eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
10.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 صَفْح 🔹 مستحضرید که ما یک «عَفو» داریم و بالاتر از «عَفو»، «صَفح» داریم. «صَفح» آن است که از صفحه خاطرات آدمی این را بزداید و به یادش نباشد. اگر کسی نسبت به ما بد کرد ما می‌ توانیم انتقام بگیریم که ﴿فَمَنِ اعْتَدی‏ عَلَیكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‏ عَلَیكُمْ﴾،[1] این کفِ دین است، چون عدل بر همه واجب است و از عدل پایین ‌تر که ما نداریم. عدل یک تکلیف عمومی است، چون بر همه واجب است؛ اما از این گذشتن می‌شود احسان، «عَفو» و بالاتر از «عَفو»، «صَفح» است. «صَفح» این است که صفحه خاطره را ورق بزنیم، اصلاً به یادمان نباشد که این آقا به ما بد گفته، فراموش بکنیم؛ تا این جا مقدور ماست، آدم وقتی چیزی را به ذهن نسپارد و بازگو نکند، کم‌کم در طول زمان یادش می ‌رود. اما کاری که از ذات اقدس الهی بر می ‌آید و نسبت به ما می ‌کند، مقدور ما نیست. ما اگر کسی نسبت به ما بد کرده، ما چند کار می‌توانیم بکنیم، یکی اینکه کلاً از او صرف نظر بکنیم و در صدد انتقام نباشیم. دوم اینکه اسم این را هم در هیچ مجامعی و محفلی نبریم. سوم اینکه در اثر عدم توجه، ذهن ما و صفحه ذهن ما را هم به این مشغول نکنیم، کم ‌کم بعد از گذشت چند سال یادمان می ‎رود؛ اما خود آن طرف که نسبت به ما بد کرد، هر اندازه ما نسبت به او احسان بکنیم، او شرمنده‌ تر می‌شود، ما بخواهیم آن شرم او را جبران بکنیم مقدور ما نیست. اگر بگوییم ما کاری نداریم، احسان بکنیم، مرتّب نسبت به او کرامت بکنیم، هر اندازه که ما نسبت به او احسان بکنیم، شرمندگی درونی او بیشتر می ‌شود. ما اگر بخواهیم این شرم درونی او را برطرف کنیم، قدرت نداریم. ما که قدرت «إسهاء» و «إنساء» نداریم تا یک کسی را سَهو بدهیم یا یک کسی را نسیان بدهیم، این مربوط به ما نیست. 🔹 اما خدا! کسانی که سالیان متمادی مشرک بودند، بت‌ پرست بودند، برگشتند و اسلام آوردند؛ راهزنی کردند، برگشتند و اسلام آوردند، توبه اینها مقبول است، «الْإِسْلَامُ یجُبُّ مَا قَبْلَهُ»،[2] ذات اقدس الهی انتقام نمی ‌گیرد، اینها را وارد بهشت می ‌کند. اما اینها در درونشان نگران هستند که چرا من سالیان متمادی بیراهه رفتم! این در درون هر انسان تبهکاری هست، ولی وقتی بهشتی شد و ذات اقدس الهی او را وارد به بهشت کرد، چون او «مُقَلِّبَ الْقُلُوب‏»[3] است، کلّ صحنه و صفحه قلب او را تطهیر می ‌کند، اصلاً این شخص یادش نیست که کار بد کرده است. اگر یادش باشد که کار بدی کرده، در بهشت رنج می ‌برد، در حالی که در بهشت رنجی نیست! اگر حُر (سلام الله علیه) یادش بیاید که با پسر پیغمبر چه کرد، این در بهشت اوّلین داغ و غدّه اوست، اصلاً یادش نیست، این خداست! مگر حُر (سلام الله علیه) در بهشت یادش است که با حسین بن علی چه کرد؟ این کار فقط از خدا بر می ‌آید که «مُقَلِّبَ الْقُلُوب‏» است. اصلاً جریان حُر (سلام الله علیه) هیچ یادش نیست که در دنیا چه کرد. ما با این خدا روبه‎رو هستیم! فرمود بگذر تا او بگذرد. او این توان را دارد که کلّ صحنه را عوض کند. [1]. سوره بقره، آيه194. [2]. المجازات النبويّة، ص67؛ عوالی اللئالی، ج2، ص54. [3]. تهذيب الاحکام، ج2، ص74. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/09/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 خمر بهشتی 🔹 اگر کسی سؤال بکند آیا شهدا, آیا جانبازان، با اینکه تحصیلی نکردند، به عقلی می ‌رسند؟ پاسخ آن مثبت است، برای اینکه در سوره مبارکه «انفال» فرمود اگر اهل تقوا بودید: ﴿یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً﴾؛ فرق بین حق و باطل، صدق و کذب، خیر و شرّ، زشت و زیبا، روا و ناروا را خدا به شما عطا می ‌کند; او یقیناً «عنداللّهی» است، وقتی «عند الله» بود برابر آخر سوره مبارکه «قمر»، یقیناً آن را دارد. این‎طور نیست که لذّت عقلی فقط مختصّ علما و مخترعان و کاشفان باشد، اینها هم دارند. فرمود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً﴾;[1] این در سوره مبارکه «انفال» است. چه سوره مبارکه «بقره»، چه سوره مبارکه «آل عمران», فرمود شهید «عند الله» است. اگر «عند الله» بود بخش پایانی سوره مبارکه «قمر» مصداق کامل خود را پیدا می ‌کند; دیگر ما چه می‌ خواهیم؟ اگر کسی «عند الله» بود, لذّت «عنداللّهی» تجلّی اسمای الهی، صفات الهی، ملاقات اسمای الهی، ملاقات صفات الهی، از آن لذت ‌ها برتر که فرض نمی ‌شود; بنابراین اینها برای آن بزرگواران هم هست. 🔹 مطلب دیگر این است که فرمود این بهشتی‌ ها، ما به اینها جامِ شرابی می ‌دهیم که اینها با این لذّت می ‌برند ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبینَ﴾;[2] ما نَهرهای شراب داریم. این خَمر[دنیایی]، خمری است که نمی ‌گذارد به جایی برسد; مثل اینکه قمر در کنار آفتاب قرار گرفته است. آن وقت انسان متحیر است. این که وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: «رَبِّ زِدْنِی تَحَیراً فیکَ».[3] یک وقت انسان متحیر راه ‌گم‌ کرده است، یک وقت که چندین راه دارد; مثل انسان تشنه ‌ای که در بیابان است، راه چشمه را گُم کرده و متحیر است; این یک حیرت مذمومی است. یک وقت به دامنه رسید، ده‌ ها چشمه جوشان زلال و خنک و گواراست این متحیر است که از کدام بنوشد! این «رَبِّ زِدْنِی تَحَیراً فیکَ» برای آن مرحله است. وقتی نَهر شراب هست، این نَهر دیگر نمی ‌گذارد عقل فعّال باشد؛ لذا انسان متحیر است. فرمود ما چنین شرابی را آماده کردیم، تنها در خُمره نیست، نَهر روان است. عقل را می ‌کند، نه بیهوش! آن نور الهی که ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض﴾[4] است, طوری ظهور می ‌کند که انسان متحیر است, حتّی عقل کلّ عرض می ‌کند: «رَبِّ زِدْنِی تَحَیراً فیکَ». فرمود آن مرحله اینها نشاطی دارند، لذّتی بهشتی ‌ها با هم دارند، این جام شراب را از دست یکدیگر برای تفکّه و نشاط و لذّت بیشتر «تنازع» می ‌کنند. این کَندَنِ محمود است، نه مذموم. طبیب اگر دوا دهد در آن دوا شفا بُوَد ٭٭٭ حبیب اگر جفا کند در آن جفا وفا بُوَد مخصوصاً آن حبیبی که دارد وفا می‌ کند و جفایی هم در کار نیست. 🔹 بارها به عرض شما رسید اگر در بهشت یاد کسی باشد که چه خلافی کرد، وجود مبارک اگر ـ معاذالله ـ یادش باشد که با چه کرد; برای او بدترین جهنم است, اصلاً یادش نیست; این خداست! کاری که خدا می ‌کند او مقلِّب قلب است. ما اگر کسی نسبت به ما بد کرد، دو سه تا کار می‌توانیم بکنیم: یکی اینکه به روی او نیاوریم، یکی اینکه در غیاب او هم چیزی نگوییم، یکی اینکه نسبت به او محبّت بکنیم، همین! اما هر چه محبت می ‌کنیم، او پیش خودش شرمنده است. ما کاری بکنیم که این شَرم از او گرفته بشود، این دیگر مقدور ما نیست. ما باید در درون او تصرّف بکنیم و این مطلب را از خاطره‌ او بگیریم، ما که «مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ»[5] نیستیم؛ لذا از این قبیل کار از ما ساخته نیست; اما از خدا ساخته است. وقتی او از یاد کسی می ‌برد که بد کرده است، اصلاً یادش نیست. خودش را با سایر شهدا یکسان می ‌بیند، اصلاً یعنی اصلاً! هیچ یادش نیست که نسبت به وجود مبارک بد کرده است; این خداست! تنها کسی که می ‌تواند دل را زیر و رو بکند و خاطره ‌ای را از دل بکَند و به هیچ وجه, به نحو سالبه کلیه یادش نباشد، خداست! [1]. سوره انفال، آیه29. [2]. سوره محمد، آیه15. [3]. ر. ک: علم الیقین(ملا فیض کاشانی), ص101 و منظومه سبزواری, ج5, ص176. [4]. سوره نور، آیه35. [5]. تهذیب الأحكام، ج‏2، ص74. 📚 سوره مبارکه طور جلسه 7 تاریخ: 1395/11/20 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 جمال انسانیت 🔹 بعضی ها در بین راه گفتند «الله اكبر»، حضرت فرمود: «الله اكبر»؛ اما چرا تكبیر گفتید؟ عرض كردند مثل اینكه باغ خرمایی از دور دیده می ‌شود و درخت‌ های خرمایی است، فرمود اینها درخت‌ های خرما نیست، خوب نگاه كنید می ‌بینید اینها نیزه‌ ها و تیرهای گروهی است كه به سمت ما دارند حركت می ‌كنند، چون زحف اند و انبوه ‌اند، به صورت یك باغ نخل به چشم می‌ خورند. حضرت راهش را به سمت یك برجستگی كه حفاظ باشد، متوجه كرد. حُر با هزار سوار رسید، چون آب ‌های فراوانی گرفته بودند حضرت دستور داد تشنه ‌های این گروه هزار نفری را سیراب كردند و همچنین اسب ‌های اینها را هم سیراب كردند. 🔹 علی ‌بن‌ طَعّان مُحاربی جزء سپاه حُر بود، او می‌ گوید من دیرتر از سایر سربازها رسیدم و خیلی تشنه بودم، حضرت فرمود: «اَنِخِ الرّاوِیَه»، من متوجه نشدم، بعد فرمود: «اَنْخِ الْجَمَل»؛ یعنی اگر خواستی آب بنوشی، آن شتر مخصوص را اناخه كن و بخوابان، مشك آب روی دوش آن شتر است و استفاده كن. من آن شتر را خواباندم ولی نتوانستم از مشك كاملاً استفاده كنم، خود آمد دهنه آن مشك را باز كرد و كاملاً من را سیراب كرد. این منظره را این مردم از حسین‌ بن‌ علی(علیهما السلام) دیدند. 🔹 موقع نماز فرا رسید، حر عرض كرد همه ما به شما اقتدا می‌كنیم، همه نماز را به امامت سالار شهیدان خواندند. همه این عاطفه را از حسین ‌بن‌ علی (علیهما السلام) دیدند كه هم آنها را سیراب كرد و هم اسب ‌های آنها را سیراب كرد اما همین مردم در روز به أبی عبد الله (علیه السلام) می ‌گفتند آب به شما نمی‌ رسد «حتی تموت عطشا» تا اینكه با لب تشنه جان بدهید. «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَینِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَینِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَین». 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1379/01/21 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠
  پرتو مهر
🔹 حر مأموریت پیدا كرد كه جلوی حسین‌ بن‌ علی (علیهما السلام) را بگیرد و نگذارد حضرت به كوفه برود. 🔹 وجود مبارك أبی عبدالله (علیه السلام) دید سربازی از اردو و هنگ ، خسته و وامانده از راه رسیده است؛ این سرباز خسته است، اسبش هم تشنه است و خودش هم تشنه. وجود مبارك به این سرباز اشاره كرد كه مشك آب آنجاست، آن راویه که حامل آب است، شتری است كه آنجاست. چون یك سلسله شترهای مخصوصی بود كه آب‌ ها را حمل می کردند. این سرباز از آن جهت كه خسته بود، توان آن را نداشت كه از آن مشك استفاده كند، وجود مبارك آمد شخصاً دهنه مشك را باز كرد، هم این سرباز را سیراب كرد و هم اسب او را. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1380/01/12 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra