eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
10.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 3. دین فروشی 🔹 اسیری که در صحنه نبرد در اختیار فاتحان قرار می گیرد با او سه گونه رفتار می شود: یا او را می کشند یا رهایش می کنند یا او را می فروشند. پس از واقعه سقیفه، خواستِ قلبی امویان و دیگران نابود کردن دین الهی بود؛ ولی چون از رحلت پیامبر دیر زمانی سپری نشده بود، از میان برداشتن دین خدا برای بدخواهان اسلام، عملی نبود. از سوی دیگر، امویان و همفکران آن ها نمی خواستند از همان آغاز، کفر و بی دینی خویش را آشکار کنند. 🔹 از این رو، از محو علنی اسلام خودداری کردند و به عداوت با آن تصریح ننمودند و چون راه دوم یعنی آزاد کردن دین به سود آنان نبود، زیرا دین آزاد، پیروان آزاده و آگاه تربیت می کند، از حرّیت اسلام وحشت داشتند و از آن دریغ کردند. بنابراین، راه سوم را برگزیدند و با دین اسیر از راه فریب مردم و ریاکاری و تفسیر دین به رأی، میل و هوس خویش عمل می کردند. آنان پس از ماجرای سقیفه، با دین چون کالایی تجاری رفتار کردند و به دین فروشی پرداختند. امیرمؤمنان (علیه السلام) در عهدنامه خود به مالک اشتر فرمود: «فإن هذا الدین قد کان أسیراً فى أیدى الأشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا»... . 🔹 سالار شهیدان (علیه السلام) عدم شایستگی حاکمان اموی را در قالب یک قیاس منطقی شکل دوم، چنین بیان فرمودند: مگر نمی بینید که سردمداران و حاکمان جامعه از حق پیروی نمی کنند و از باطل روی نمی گردانند؛ «ألا ترون إلی الحق لا یعمل به و إلی الباطل لا یتناهی عنه»؟! و در جای دیگر فرمودند: عقل، بدون پیروی از حق کامل نمی شود و ناقص است؛ «لا یکمل العقل إلّا باتباع الحق». بنابراین، امویان از عقل کامل بی بهره اند. اینان، تنها دارای عقل ابتدایی اند که چنین عقل و خردورزی ضعیف برای اداره جامعه کافی نیست. پس، اینان سزاوار حکومت بر مردم نیستند. 🔹 عقل عادی و ابتدایی از شرایط تکلیف است و توده مردم دارای آنند و با آن خوب را از بد و زشت را از زیبا تشخیص می دهند. ازاین رو، فقیهان عقل عادی را معیار تکلیف بر شمرده اند، نه کمال عقل را؛ لیکن برای قاضی، کمال عقل را شرط دانسته اند؛ «یعتبر فیه کمال العقل». پیداست که شرط کمال عقل برای قاضی، یک تمثیل است، نه تعیین. از این رو، پزشک، مهندس، مدیر، حاکم و... نیز باید دارای عقل کامل و تخصص مورد نیاز باشند و نصاب عقل برای تصدّی یک مسؤولیت مهم، بالاتر از نصاب عقل برای تکلیف ابتدایی است که در تازه بالغان ملحوظ می گردد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 160 تا 162 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل نقش منافقان در اسیر کردن دین 🔹 از دلایل اسارت دین در صدر اسلام، نفوذ منافقان در میان مسلمانان بود. اینان که غالباً در مدینه به سر می بردند برای مشرکان و یهودیان خیبر جاسوسی می کردند و خبرهای مسلمانان را به آگاهی آنان می رساندند... . همچنین برخی از منافقان برای ایجاد اختلاف در میان مسلمانان، اراجیف و شایعه های بی پایه را بین شهروندان پخش می کردند. به این گونه افراد که خبرهای متزلزل و مجعول را منتشر می کنند، «مرجف» گفته می شود. قرآن درباره اینان فرموده است: ﴿ لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم ﴾. 🔹 آیات بسیاری از سوره های قرآن درباره منافقان است و سوره ای نیز به نام آنان نازل شده است؛ زیرا در صدر اسلام بسیاری از مسلمانانِ شناسنامه ای منافق بودند و با کارشکنی های فراوان و توطئه های ننگ بار، نهال نوپای اسلام را می لرزاندند. منافقان، نه اعتقادی به دین دارند و نه به شرافت انسانی پایبندند. به همین دلیل از هیچ چیز باکی ندارند و از هیچ کاری روی گردان نیستند... . 🔹 حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: منافقان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نهایت توانشان را در توطئه چیدن به کار گرفتند؛ ولی پس از رحلت آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) و تشکیل واقعه سقیفه و خانه نشین شدن من، از آنان و کارشکنی هایشان خبری نبود؛ در حالی که در آن شرایط می بایست بیش تر از گذشته توطئه کنند. سرّ سکوت آنان این بود که جذب حکومت خلفا شدند و همان طنابی را که به گردن من افکنده بودند، به گردن قرآن افکندند و آن را به اسارت درآوردند؛ آن گاه فرمود: «الناس مع الملوک و الدنیا». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 163 تا 165 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل تبلیغات سوء امویان 🔹 امام حسین (علیه السلام) در زمانه ای به امامت رسیده بود که امویان منابر و مساجد را در اختیار گرفته بودند و نمازهای جمعه و جماعت به امامت آنان برپا می شد. بدین سان در طول سالیان متمادی، فرهنگ مردم تغییر یافت و روح سلحشوری در آنان مُرد. امویان با زهرآگین و پراکندن ، راه فهم و ادراک درست مردم را بسته و آنان را متقاعد کرده بودند که خود خلیفه و جانشین رسول خدایند... . 🔹 اگر عالِمی روشن ضمیر در میان مردم آن عصر بود که آنان را راهنمایی می کرد و اگر بنان و بیان آزاد بود و نشر مآثر علوی و آثار حسنی و حسینی روا بود، هیچ گاه توده مردم فریب تبلیغات امویان را نمی خوردند و به یاری امام زمان خود می شتافتند... . 🔹 مردمی که از وجود عالِم در میان خود بی بهره باشند، از معارف اصیل دور می گردند و فریب هرگونه تبلیغ سوء را می خورند. از این رو، اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ما فرمودند: در شهرِ بی عالم زندگی نکنید. باید در منطقه ای اقامت کرد که در آن جا دانشمندی پرهیزگار و خوشفکر باشد؛ عالِمی که از اوضاع زمانه و توطئه های دشمنان آگاه باشد و هجوم حوادث روزگار، او را به اشتباه نیفکند؛ «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» و بداند تیرهای شبهه علمی و شهوت عملی از کجا به سوی جوانان رها می شود. 🔹 عکس نقیض این قضیه (حدیث) این است: کسی که رخدادهای زمانه بر او مشتبه می شود، عالم به عصر خود نیست و در نتیجه، برای مصر و نسل معاصر خود سودمند نخواهد بود؛ بلکه جزو کسانی است که تاریخ تبلیغ و تأثیر او گذشته است و دوران تعلیمی وی سپری شده است، مگر آن که فوراً در سیره علمی خویش تجدیدنظر کند و آگاهی به عناصر محوری زمانه خود را بازیابد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 165 تا 167 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شناخت امام حسین (علیه السلام) الف. ظهور آثار رسالت در زندگی امام حسین (علیه السلام) 🔹 شناخت نهضت جهانی سالار کربلا در گرو شناخت امام حسین (علیه السلام) و هدف والای آن حضرت (علیه السلام) است. از آن جا که شناخت امام و هدف والای امامت، میسور انسان های عادی نیست، تحلیل نهضت کربلا آن چنان که شایسته است، مقدور افراد عادی و متعارف نیست؛ ولی به مقداری که از بیان خود سیدالشهداء (علیه السلام) رسیده، می توان مطالبی را در این زمینه بیان کرد... . 🔹 امامت، چون جانشینی نبوت است، از آن مقام منیع جدا نیست؛ چنان که نبوت بی امامت سودی ندارد. این انسجام و رفای معنوی، نشان می دهد که آثار رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را باید در زندگی امامان معصوم (علیهم السلام)، به ویژه در زندگی امام حسین (علیه السلام)، جست وجو کرد... . 🔹 در جهت تبیین مطالب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «من أتانا لم یعدم خصلة من أربع: آیة محکمة و قضیة عادلة و أخاً مستفاداً و مجالسة العلماء»... . 🔹 حسین بن علی (علیهماالسلام) ... در صدر دعای عرفه، فریضه عادله را بیان و به خدای سبحان عرض می کند: «پروردگارا! بر اثر رأفت، لطف و احسانی که به من داشتی، در نظام ستم و جاهلیت مرا به دنیا نیاوردی»؛ بلکه وقتی امامان کفر ریشه کن شدند، آنگاه در دولت اسلامی که به دست رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گسترده شد، مرا به دنیا آوردی. 🔹 حسین بن علی (علیهماالسلام) در سخنی دیگر درباره معرفت می فرماید: «دراسة العلم لقاح المعرفة»؛ «درس و بحث، زمینه عارف و آگاه شدن است». برای شناخت خدا و معرفت نفس بهترین مقدمه، درس و بحث علوم اسلامی است. نیز آن حضرت (علیه السلام) درباره زمامداری فرمودند: ... «بدترین خصلت زمامداران، ترس از دشمن، سنگدلی نسبت به محرومان و مستضعفان و بخل به هنگام بخشش است»... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 169 تا 172 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شناخت امام حسین (علیه السلام) ب. مراحل زندگانی امام حسین (علیه السلام) 🔹 از نظر تحلیل تاریخی، زندگی سالار شهیدان را می توان در پنج مرحله خلاصه کرد... . 1️⃣ مرحله یکم، دوران کودکی آن حضرت بود ... در این مرحله، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به بزرگان و سالمندان که اهل ادراک و حدیث بودند، امامت آینده امام حسین (علیه السلام) را خبر می دادند؛ امّا برای افراد خردسال ... علاقه خود را به امام حسین (علیه السلام) در حدّ عواطف و احساسات بشری خلاصه کرده، به آنان تفهیم می کردند... . 2️⃣ مرحله دوم زندگی امام حسین (علیه السلام) در پرتو تربیت پدر بزرگوارشان حضرت علی (علیه السلام) و بخش کوتاهی از آن در عصر عصمت کبری حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) سپری شد... امام حسین (علیه السلام) در این دوران به فرمان امیرمؤمنان (علیه السلام) در جنگ ها شرکت می کرد و در همین دوران، مبارزه با حکومت ستم، شناخت دوست و دشمن و درس مقاومت و پایداری را فرا گرفت و به منصّه ظهور گذاشت. 3️⃣ مرحله سوم زندگی آن حضرت (علیه السلام) توأم با امامت امام حسن (علیه السلام) بود. در این دوره ... آن حضرت در مسأله امامت و رهبری، تابع برادر خود، امام دوم شیعیان حضرت حسن بن علی (علیهماالسلام) ... بود. 4️⃣ مرحله چهارم، زمانی است که ... معاویه، بر پایه شایستگی یا نصب یا شورا به خلافت نرسید؛ بلکه ستمکارانه خلافت را به غنیمت برد و آن را به سلطنت منحوس تبدیل کرد. 5️⃣ پس از هلاکت معاویه و پایان دسیسه گری های او، مرحله پنجم زندگی سالار شهیدان (علیه السلام) آغاز شد که کم تر از یک سال بود، ولی به همه زندگی آن حضرت (علیه السلام) بها داد و نهضت ایشان را شهره جهانی کرد و نیز آن حضرت توانست دینِ مأسور و غارت شده را احیا کند؛ به طوری که سنّت متروک نبوی و علوی، حیات مجدّد خود را بازیافت و بدعت اموی و مروانی رخت بربست. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 172 تا 175 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل استراتژی امام حسین (علیه السلام) در دوران معاویه 1. گسترش معارف توحیدی 🔹 امام حسین (علیه السلام) برای رهایی دین الهی از اسارت امویان کوشید تا معرفت مردم را در زمینه دین گسترش دهد. آن حضرت (علیه السلام) سالیان متمادی، معارف والای توحیدی را به شاگردان خویش آموخت تا این آموزه ها را در بستر جامعه به صورت فرهنگ مقبول گسترش دهند و خود نیز در فرصت های گوناگون با سخنرانی، پیام و نامه مردم را آگاه می کرد؛ چنان که از سالار شهیدان پرسیدند: «ما معرفة الله»؛ راه معرفت خدا چیست؟ آن حضرت (علیه السلام) فرمود: راه خداشناسی، آن است که مردم هر زمانه ای امام زمان خویش را که پیروی از او بر همگان واجب است، بشناسند؛ «معرفة أهل کلّ زمان إمامهم الّذى یجب علیهم طاعته». 🔹 آن حضرت (علیه السلام) درباره شناخت خدا فرمودند: خداوند، وصف ناپذیر است؛ زیرا وصف، تکیه گاه هویتی می طلبد و او وجود مطلق و بی کرانی است که هر صفتی با او وصف می شود؛ «به توصف الصفات لا بها یوصف». خدا با هیچ دلیل و مفهومی شناخته نمی شود و تنها با خودش شناخته می شود. انسان پیش از فهمیدن و پیش از ادراکِ فهم خویش، او را درک می کند؛ «و به تعرف المعارف لا بها یعرف» و هر دلیل و مفهومی با خدا شناخته می شود و انسان نیز پیش از شناخت خویش، خدا را می شناسد... . 🔹 امام صادق (علیه السلام) در توضیح سخنان سالار شهیدان فرمودند: وقتی شخصی نزد ما حضور دارد، نخست او را می بینیم و می شناسیم، آنگاه نام و نشانش را می پرسیم؛ ولی برای شناخت فرد غایب، ابتدا نام و ویژگی های او را می پرسیم، سپس با او آشنا می شویم؛ «إنّ معرفة عین الشاهد قبل صفته و معرفة صفة الغائب قبل عینه». خدا حاضر و شاهد است. نخست باید او را یافت، سپس به اسما و صفاتش چون الله و حکیم و علیم و قدیر و حیّ و سمیع و بصیر پی برد و به گفته حکیم سنایی، شاگرد مکتب امام صادق (علیه السلام): همه چیز را تا نجویی، نیابی ٭٭٭٭ بت یار را تا نیابی، نجویی 🔹 خدا با جست وجو یافت نمی شود. انسان نخست خدا را با دیده فطرت می نگرد، آنگاه در پی جست و جوی اوصافش بر می آید؛ لیکن چیزهای دیگر را باید جست و جو کرد تا یافت... . البته ریشه همه این معارف را می توان در مآثر علوی یافت؛ زیرا جمله گویای حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام): «لا یدرکه بُعد الهمم و لا یناله غوصُ الفِطَن...» ، می تواند منبع الهام بخش این گونه از مطالب والا و بلند باشد... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 175 تا 180 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل استراتژی امام حسین (علیه السلام) در دوران معاویه 2. دعوت به عبادت آگاهانه 🔹 امام حسین (علیه السلام) در معرّفی دنیا فرمودند: دنیا مانند مسافرخانه ای ثابت نیست که مسافران مدّتی در آن می مانند و سپس می روند و خود مسافرخانه می ماند. نیز مانند رودخانه نیست که آب آن روان است و بستر رود، ساکن؛ بلکه هنگام قیام قیامت، دنیا و اهل آن یعنی مسافر و مسافرخانه با هم سفر می کنند و رودخانه و رود هر دو روان می شوند و جهانی بر جای نخواهد ماند؛ زیرا روز قیامت، چنین روزی است؛ ﴿ یوم تبدّل الأرض غیر الأرض و السموات ﴾. سپس فرمودند: ای مردم! سفر ابدی پیش روی شماست و باید ره توشه ای مناسب این سفر فراهم کنید. 🔹 سالار شهیدان (علیه السلام) هدف آفرینش انسان را چنین ترسیم فرمودند: خدا را بشناسد و تنها بندگی او را بپذیرد و بدین سان از پرستش غیر او بی نیاز شود؛ «إنّ الله جلّ ذکره ما خلق العباد إلّا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ماسواه». معنای این سخن، آن نیست که انسان خدا را بشناسد و نماز بخواند و روزه بگیرد و دیگر هیچ. این ها گوشه ای از معنای عبادت حقیقی است. 🔹 عبادت خدا از ژرفای معارف عقلی و اعتقادی و اوصاف اخلاقی تا همه شؤون مادی و معنوی زندگانی جاری است. کسی که کارهای روزانه خویش را مانند خوردن و خوابیدن، نشست و برخاست، سخن گفتن، انتخاب شغل و همسر، تأمین معاش و خانه ساختن طبق دستور دین خدا انجام می دهد، مشغول عبادت خداست. 🔹 کسی که اهل نماز و روزه و مسجد است، ولی دین در زندگی و کارهای روزانه اش نقشی ندارد، دانسته یا نادانسته گرفتار اندیشه سکولاریستی است. او دین را از دنیا جدا می انگارد و آن را تنها در نماز و روزه و عبادت های فردی خلاصه می کند. نیز کسی که برای ازدواج در پی تشریفات زاید و بیهوده و جهیزیه و مهریه سنگین است و برای فراهم کردن این امور زایل و آفل، شرع و شرف را زیرپا می نهد، اندیشه سکولاریستی دارد. او نمی داند که دین خدا برای همه امور برنامه دارد و انسان را به زندگی ساده فرا می خواند. دین می گوید که انسان باید خردمند باشد، نه مختال و وهم زده. خداوند انسان خیال پرداز و فخر فروش را دوست ندارد؛ ﴿ إنّ الله لایحبّ کلّ مختال فخور ﴾... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 181 تا 182 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل فرا رسیدن زمان قیام 🔹 پس از مرگ معاویه، یزید بر تخت سلطنت نشست. او جوانی خام، سبک سر و همواره در پی خوشگذرانی و می گساری بود. او هر چند خوی جاهلی و طغوای اموی را از پدر به یادگار داشت، ولی زیرکی و بینش سیاسی را از وی به ارث نبرده بود. بی پروایی او در زیر پا نهادن احکام اسلام و آشکار ساختن مفاسد، مردم را از ریا کاری و بی دینی امویان اندکی آگاه کرد و بهترین زمان برای قیام دینی فرا رسید... . 🔹 سالار شهیدان در نامه ها و سخنرانی های رسمی خود فرمودند: من بدین علّت تصمیم به قیام گرفته ام که از جدّم رسول الله شنیدم: وقتی حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد و سنّت خدا و پیامبر او را به بازی گرفت، باید با و و در برابر او ایستاد و هر کسی با چنین زمامداری مبارزه نکند، خدای سبحان او را همتای آن ستمگر کیفر می دهد؛پ... . 🔹 ... فتوای عالِمْ نمای دینی از یک سو و فرماندهی چهره ای مذهبی از سوی دیگر، موجب شد، مردم غافل آن روزگار به بهانه خشنودی خدا و رفتن به بهشت، به جنگ با امام حسین (علیه السلام) برخیزند. گاهی تنها تقاضای برخی از اینان از حکومت مرکزی، توبره ای جو برای چهارپایانشان بود. آنان می دانستند که جز این نصیب و بهره ای نخواهند برد. 🔹 سرانجام، امام حسین (علیه السلام) در عراق با پیام ها و سخنرانی های بسیار، حجّت را بر همگان تمام کردند و در آن جا شهید شدند. سپس سر مبارکش را از بدن جدا کرده، به شام بردند و سر مبارک آن حضرت (علیه السلام) در برابر دیدگان حیرت زده شامیان به تلاوت قرآن پرداخت. خانواده آن حضرت (علیه السلام) به اسارت درآمدند و به شام منتقل شدند و در دوران اسارت، آزادمنشانه به روشنگری و افشای مفاسد امویان پرداختند. بدین سان مردم حجاز و عراق با مجاهدت و شهادت امام حسین (علیه السلام) و یارانش و نیز مردم شام با تلاش های پی گیرانه خانواده ایشان از مسائل روز و جریان های انحرافی امویان آگاه شدند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 185 تا 187 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شرایط نثار خون 🔹 در نظام اسلامی، دست یازیدن به جنگ و خونریزی در حدّ ضرورت و نیاز و برای حیات بخشیدن به جامعه است. حکومت اسلامی، نه سلطه گر است و نه سلطه پذیر؛ ﴿لاتَظلمون و لا تُظلَمون ﴾. براساس آموزه های اساسی اسلام، مسلمان هرگز نباید جنگ طلب، متجاوز و آغازکننده جنگ باشد؛ ولی باید در برابر ستم و تجاوز دشمنان دین بایستد و تا ستمگران را برجای خویش ننشاند، از پای ننشیند. امام علی (علیه السلام) در باره سلطه ستیزی فرمودند: «ردّوا الحجر من حیث جاء فإنّ الشرّ لایدفعه إلاّ الشرّ»... . برخی از آیات قرآن کریم، بیانگر این است که پیامبران برای به بار نشاندن نهال فطرت و جلوگیری از سلطه بیگانگان به ناچار تن به مبارزه نظامی دادند و خود نیز در این راه به شهادت رسیدند؛ مانند: ﴿ و یقتلون النبیین بغیر الحق ﴾ ؛ ﴿ و قتلهم الأنبیاء بغیر حق ﴾ و ﴿ وکأیّن من نبی قاتل معه ربّیون کثیر ﴾... . 🔹 پیشوایانی چون امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) تنها به کارهای علمی و فرهنگی می پرداختند. این دو امام بزرگوار با تأسیس حوزه علمی، به پرورش عالمان و مبلّغان دین همّت گماشتند و برخی از امامان مانند امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) در شرایط بحرانی وارد نبرد می شدند. هنگامی که به امام حسین (علیه السلام) عرض کردند: چرا شما مانند امام حسن (علیه السلام) با امویان سازش نمی کنید، فرمودند: در این زمانه چاره ای جز مبارزه نظامی نیست. اگر برادرم حسن (علیه السلام) نیز در چنین شرایطی بود، جنگ را بر سازش بر می گزید؛ چنان که اگر من در چنان شرایطی به سر می بردم، چون او ناگزیر از صلح بودم... . 🔹 سالار شهیدان (علیه السلام) هرگز در اندیشه کشتار و خونریزی نبود. هدف اصلی آن حضرت (علیه السلام) آگاهی بخشیدن به مردم بود. به همین دلیل، بارها با سپاهیان «عمر سعد» به اتمام حجّت پرداخت. گاه قرآن به دست، بی سلاح و جامه نبرد به میان آنان رفته، می فرمودند: آیا مرا می شناسید؟ 🔹 گفتنی است: سالار شهیدان (علیه السلام) در سخنانی دشمنان خویش را در ردیف مشرکان و ملحدان برشمرده، ... بدین سان آن حضرت (علیه السلام) عمر سعد و سپاهیانش را همتای یهودیان، ترسایان و مجوسیان، شایسته شدیدترین کیفر الهی دانستند؛ زیرا آنان می خواستند چراغ امامت را خاموش کنند و بساط دین را از اساس برچینند... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 187 تا 191 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل قیام بر اساس امید معقول و مقبول 🔹 قیام سالار شهیدان بر پایه امیدی معقول و مقبول انجام شد. چنین امیدی با احتمال صِرف تفاوت دارد؛ زیرا قیام معقولْ شجاعانه و مقبول است و قیام خامِ آرزومندانه، نامعقول و متهوّرانه. شجاعتْ کمال است و تهوّرْ نقص. کسی که به آرزوی پیدا کردن گوهر در دریایی که گوهر داری آن مشکوک است غوّاصی می کند، آرزویش به وَهْم وابسته است، نه عقل؛ زیرا معلوم نیست که در آن دریا گوهری باشد. احتمال معقول باید در پی امید واثقی باشد؛ یعنی اصل وجود چیزی احراز شود و نیز یافتن آن محتمل باشد. غوّاصی که می داند در دریا گوهری هست و احتمال یافتن آن وجوددارد، غواصی اش خردمندانه است. بنابراین، بین امید معقول و آرزوی نامعقول و نیز بین شهامت و بی باکی فرق است. 🔹 سالار شهیدان فرمودند: کسی که در راه خدا قیام کند، از یاری و هدایت او برخوردار می شود؛ زیرا خدا وعده داده است که نورِ دین را همواره روشن نگاه دارد؛ ﴿ و الله متمّ نوره ﴾ و وعده الهی، تخلّف ناپذیر است. بنابراین، اصل وجود دینْ محرز است و نیز حفظ آن حتمی است و امید است چراغ دین به دست من روشن نگاه داشته شود. من با امید به یاری خداوند قیام می کنم و رجای واثق به پیروزی دارم. 🔹 اگر انسان خالصانه به یاری دین خدا برخیزد، از هدایت و حمایت خدا برخوردار خواهد شد. خداوند نوید داده است که نور دین را همواره پرفروغ نگاه دارد و آتش آتش افروزان را خاموش نماید؛ ﴿ کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها الله ﴾ ؛ «هرگاه دشمنان خدا آتش جنگ و فتنه بر ضد قرآن و اسلام برافروزند، خدا آن را به دست بندگان صالح خود فرو می نشاند و نور الهی را سرانجام مشعشع می کند»؛ ﴿ یریدون لیطفؤا نورالله بأفواههم والله متمّ نوره و لو کره الکافرون ﴾ ؛ «کافران می خواهند با نَفَس تیره و دمِ آلوده و گفتار جاهلانه خویش نور خدا را خاموش کنند؛ ولی خداوند نور خود را به بالاترین درجه روشنایی می رساند، هر چند کافران خشنود نباشند. 