eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
10.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 استعاذه 🔹 انسان هم مأمور به و هم مأمور به است. استخاره یعنی طلب خیر، نه تفأّل! باید خیر بخواهد، چون ذاتاً فاقد است؛ باید از خدا بخواهد و لا غیر، چون او است و باید آنچه می ‌ماند و صلاح و فلاح بشر در آن است آن را بخواهد و نه چیز دیگر را. 🔹 در جریان هم این چنین است، إلا و لابد انسان باید استعاذه کند؛ زیرا علل و عوامل بیرونی و علل و عوامل درونی است، حتماً باید استعاذه کند! دوم اینکه فقط باید به خدا پناهنده بشود و از او کمک بخواهد. سوم باید به عنایت خدای سبحان از شرّ خارج و داخل برهد. هم استخاره لازم است با اضلاع سه‌ گانه‌ اش، هم استعاذه لازم است با اضلاع سه ‌گانه‌ اش؛ منتها در سوره مبارکه «فلق» استعاذه چهره کمک‌ خواستن از ذات اقدس الهی و پناهندگی به خدا از بود، علل و عواملی که ذکر شد ﴿مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ﴾[1] بود، ﴿شَرِّ غاسِقٍ﴾[2] بود، ﴿شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ﴾[3] بود که اینها به سِحر و مانند آن از بیرون آسیب برسانند و ﴿شَرِّ حاسِدٍ﴾[4] بود که از راه حسد آسیب به محسود برسد. اما در سوره «ناس» استعاذه از است که مهم ‌تر از دشمن خارجی است. گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[5] 🔹 دشمن درونی با وسوسه، با ، با ، با و سایر علل و عواملی که برنامه‌ های خود را شیطان مشخص کرده است، درون را می ‌کند و انسان را می ‌کند و انسان را می‌کند و انسان را به در برابر عقل گرفتار می ‌کند؛ لذا هم استعاذه از دشمن بیرونی هم استعاذه از دشمن درونی و مهم‌تر از دشمن بیرونی، دشمن درونی است. 🔹 شرّی که در سوره مبارکه «فلق» بود شرّ بیرونی است اما این شرّ درونی است که وسوسه می ‌کند. انسان با فکر و اراده کار می‌کند اول با می ‌اندیشد بعد با تصمیم و اراده و مانند آن را به عهده می‌ گیرد. اگر کسی بخواهد مسیر انگیزه او و اراده او را دگرگون کند، اول در اندیشه او سوء اثر می ‌گذارد اندیشه او را ویران می‌کند وهمی و خیالی می ‌کند وسوسه می ‌کند او را گمراه می ‌کند، از اندیشهِ گم ‌شده انگیزه پراکنده پدید می ‌آید و مانند آن؛ لذا فرمود: ﴿مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ﴾ که این ﴿الْخَنَّاسِ﴾ است. انسان هر وقت متذکر شد این در گوشه ‌های ذهن می‌ خزد و هر وقت غافل شد خودش را نشان می ‌دهد. درباره مژده به پرهیزکاران که فرمود پرهیزکاران کسانی ‌اند که ﴿إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾[6] اگر ببینند یک خیال باطلی، یک وهم باطلی، یک شورش باطلی در بیرون قلب او راه پیدا کرده است می ‌بیند این به نام شیطان احرام بسته است تا وارد بشود، هم می ‌فهمد او حرامی است، هم می‌ فهمد احرامش است، هم از انگیزه سوء او باخبر است که او منتظر است که درِ کعبه دل چه وقت باز می ‌شود که آنجا وارد بشود «فَبَاضَ وَ فَرَّخ‏» که در خطبه‌ های نورانی امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلین) آمده است،[7] باخبر است. 🔹 که مواظب قلب هستند، این حرامی را می ‌شناسند، احرام بستن حرامی را می ‌شناسند، می‌ شناسد او منتظر باز شدن درِ کعبه است وارد دل بشود ﴿تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ وقتی متذکر شدند به نام حق شدند او خنّاس است در گوشه ‌ای می ‌خزد: پاسبان حَرَم دل شده‌ ام شب همه شب ٭٭٭ تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم[8] [1]. سوره فلق، آیه2. [2]. سوره فلق، آیه3. [3]. سوره فلق، آیه4. [4]. سوره فلق، آیه5. [5]. هفت اورنگ (جامی), سلسلةالذهب, دفتر اوّل. [6]. سوره اعراف، آیه201. [7]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه7. [8]. دیوان حافظ، غزل شماره324. 📚 سوره مبارکه ناس تاریخ: 1398/01/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 دشمن داخلی 🔹 ما گرفتار یك هستیم كه این دشمن داخلی چند كار می ‌كند، خوب را بد نشان می ‌دهد, بد را خوب نشان می‌ دهد, ما برای نجات از این دشمن داخلی كه آن دشمن بیرونی؛ یعنی ابلیس هم همین كار را می ‌كند, چندتا راه داریم: راه اوّل است كه علم سهم تعیین‌كننده‌ ای دارد که آدم بداند چه چیزی حق است, چه چیزی باطل; چه چیزی خیر است, چه چیزی شرّ؛ چه چیزی زشت است, چه چیزی زیبا; چه چیزی صدق است, چه چیزی کذب؛ خاصیت علم این است. چیز دیگری که در کنار علم نافع است, به اینکه آنچه را که قرآن و عترت گفتند «حقٌ لا ریبَ فیه». راه سوم این است كه ما باطن اشیا را . 🔹 برای ائمه (علیهم السلام) کنار گذشتن از گناه خیلی آسان بود، چرا؟ چون اینها نه تنها عالِم بودند كه بعد از این كیفر هست, نه تنها ایمان داشتند كه خدا حق می ‌گوید؛ برای اینكه باطن كار را می ‌دیدند. اگر كسی باطن كاری را ببیند و بداند این زرق و برق، آن طرفش آلودگی و لجن است. الآن شده چهل پنجاه کشور، آن روز یک کشور بود. حضرت در برابر این حكومت وسیع خاورمیانه گفت این «عفطه عنز»[1] است؛ اینها راحت‌ هستند! برای اینكه نه تنها می ‌دانند بد است, نه تنها ایمان دارند كه خدا فرمود: باطن گناه بد است, را هم می ‌بینند؛ لذا زرق و برق دنیا نمی ‌تواند درباره اینها اثر كند. این است كه خدا فرمود شما اگر زنده بشوید یا می ‌فهمید یا باور دارید یا می ‌بینید. اگر كسی به این مقام رسید؛ آن وقت راحتِ راحت است؛ ﴿اسْتَجیبُوا﴾ ما هم به اندازه خودمان می‌ توانیم, حوزه ابتلای ما مگر چقدر است؟ ما در محدوده خاص، زندگی محدودی داریم، ما به همین اندازه می ‌توانیم بفهمیم فلان کار باطن آن چیست یا بفهمیم یا باور كنیم یا ببینیم; اینها «مانعة الخلوّ» است, جمع را شاید. 🔹 فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾.[2] اگر انسان زنده باشد, بو می ‌كشد و می ‌بیند. فرمود شما می ‌توانید باطن آن را ببینید. آن هم كه بد را خوب نشان می ‌دهد در درون ماست به نام ؛ این نفس مسوّله کار بسیار تلخی دارد، تمام این لجن‌ ها را یك طرف می‌ گذارد, روی آن هم یك زرورق شیرین می ‌كشد و به صورت تابلوی زرّین به ما نشان می ‌دهد؛ این در درون ما این چنین کاری را دارد می کند، هر روز کارگاه او این است! اگر انداختن یوسف به چاه هست; به وسیله همین نفس مسوّله است که وجود مبارک یعقوب گفت: ﴿سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ﴾[3] و اگر آن کار سامری است، گفت: ﴿سَوَّلَتْ لی‏ نَفْسی﴾[4] که این را همه ما مبتلا هستیم! بعدها انسان گرفتار می‌ شود وگرنه نفس امّاره كه اوایل پیدا نیست، اوّل نفس مسوّله است، این نفس مسوّله این هنر را دارد، ابزار خوبی برای شیطنت شیطان است؛ تابلوسازی, هنرمندی, در درون او ماهرانه است، او بدترین لجن را یك زرورق شیرین و زیبا روی آن می ‌كشد و به ما نشان می ‌دهد, ما هم خوب می ‎بینیم, از پشت آن بی ‎خبر هستیم؛ برای اینكه از پشت آن باخبر بشویم سه راه دارد به نحو مانعة الخلوّ: یا راه و تفسیر حوزوی و دانشگاهی است یا اگر كسی توفیق حوزه و دانشگاه نداشت, داشته باشد كه خدا و پیغمبردرست گفتند یا اگر بود ـ كه «طوبی له و حسن مآب» ـ باطن را هم می ‌بیند. این سه راه باز است؛ لذا فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾. [1]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه3. [2]. سوره انفال، آیه24. [3]. سوره یوسف، آیه18. [4]. سوره طه، آیه96. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/04/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نامه به معاویه 🔹 چهل و هشتمین نامه نهج ‌البلاغه كمتر از یك صفحه و مختصر هم است. نامه‌ای است كه وجود مبارك حضرت برای معاویه (علیه من الرحمن ما یستحق) نوشتند, نوشتند: «مِنْ عَبْدِاللَّهِ عَلِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلَی مُعَاوِیةَ بْنِ أَبِی‏سُفْیانَ»[1] معاویه چندین نامه برای حضرت نوشت و حضرت را سفارش می ‌كرد! آن كه بخواهد دین را و چراغ دین را خاموش كند، چراغ دین را خاموش می ‌كند. 🔹 در نامه چهل و هشتم فرمود: «فإِنَّ الْبَغْی وَالزُّورَ یؤتِغانِ الْمَرْءَ[2] فِی دِینِهِ وَ دُنیاه» در برخی نسخه‌ ها «یذیعان» است این «ذاع» یعنی «اشتهر» یعنی شیوع دادن و شهرت دادن؛ ولی آن نسخه ‌های اصلی گویا «یوتغان» است «وتغ» یعنی هلك. «یوتغ» یعنی یهلك. فرمود دنیا و دین مرد را هلاك می‌ كند و بدنامی او را به گوش دیگران می ‌رساند، این‌چنین نیست كه انسان ظالم و تبهكار در دنیا كامیاب باشد و به آخرت منتقل بشود بلكه ﴿خَسِرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةَ﴾[3] دامنگیر اینها خواهد بود. «وَ یبْدِیانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ یعِیبُهُ» آن زشتی‌های او و بدنامی ‌های او هم نزد دیگران روشن می ‌شود «وَ قَدْ عَلِمْتَ». 🔹 بعد فرمود معاویه! این بهانه ‌هایی كه تو راجع به خون عثمان می‌ گیری می ‌دانی كه عثمان مدت‌هاست كه جریانش گذشت و تو هم می ‌توانستی او را یاری بكنی با اینكه از طرف او حكومت می ‌كردی و منسوب بودی و عمداً نكردی و الآن خواهان خون او هستی; تو می ‌دانی «أَنَّكَ غَیرُ مُدْرِكٍ مَا قُضِی فَوَاتُهُ» و عده ‌ای به نام طلحه و زبیر و مانند آن خون عثمان را بهانه كردند جنگ جمل را راه‌ اندازی كردند دیدی که به مقصد نرسیدند. «وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَیرِ الْحَقِّ فَتَألّوا[4] عَلَی اللَّهِ» برخی نسخه‌ ها «تأولوا» است برخی ‌ها «تألّوا» دارند «اَلِیة» یعنی سوگند و قسم، «تألوا» یعنی دین خدا را به میل خودشان تأویل بردند «فَتَألُّوْا عَلَی اللَّهِ فَأَكْذَبَهُمْ» اینها به بهانه خون عثمان قیام كردند و خدای سبحان دروغ اینها را روشن كرد. ▫️ «فَاحْذَرْ یوْماً یغْتَبِطُ فِیهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ»؛ معاویه، كسی كه برای خود كار كرد، در حالی است كه دیگران به حال او غبطه می ‌برند؛ راحت است و در رفاه است. 🔹 «وَ ینْدَمُ مَنْ أَمْكَنَ الشَّیطَانَ مِنْ قِیادِهِ»؛ این وسوسه ‌هایی كه انسان در خود می ‌بیند اینها گزاف نیست بالأخره شورشی در درون هست، انسان اینها را می ‌بیند، یک اصل. تصادف و اتفاق و شانس و بی‌ جهت پدید آمدن شیء هم ، مگر می ‌شود چیزی در یك جای عالم پیدا بشود و عامل نداشته باشد؟ این دو اصل. پس این وسوسه كه كم كم انسان را به سَمتی می ‌كشاند از جایی آمده و این كار جز كار شیطان كار دیگری نیست اگر نفس در مسیر شیطنت حركت كرد، این با آن هم‌ آوا می ‌شوند و انسان را از پا در می‌آورند. فرمود این شخص, شیطان را به عنوان قائد و پیشوای خود پذیرفت و اختیارش را به دست همین وسوسه ‌كننده داد. ▫️ بعد فرمود معاویه شما می‌ دانی در جریان جنگ صفین پیشنهاد قرآن دادی و قرآن ‌ها را بالای نیزه كردی، تو به قرآن معتقد نبودی ما هم اگر قبول كردیم حرف قرآن را قبول كردیم نه پیشنهاد تو را «وَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلَی حُكْمِ الْقُرْآنِ وَلَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ»؛ تو كه اهل قرآن نیستی. «وَلَسْنَا إِیاكَ أَجَبْنَا»؛ ما جواب پیشنهاد تو را ندادیم. قرآن, كتاب حقی است ما به مراجعه كردیم. «وَ لَكِنَّا أَجَبْنَا الْقُرْآنَ فِی حُكْمِهِ» بعد در پایان نامه هم فرمودند: «وَالسَّلاَمُ». [1] . تمام نهج‌البلاغه, ج7, ص219. [2] . استاد «بالمرء» قرائت می‌نمایند; در منهاج البراعة (راوندی) ج3, ص157 به این صورت آمده است. [3] . سورهٴ حج, آیهٴ 11. [4] . استاد «فتأوّلوا» قرائت می‌نمایند; در منهاج البراعة (راوندی) ج3, ص157 و نیز اختیار مصباح‌السالكین, ص536 به این صورت آمده است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1391/09/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
علم زمینه ای برای عاقل شدن است / انسان باید از علم خود بهره ببرد تا عاقل شود / عالم با عمل، می تواند جامعه را روشن کند 🔹
 پایگاه اطلاع رسانی اسراء: 
صبح امروز (پنجشنبه 26 مرداد ماه) جلسه درس اخلاق هفتگی آیت الله العظمی جوادی آملی با حضور جمعی از طلاب حوزه های علمیه استان مازندران برگزار گردید. معظم له بیان داشتند: وجود مبارک امیرالمومنین علیه السلام در حکمت 113 که در نهج البلاغه آمده است می فرماید «لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِیرِ وَ لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى...» ... . 🔹 ایشان بیان داشتند: مولا امیرالمومنین در ابتدای این حکمت فرمود «لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ» [هیچ ثروتى سودمندتر از عقل نیست]... مال مثل عقل نیست، عقل بالاتر از علم است، به علم بسنده نکنید بلکه بکوشید آنچه یاد گرفتید هم خودتان کنید و هم به جامعه منتقل کنید. آنچه اصرار قرآن کریم هست این است که کسی که وارد صحنه علم شد، بین راه قطع نکند بلکه تا پایان راه برود، عالم شدن برای ، بین راه است و هدف حوزه های علمیه، عالم شدن نیست بلکه است! 🔹 علم است، مهم آن است که انسان از این علم بهره ببرد و از آن استفاده کند تا عاقل شود؛ لذا امیرالمومنین فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا ینْفَعُهُ» بسیاری از درس خوانده ها هستند که کشته ی جهلشان هستند، ممکن است کسی چند سال درس بخواندعالم بشود اما تا وقتی عامل نباشد، اثری ندارد، اگر عالمی عامل نبود، گرفتار است. 🔹 امیرالمومنین فرمود علم بالاتر از مال است، چون مال رهزن است اما علم، رهزن نیست، بلکه بخشی از راه را طی کردن است، علم چراغ است و چراغ برای دیدن صراط است، انسان با چراغ به مقصد نمی رسد بلکه با است که به مقصد می رسد! 🔹 ایشان در پایان خطاب به طلاب جوان حاضر در جلسه اظهار داشتند: در دوره جوانی که همه وسایل فراهم است، تلاش کنید تا عالم شوید، ولی بدانید که شدن بین راه است، بلکه باید به این علم خود عمل کنید تا بشوید ، یعنی آنچه را فهمیدید برای خودتان پیاده کنید و عالم با عمل شوید، آنگاه می توانید جامعه را روشن کنید؛ همه وظیفه داریم مواظب زبان و رفتار و بنان و بیان خود باشیم، حرف بیجا و غیر علمی نزنیم و گوش هم نکنیم. اگر مردم ببینند که عالم آنها عمری را به گذرانده، بدرفتاری و بیسوادی و جهل علمی و جهالت عملی ندارد، حرف و تذکرش را گوش می کنند چون می دانند که او خیرخواه آنهاست. لینک خبر: https://esra.ir/fa/web/news/w/1780102 📚 درس اخلاق تاریخ: 1402/05/26 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra