، افت و خیز دارند، ریزش و رویش دارند تا بمیرند، اینها ، برای اینكه تسلیم نشدند! محفوظ، محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، مومن و شیعه ‌اند؛ منتها افت و خیز داشتند، هر وقت افتادند بالأخره برخاستند، این همان است كه در روایات ما دارد كه «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ [(صلّی الله علیه و آله سلّم)] مَاتَ شَهِیداً»،[3] برای اینكه این محبّت را كه سرمایه است تا آخرین لحظه حفظ كرده است، چون «مات علی حبهم» به امامت آنها به عصمت آنها به حجیت آنها اعتراف دارد و تسلیم اعتقادی نشده است، اگر در مقام عمل چند بار لغزید چند بار هم توبه كرد. اگر مؤمنی در بستر بیماری بمیرد «مات شهیدا» این است؛ یعنی ثواب شهید را دارد. قسم سوم خدای ناكرده كسی است كه اسیر بشود این همان است كه در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است كه «وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر»[4] آنها كسانی ‌اند كه گرفتار نفس اماره ‌اند. پس همان‌ طوری كه در جهاد اصغر سه حال هست یا فتح است یا شهادت یا اسارت، در جهاد اوسط یعنی فضایل و رذایل اخلاقی هم این ‌چنین است. [1] . سوره توبه، آیه52. [2] . نهج البلاغه، نامهٴ 45. [3] . جامع الاخبار (للشعیری)، ص166. [4] . نهج البلاغه، حكمت 211. 📚 سوره یوسف جلسه 48 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 پرده غفلت 🔹 وجود مبارك امام (سلام الله علیه) فرمود خداوند «مَعرُوفٌ عِند كُلِّ جَاهِل»[1] هیچ ممكن نیست كسی خدا را نشناسد، هیچ ملحدی! هیچ مشركی! منتها در اثر آن و ها علم به علم ندارند. وقتی این پرده‌ ها و غفلت ها كنار رفت ﴿یعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ﴾. 🔹 در سوره مباركه «ق» فرمود ما تو را عالِم نكردیم، بلكه پرده را برداشتیم (این یك). پرده را از روی اسرار عالم برنداشتیم، از جلوی چشم تو برداشتیم (دو); این دو كار از سوره مباركه «ق» به خوبی برمی‌آید، آیه 22 سوره مباركه «ق» این است كه ما چیزی در قیامت به شما نفهماندیم كه شما را عالم بكنیم، چیزی به شما تعلیم بكنیم نبود و از واقعیت و حقیقت اشیاء پرده را برنداشتیم؛ زیرا اشیاء خلق شدند، پرده ‌ای روی اسرار عالم نیست، فقط یك مطلب سومی است كه ما در قیامت انجام دادیم و آن این است كه پرده ‌ای كه خودت جلوی چشم خودت آویختی ما این پرده را كنار زدیم ﴿لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذَا﴾. برای آن است كه شیئی موجود باشد انسان به او توجه نداشته باشد، فرمود فقط بی ‌توجهی است نه بی ‌علمی! معلوم، موجود بود (یك) علم، موجود بود (دو) تو علم به علم نداشتی غافل بودی (سه) ما این پرده را از جلوی چشم تو برداشتیم الآن فهمیدی ﴿أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ﴾ (چهار); فرمود: ﴿لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ﴾ نه «عنّا غطائنا» یا «عن الواقع غطائه»، واقع بی ‌پرده است و خدا هم ﴿نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[2] است. ﴿فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِیدٌ﴾ امروز چشمت حِدّت دارد، تیزبین است و خیلی از جاها را می ‌بیند. [1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص91. [2] . سوره نور، آیه 35. 📚 سوره نور، جلسه 14 تاریخ: 1390/08/07 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 متقیان جامعه 🔹 وجود مبارك حضرت امیر فرمود كسانی ‌اند كه «خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ»؛ آن ملكوت الهی كه «عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ»[1] اینها را جذب كرده است. مگر مسافر نیستند؟! بسیاری از شما سفر مكه (حج یا عمره) رفتید، وقتی به شما گفتند آماده باشید می ‌بینید همه مضطربید كه مبادا جا بمانید، مبادا در راه مشكلی داشته باشید؛ به ما كه همیشه گفتند آماده باشید! این بیان نورانی حضرت امیر است كه هر شب بعد از نماز عشا داد می ‌زد می‌ گفت مردم! : «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ»؛[2] آقایان بارهایتان را ببندید! این را دیگر آنها نمی‌ گفتند شما چرا تكرار می ‌كنید، ما خسته شدیم از بس كه هر شب گفتید بارها را ببندید. وجود مبارك حضرت امیر هر شب بعد از نماز عشا در مسجد وقتی نمازگزارها می ‌خواستند متفرق بشوند می ‌فرمود بارها را ببندید: «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ». 🔹 اینكه می ‌بینید ما خسته می ‌شویم از تكرار، چرا از غیبت خسته نمی‌ شویم؟ چون لذت می ‌بریم! در طرف لذت صادق، خب كسی كه شصت سال زندگی كرده، شصت سال شب و روز دارد آب می ‌خورد، شصت سال شب و روز دارد نان می‌ خورد، چرا نمی ‌گوید این تكرار است برای من؟ چون حاجت دارد، خب شصت سال شما هر شب غذا خوردی هر روز غذا خوردی خسته نشدی؟ می‌ گوید نه، چرا؟ می ‌گوید چون من گرسنه‌ ام من تشنه ‌ام، این گرسنگی درد است این تشنگی درد است و «درد درمانِ كهن را نو كند»،[3] چون درد نیست درمان برای آدم تكراری است؛ اگر كسی در پایش زخمی از كودكی بود، یك پماد و یك مرهم تجربه شده‌ ای هم برای درمان این زخم اثر كرده [و او] شصت سال هم است مرتب دارد این پماد و مرهم را می‌ مالد، او هرگز می ‌گوید این تكرار شده و من خسته‌ شدم یا چون درد دارد، این پماد و مرهم شصت‌ ساله برای او تازه است؟ «درد درمان كهن را نو كند». 🔹 این حرف ها است؛ اگر می ‌بینید بخش های جهانی، شخصیت اینها را گرامی می ‌دارند به سبب همین حرف هاست. اگر «ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست»؛[4] این همه فرمایشات حضرت طبیبِ ماست! ما چون داریم و احساس درد نمی ‌كنیم می ‌گوییم این حرف ها تكراری است. خیر! این حرف ها مرهم است [ولی] ما چون ‌ایم احساس نداریم درد را حس نمی ‌كنیم (یك)، این حرف ها برای ما تكراری است و لذت ‌بخش نیست (دو). اگر به هوش بیاییم، اگر از تخدیر بودن به در بیاییم [دیگر برای ما تكراری نیست]. بیان نورانی حضرت در نهج ‌البلاغه این است كه «یا ایها الانسان ... مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ أما مِنْ رائك بُلولٌ أمْ أ لَیسَ مِنْ نَوْمَتِكَ یقَظَةٌ»[5] نه یقْظَة؛ یقَظَة یعنی بیداری، فرمود تا چه زمانی می ‌خواهی بخوابی؟ بلند شو! فرمود: «أمْ لَیسَ مِنْ نَوْمَتِكَ یقَظَةٌ»؛ مگر نباید بیدار بشوید؟ آدم كه بیدار شد می ‌بیند این پایش درد می‌ كند فوراً این مرهم را می ‌زند. 🔹 وجود مبارك حضرت امیر می‌ فرماید اینها با امر مهمی در كارند: «خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ». اینها به دنبال كسب حلال ‌اند، نشاط دارند، وضع مالی‌ شان اگر خوب شد از اقتصاد و اعتدال و عدل بیرون نمی ‌آیند، اگر یك وقت وضع مالی‌ شان خوب نبود، «تَجَمُّلاً فِی فَاقَةٍ» هستند؛ «ما آبروی فقر و قناعت نمی ‌بریم»،[6] اگر وضع مالی ‌شان خوب نیست، و در كمال جمال و شكوه به سر می ‌برند، اگر كشوری هم در اثر قطعنامه مشكل مالی داشت، متجملانه به سر می ‌برد. این حرف ها مربوط به است مخصوص به یك شخص نیست، مخصوص به یك جامعه نیست. اگر در اثر یك سلسله سرمای پیش ‌بینی نشده مشكلی پیش آمد، بالأخره قدرت تحمل دارند؛ این ﴿وَلْیجِدُوا فِیكُمْ غِلْظَةً﴾[7] هم درباره دشمنان بشری است و هم درباره آفت های طبیعی؛ فرمود شما مثل سلسله جبال البرز باشید، وقتی ستبر بودید نه حوادث طبیعی می ‌تواند به شما آسیب برساند، نه استكبار و صهیونیسم. فرمود این ‌‌چنین باشید! مگر مسافر نیستید؟ مگر بعد از چند روز به ابد سفر نمی ‌كنید؟ خب الآن «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ». فرمود اینها تجملی در حال فقر دارند؛ اگر نیازمند بودند چیزی وادارشان نمی ‌كند كه از جلال و شكوهشان كم كنند؛ همان بیان آیه نورانی ﴿یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ﴾[8] است كه در این خطبه ظهور كرده است. [1] . نهج البلاغه، خطبه193. [2] . الامالی(للصدوق)، ص498. [3] . مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش122؛ «درد داروی کهن را نو کند ٭٭٭ درد هر شاخ ملولی خو کند». [4] . دیوان حافظ، غزل 63. [5] . نهج‌البلاغه، خطبه 223. [6] . دیوان حافظ، غزل 39. [7] . سوره بقره، آیه 123. [8] . سوره بقره، آیهٴ 273. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1386/11/12 🆔 @a_javadiamoli_esra
... 🔹 حالا ما چه کنیم که خود را با این وضع بشناسیم و ببینیم که حضرت از ما راضی است یا نه؟ چون فرقی بین وجود مبارک و حضرت امیر (علیهم السلام) و سایر ائمه نیست، اینها مشخص کردند که چه کسی نزد ما محبوب است و چه کسی نزد ما محبوب نیست، از چه کسی راضی هستیم و از چه کسی راضی نیستیم. در آن خطبه متقین که تقریباً هفده ـ هیجده صفحه است و مرحوم سید رضی سه صفحه آن را نقل کرده است. بخشی از این هفده ـ هیجده صفحه را یا پانزده صفحه را به طور پراکنده در سایر موارد نقل کرده، برخی را هم اصلاً نقل نکرده است. در بخش‌های دیگر حضرت فرمود من یک دوستی داشتم که او پیش من خیلی عزیز بود، حالا حضرت امیر یک کسی را به عظمت نگاه بکند! آن دوست حضرت امیر نه امام بود و نه امامزاده «كَانَ لِی أَخٌ فِی عَینِی عَظِیمٌ وَ كَانَ الَّذِی عَظَّمَهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ»[2] ـ حالا یا درباره اباذر بود یا مقداد بود، اختلاف است که منظور حضرت کدام یک از این اصحاب بودند ـ فرمود من وقتی او را می‌دیدم یک مرد بزرگی را می‌دیدم. سابقه اینها که مشخص است، سابقه اینها بت ‌پرستی بود. آن‌ وقت ادله‌ آن را هم ذکر می ‌کنند: «كَانَ الَّذِی عَظَّمَهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ»؛ هر چه که انسان را از خدا غافل می ‌کند دنیاست، وگرنه زمین و آسمان اینها هستند. پس زمین چیز بدی نیست. هر چه که انسان را از خدا غافل می ‌کند دنیای اوست. فرمود چون دنیا در چشم او کوچک بود، او در چشم من بزرگ بود، نه تنها از او راضی بودم؛ پس ما هم می ‌توانیم باشیم. وجود مبارک هم کاملاً همین فرمایش را دارد که من از فلان شخص راضی ‌ام و در چشم من بزرگ است؛ برای اینکه دنیا در چشم او کوچک است. این راه باز است. 🔹 در همان خطبه نورانی دارد به اینکه اینها [متقین] مرتّب درس می‌ خوانند، علم در عالم زیاد است، هر علمی به هر حال آدم را به خودش جذب می ‌کند؛ اما «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِع‏»،[3] اینها فقط درس‌ هایی می‌ خوانند که به درد آنها بخورد. درسی به درد آدم می ‌خورد که آدم را تنها نگذارد، رفیق آدم باشد؛ یعنی به اعتقاد آدم، به اخلاق آدم، به اوصاف آدم، به اعمال آدم کمک بکند، علم درونی باشد و آدم را رها نکند و اثر آن هم در دنیا ظاهر بشود و هم در آخرت و خودش هم در آخرت نزد ما بیاید، یک چنین علمی چیز خوبی است. ▫️ بنابراین ما هم وظیفه ‌مان این است که «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِع‏» که علم نافع یاد بگیریم و هم اینکه خودمان را بیازماییم که آیا بعد از این هشت ـ دَه سال فرق کردیم یا فرق نکردیم؟ اگر فرق کردیم خدا را شاکر باشیم و همان را ادامه بدهیم و اگر فرق نکردیم علم خود را باید علم نافع قرار بدهیم. یا یک علمی یاد بگیریم که به حال ما نافع است، یا از نفع همین علم مدد بگیریم؛ آن ‌وقت کاملاً انسان می‌ فهمد که وجود مبارک از او راضی هست یا نه! [1]. كمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص‏409. [2]. كشف الغمة فی معرفة الأئمة(ط ـ القدیمة)، ج‏2، ص133. [3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه193. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 174 تاریخ: 1395/10/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 هادیان نور 🔸 جوان قلب شفاف دارد، دارد، قلب او آینه است اما نمی ‌داند این آینه را كجا بگذارد، این رفته باغ وحش خب آینه شفاف است بلوری است و بدون گرد و غبار است اما تمام آنچه كه در این آینه می ‌بیند گرگ و گراز است! یك معمار می‌ خواهد كه بگوید آقا این آینه كج است، این را گذاشتید در باغ وحش، فقط قفس باغ وحش را می ‌بیند گرگ را می ‌بینید گراز را می ‌بیند، این آینه را برگردان شمس و قمر را ببین؛ این كار هر كسی نیست! عالِم اگر وارسته باشد، كیمیاگر است، معمار است! 🔸 بسیاری از چیزهاست كه بشر به اندك توجه اصلاح می ‌شود؛ مشكلات ما این است كه مسجدها و حسینیه ‌ها فعال نیست! ما مشكلات علمی نداریم، كتاب، فراوان نوشته شده، ما مشكلمان این است كه مسجدها خالی است حسینیه‌ ها خالی است، خدا و پیامبر در زندگی ما حضور و ظهور ندارند، مشكل ما این است كه مرگ از یادمان رفته است و ما در داریم زندگی می ‌كنیم. كسی باید باشد كه به ما نشان بدهد كه این آینه را این طرف نگه دار ببین چه چیزی را می ‌بینی. حالا اگر آینه را صاف نگه داشت به طرف شمس و قمر، از آن به بعد دیگر مراحل علمی مطرح است كه به ما بگویند یك مقدار آن طرف ‌تر نگه داری را می ‌بینی قمر آفرین را می ‌بینی نه شمس و قمر را. ‌ای دوست شكر بهتر یا آن كه شكر سازد ٭٭٭ خوبی قمر بهتر یا آن که قمر سازد 🔸 آن مرحله البته برای همه نیست، توقع هم نداریم كه اینها از شمس به شمس آفرین برسند؛ ولی لااقل به شمس و قمر برسند؛ شمس و قمر یعنی ! ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ٭ وَالقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا﴾ بر وجود مبارك رسول گرامی و وجود مبارك حضرت امیر (علیهما آلاف التحیة و الثناء) تطبیق شده است؛ او است و این . 📚 دیدار مسئولین رادیو جوان با حضرت استاد تاریخ: 1385/05/18 🆔 @a_javadiamoli_doross