🔹 پس، وعده الهی تخلّف ناپذیر و اصل پایداری دین محرز است و اگر به هنگام خطر به یاری دین نشتابیم، خداوند حفظ آن را به دست دیگران خواهد سپرد؛ ﴿ إن تتولّوا یستبدل قوماً غیرکم ثمّ لا یکونوا أمثالکم ﴾ ؛ «اگر شما از دین حق رویگردانید، خدا دیگران را به جای شما خواهد نشاند که چون شما نیستند؛ بلکه بسی از شما بهتر و فداکارترند». سالار شهیدان نیز با اتکا به یاری خداوند و رجای واثق به پیروزی، به پا خاست تا چراغ دین به دست او روشن نگاه داشته شود... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 191 تا 193 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل جهاد عشق و عقل 🔹 جهاد سه گونه است: 1. جهاد اصغر که نبرد با دشمن بیرونی در میدان جنگ است. 2. جهاد اوسط که درگیری درونی انسان با خویش بر سر مسائل اخلاقی است؛ مانند جنگ میان تقوا و طغوا، عدل و ظلم، حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبح... . بسیاری از مردم، این جنگ را جهاد اکبر می پندارند؛ زیرا غالب آنان در همین حدّ می مانند و توانایی دسترسی به بالاتر از آن را ندارند؛ ولی برای سالکان کامل، پایان راه این نیست که انسان، عادل و پرهیزگار و لایق بهشت شود. 3. جهاد اکبر که نبردی میان عقل و عشق است، نه نبرد عقل و شهوت یا عقل و غضب. 🔹 در این جنگ، عقل می گوید: من حق را می فهمم. عشق پاسخ می دهد: فهمیدن حق کافی نیست؛ بلکه باید حق را مشاهده نمود. عقل می گوید: بهشت و دوزخ موجودند. عشق می گوید: صِرف علم به وجود آن ها کافی نیست؛ بلکه باید بهشت و دوزخ را اکنون دید... . 🔹 بنابراین، جهاد اکبر نبردی دیگر است. در آن جا هر چه هست، حق، صدق، عدل، حسن، طاهر و تقواست؛ ولی باید از میان پاک و پاک تر، یکی را برگزید. جهاد اکبر، میدان مبارزه بین معقول و مشهود، حکمت و عرفان، حصول و حضور و سرانجام، میان ذهن و عین است و شهادت طلبیِ عاشقانه می خواهد، نه عاقلانه و حکیمانه؛ همچون ابراهیم خلیل (علیه السلام) که در جهاد عاشقانه خویش از هیچ چیز، حتّی از آتش نمرود نهراسید؛ زیرا در این گونه مواردْ عقل فتوا به تقیّه و احتجاب می دهد، ولی عشق فرمان قیام و جهاد صادر می نماید. نهضت خونین سالار شهیدان، نمونه والا و راستین جهاد اکبر به شمار می رود. 🔹 مبارزه و تلاش های شاگرد امام حسین (علیه السلام) یعنی امام راحل (قدس سره) نیز شاخه ای از شجر طوبای قیام آن حضرت (علیه السلام) است. عاقلان عصر انقلاب به امام راحل (قدس سره) می گفتند: در این شرایط، نهضت شما به ثمر نمی رسد؛ ولی او عاشقانه تصمیم گرفت و در جهاد اکبر پیروز شد. پیروان خالص و مخلص او نیز که خود را با نارنجک به زیر تانک می افکندند، عاشقانه شهید شدند؛ نه عاقلانه. شهادت حسین فهمیده که نموداری از شهادت ده ها ایثارگر ناب و مجاهد نستوه مشتاق و عاشق بود، با شهادت دیگران فرق می کند؛ زیرا پیدا بود که اینان حقیقتی را می دیدند که دیگران یا آن را ادراک نمی کردند یا اگر از آن آگاه بودند، در محدوده فهم حصولی آنان بود، نه شهود حضوری. آن که مقصود خود را می بیند، این گونه جانش را بر کف دست می نهد و به روی مرگ لبخند می زند... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 193 تا 196 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra