eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.3هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 دعای فاطمی ▪️ وجود مبارك فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) صحیفه ‌ای دارد، همان طوری كه صحیفه نبوی هست، علوی هست، حَسنی و حسینی هست، سجّادی هست ـ منتها صحیفه سجادیه رواج بیشتری دارد ـ صحیفه فاطمیه (سلام الله علیها) هم هست. ▪️ یكی از ادعیه های نورانی كه از وجود مبارك حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، این است كه آن حضرت برای طلب این جمله‌ها را دارد: «اللَّهُمَ‏ بِعِلْمِكَ‏ الْغَیبِ‏ وَ قُدْرَتِكَ‏ عَلَی‏ الْخَلْقِ‏ أَحْینِی‏ مَا عَلِمْتَ‏ الْحَیاةَ خَیراً لِی»‏؛ خدایا! تو كه عالِم غیبی و قدرت بر آفرینش داری، مادامی كه می‌دانی زندگی من خیر و رحمت و بركت است مرا زنده نگه دار! «وَ تَوَفَّنِی إِذَا كَانَتِ الْوَفَاةُ خَیراً لِی»؛ اگر رحلت برای من خیر است، مرا قبض روح كن! «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ كَلِمَةَ الْإِخْلَاصِ»، این كلمه در برابر كلام نیست. می‌ فرمایند: «كَلِمَةُ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ حِصْنِی‏».[1] عرض كرد خدایا! من كلمهٴ اخلاص را از شما مسئلت می‌كنم؛ یعنی ! در روایات هست كه «مَنْ‏ قَالَ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُخْلِصاً دَخَلَ‏ الْجَنَّةَ وَ إِخْلَاصُهُ‏ أَنْ تَحْجُزَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛[2] هر كس مخلِصاً این كلمه طیبه را بگوید وارد بهشت می شود و اخلاصِ این كلمه هم این است كه این كلمه طیبه مانع ارتكاب گناه باشد. ▪️ عرض كرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ كَلِمَةَ الْإِخْلَاصِ وَ خَشْیتَكَ فِی الرِّضَا وَ الْغَضَبِ»؛ چه در حال غضب چه در حال رضا، خشیت و هراسِ تو را در نظر داشته باشیم. چنین انسانی غضبش می‌ شود غضبِ الهی و رضای او می ‌شود رضای الهی و آنچه از وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمده است كه خدای سبحان به غضب او غضب می‌ كند و به رضای او راضی می‌ شود[3] كه نشانه آن حضرت است، برای آن است كه آن حضرت در رضا و غضب خشیت الهی را در نظر داشت؛ یعنی به هیچ چیزی راضی نبود مگر اینكه خدا راضی باشد، از چیزی غضبان نبود مگر اینكه خدا خشم داشته باشد. «وَ الْقَصْدَ فِی الْغِنَى وَ الْفَقْرِ»؛ در توانمندی و تهیدستی اقتصاد را رعایت كنم، اعتدال و میانه‌ روی را رعایت كنم. ▪️ «وَ أَسْأَلُكَ نَعِیماً لَا ینْفَدُ»؛ از شما نعمتی می‌ خواهم كه زوال ‌ناپذیر باشد. مستحضرید كه همهٴ نِعَم دنیا زوال ‌پذیر است چون در سوره «نحل» فرمود: ﴿مَا عِندَكُمْ ینفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ﴾،[4] پس نعمتِ الهی را می‌ طلبد. «وَ أَسْأَلُكَ قُرَّةَ عَینٍ لَا تَنْقَطِعُ»؛ چیزی كه باعث روشنایی چشم من باشد و دائمی باشد آن را مسئلت می ‌كنم. ▫️ در مسئلهٴ قرة العین ملاحظه فرمودید كه قُرّه به معنای روشنی نیست، هوای سرد را قارّ می‌ گویند. اصطلاحاً اشكِ شوق را اشكِ خُنك و اشك مصیبت را اشك گرم می‌دانند. البته ممكن است برخی از دقّت های علمی این مطلب را تأیید نكند. از وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم رسیده است كه «وَ قُرَّةُ عَینِی‏ فِی‏ الصَّلَاةِ»،[5] برای اینكه آن وجود مبارك در نماز محبوب خود را می ‌بیند و از اشكِ شوق می ‌ریزد. این گریه‌ های اهل بیت (علیهم السلام) در نماز «خوفاً مِن النار» نبود «شوقاً» بود! لكن «شوقاً إلی الجنّة» نبود، «شوقاً إلی المحبوب» بود كه در ذیل همین دعا آمده است. ▪️ عرض كرد «وَ أَسْأَلُكَ قُرَّةَ عَینٍ لَا تَنْقَطِعُ وَ أَسْأَلُكَ الرِّضَا بِالْقَضَاءِ وَ أَسْأَلُكَ بَرْدَ الْعَیشِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ أَسْأَلُكَ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِكَ وَ الشَّوْقَ إِلَی لِقَائِكَ»؛[6] من از تو طلب می‌كنم كه به سَمت تو نگاه كنم كه ﴿وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ٭ إِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ﴾،[7] وجوه نظر می‌ كند نه عیون! چون ﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ﴾،[8] عین به طرف خدا نظر نمی‌كند، چون ﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ﴾، وجه به طرف خدا نظر می ‌كند. اگر ﴿فأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً﴾[9] که این چهره هستی به طرف خدا نظر می‌كند، معلوم می ‌شود نظر حسّی نیست. عرض كرد «وَ أَسْأَلُكَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِكَ وَ الشَّوْقَ إِلَى لِقَائِكَ»، معلوم می ‌شود كه آن قرّة العین سخن از خوفِ مِن النّار نیست، سخن از شوقِ إلی الجنّة هم نیست، سخن از شوقِ إلی لقاء ربّ است كه وجود مبارك موسای كلیم و سایر انبیا همان را طلب می ‌كردند كه امیدواریم دعای نورانی آن حضرت برای همه شیعیان مخصوصاً شما بزرگواران مستجاب شود!
[1] . كشف الغمّة، ج2، ص308. [2] . التوحید (شیخ صدوق)، ص27 و 28. [3] . الامالی (شیخ صدوق)، ص384؛ «... عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: یا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَیغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ یرْضَى لِرِضَاك ...». [4] . سوره نحل، آیه 96. [5] . الخصال، ج1، ص165؛ «... حُبِّبَ إِلَی مِنَ الدُّنْیا النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ قُرَّةُ عَینِی‏ فِی‏ الصَّلَاةِ». [6] . بحارالأنوار، ج91، ص225؛ موسوعه اهل بیت علیهم اسلام، ج7، ص47. [7] . سوره قیامت، آیات 22 و 23. [8] . سوره انعام، آیه 103. [9] . سوره روم، آیه 30. 📚 سوره مبارکه مومنون ـ جلسه 09 تاریخ: 1390/02/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 منشور منتظران 🔹 راه اصلاح جامعه، تقریباً بین چهل یا پنجاه عنصر محوری و اصل است كه در دعای نورانی امام زمان آمده است؛ این دعا به منزله است. این دعای «اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیةِ وَ كذا و كذا».[1] یك وقت دعا تنها ناظر به این است كه خدا‌یا بیماران ما را شفا بده! گذشتگان ما را بیامرز! روزی ما را زیاد بكن! این یك سلسله دعاهاست. یك سلسله دعاها به منزله است. دعای نورانی امام زمان (ارواحنا فداه) منشور كشورداری است كه اگر این دعا خوب خوانده بشود و خوب عمل بشود، شرایط و فراهم است. 🔹 مطلب دیگر آن است كه وجود مبارك حضرت است، همان طور كه حوزه رسالت و نبوت انبیا و مرسلین فرق می‌كند، قلمرو رهبری ائمه (علیهم السلام) هم فرق می ‌كند. گرچه همه این یازده امام، امامتشان جهانی بود، برای اینكه اینها جانشین پیامبری‌ اند كه رسالت او جهانی بود؛ ولی ظرفیت، ظرفیت جهانی نبود؛ ارتباط، ارتباط جهانی نبود. 🔹 وجود مبارك حضرت در این دعای «اللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَةِ» بین دنیا و آخرت جمع كرده است؛ هم آیین دعا و ادب دعا را كه مربوط به درخواست نیازمند از ذات اقدس بی ‌نیاز است در همه امور ذكر كرده و هم آیین كشورداری را بیان نموده است؛ مسئله شفای بیماران را خواسته، مسئله سعه رزق را خواسته، مسئله مغفرت گذشتگان را خواسته كه اینها در هر دعایی هست؛ حالا اگر یك جامعه‌ ای متمدن شد، این ‌طور نیست كه بی ‌نیاز از دعا باشد! كه این‌ چنین نیست كه بی ‌نیاز از رهبری در هدایت و درمان باشد! 🔹 اما آنهایی كه مربوط به كل كشورداری است؛ به خدای سبحان عرض می‌ كند خدا‌یا عالمان دین ما را اهل زهد و نصیحت قرار بده! یك وقت است یك كسی عالم است، درس خوانده است، فقیه است، حكیم و مفسر است؛ اما تفسیر فروش است! فلسفه فروش است! فقه فروش است! این كه نمی‌ تواند جان ها را عوض بكند! یك سخنرانی می ‌كند و پولش را هم می‌ گیرد. این عالمی است كه بتواند كیمیاگری كند؟ این كه نیست! عرض كرد خدا‌یا عالمان دین ما را اهل زهد قرار بده! محبت دنیا را از دل های اینها بیرون ببر كه اینها علم فروش نباشند، معلم باشند، تلاش و كوشش كنند، با عملشان این علم را در جان مردم ـ مخصوصاً این جوان ها ـ جا بدهند. ما عالم نمی‌ خواهیم، چون علم در عالم فراوان است و در كتاب ها هم زیاد است؛ مگر حرف هر عالمی در مردم اثر می‌ كند؟! مگر در جان مردم اثر می ‌كند؟! ما یك معمار و مهندس می‌ خواهیم كه بدون اینكه كاری انجام بدهد با سیره و سنت ‌اش به درونِ درونِ این جوان راه پیدا بكند و این آینه كج شده را درست بكند. 🔹 جوان قلب شفاف دارد، فطرت پاك دارد، قلب او آیینه است؛ اما نمی ‌داند این آینه را كجا بگذارد. این رفته باغ وحش خب آیینه شفاف است بلوری است بدون گرد و غبار است، اما تمام آنچه را كه در این آیینه می ‌بیند گرگ و گراز است! خب شما آیینه را به طرف گرگ نگه داشتید اینكه جایی را نشان نمی ‌دهد. یك معماری می‌ خواهد كه بگوید آقا این آینه كج است، این را گذاشتید در باغ وحش و فقط قفسه باغ وحش را می‌بیند، این گرگ را می‌بینید، این گراز را می‌بیند. این آینه را برگردان شمس و قمر را ببین! این كار هر كسی نیست! عالم اگر وارسته باشد، این كیمیاگر است، این معمار است. بسیاری از چیزهاست كه بشر به اندك توجه می ‌شود! [1] . البلد الأمین و الدرع الحصین، ص349. 📚 دیدار مسئولین رادیو با حضرت استاد تاریخ: 1385/05/18 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 بر مدار کتاب و سنت 🔹 جهان دو بخش دارد: بخش فراطبیعت و بخش طبیعت; بخش فراطبیعت دست جعل و به آن نمی ‌رسد، ولی در قلمرو طبیعت از توحید تا ایمان, از ایمان تا توحید همه مراحل پنج گانه بدلی ساختند, جعل كردند و مانند آن. عرفان هم از این جریان مصون نمانده است، عرفان كاذب با عرفان صادق, عرفان باطل با عرفان حق, عرفان قبیح با عرفان حَسن, عرفان شرّ با عرفان خیر، جعل كردند، بدلی ساختند. عرفان آن است كه در باشد «و لاغیر». ذرّه‌ای از دین فاصله نگیرد، چه كسی عارف ‌تر از علی ‌بن ‌ابی‌طالب است؟! علی (صلوات الله و سلامه علیه) عارف بود هم به لحاظ مبدأ و هم به لحاظ معاد, هم به لحاظ وحی و نبوّت. 🔹 ممكن است كسی حكیم باشد توحید را با برهان بشناسد, معاد را با برهان بشناسد, وحی و نبوّت را با برهان بشناسد، این حكیم است, فیلسوف است و نه عارف! عارف آن است كه داشته باشد, داشته باشد، آن كه ببیند، نه آن ‌كه بفهمد! آن ‌كه بیابد نه آن‌ كه بگوید! آن ‌كه در جان خود احساس تجربه عرفانی داشته باشد، وجود مبارك علی ‌بن ‌ابی‌طالب (علیه أفضل صلوات المصلّین) عالی‌ ترین عارف است كه گفت: «یاَ غَایةِ آمَالِ العَارِفینَ»،[1] درباره خدا فرمود من خدا را نفهمیدم، بلكه خدا را دیدم! از او سؤال كردند آیا شما خدا را دیدی؟ فرمود: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه»،[2] پس آغاز عالم, مبدأ عالم, توحید عالم را او ، نه فهمید! آن ‌كه فهم دارد حكیم است, آن ‌كه می‌بیند عارف است. 🔹 ای كه شاگرد است در دو مرحله دو نوع سخن دارد, اگر حكیمانه بخواهد سخن بگوید، می ‌گوید: ای برادر تو همان اندیشه ‌ای ٭٭٭ مابقی خود استخوان و ریشه ‌ای[3] انسان به جز علم و دانش سرمایه ‌ای ندارد، آنچه می ‌ماند و است ادراك است و فهم است و برهان است و دلیل، ولی وقتی به ذات اقدس الهی می ‌رسد كه او مفهوم نیست تا با علم حصولی درك شود، همین شاگرد , همین مولوی كه می‌ گفت: «ای برادر تو همان اندیشه‌ ای» گفت: «گردن بزن اندیشه را ما از كجا او از كجا»[4] مگر خدا مفهوم است كه به ذهن بیاید؟! مگر خدا مثل شمس و قمر است كه به ذهن بیاید؟! مگر خدا مثل آسمان و زمین است كه با علم حصولی و استدلالی و مفهوم به ذهن بیاید؟! آفت ادراك آن قال ست و حال ٭٭٭ خون به خون شستن محال است و محال[5] 🔹 حكیم می‌ گوید من مطلب نظری را با مفهوم بدیهی می ‌فهمم, فقیه می‌گوید چنین است, اصولی می ‌گوید ‌چنین است, محدّث می ‌گوید چنین است كه مطلب مشكل را با مطلب آسان باید فهمید; یعنی با مقدّمات بدیهی به نتیجه می ‌رسیم، این راه اندیشه است؛ اما ذات اقدس الهی كه مفهوم نیست! خدا كه ماهیت ندارد! او حقیقت هستی خارجی است، او كه به ذهن نمی ‌آید؛ لذا مادامی كه مرز فقه است و اصول است و حكمت است و حدیث است و برهان است و فلسفه, حرف مولوی شاگرد شمس این است: «ای برادر تو همان اندیشه ‌ای»، اما وقتی نسبت به خدا رسید، فرمود: «گردن بزن اندیشه را ما از كجا او از كجا», «آفت ادراك این قیل است و قال ٭٭٭ خون به خون شستن محال است و محال»، شما مفهوم نظری را می‌خواهی با مفهوم بدیهی حل كنی؟! خون را با خون می‌خواهی بشویی؟! آن مشكل نظری را باید از تن بیرون ببری, از ذهن بیرون ببری «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش»[6] باید بیرون بروی و مشاهده كنی! مگر می‌شود چیزی كه عین خارجی است مفهوم نیست و ماهیت نیست و به ذهن نمی آید را با ذهن حل كنی؟! [1]. اقبال الاعمال (ط ـ القدیمة)، ج2، ص708. [2]. الکافی (ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص98. [3]. مولوی (مثنوی معنوی)، دفتر دوم، بخش9. [4]. غزلیات دیوان شمس، غزل شماره33. [5]. مولوی (مثنوی معنوی)، دفتر سوم، بخش226. [6]. دیوان اشعار حکیم سنایی، غزلیات، غزل شماره 209؛ «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق ٭٭٭ از علم به عین آمد و از گوش به آغوش» 📚 پیام به همایش شمس تبریزی تاریخ: 1394/07/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
کاربردهای اجتماعی سیره حضرت فاطمه(س) برای زندگی امروز به همت حسینیه مجازی سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی، گفت‌وگویی مجازی با موضوع «راه و رسم فاطمی» شب گذشته، ۲۷ دی‌ماه، همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی‌آملی، استاد حوزه و دانشگاه و رئیس بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء به صورت مجازی برگزار شد. ‌‌عاجز از شناخت جایگاه حضرت زهراییم! حضرت فاطمه(س) از کمال برتر و بالاتری برخوردار است، نمی‌توانیم درباره شخصیت او صحبت کنیم، تراز او تراز لیلة‌القدر است، تراز او ترازی است که وقتی در محراب قرار می‌گیرد، برای ملائکه و عالم، روشنایی و فروغ به همراه دارد، تراز او تراز کسی است که رسول گرامی اسلام(ص) به احترام او از جای بر می‌خیزد و شکوه و عظمت او را تکریم و تعظیم می‌کند و می‌گوید: هر وقت مشتاق بهشت می‌شوم دخترم زهرا(س) را می‌بوسم و می‌بویم. تراز حضرت فاطمه(س)، تراز حضرت علی‌بن ابی‌طالب(ع) است که رسول گرامی اسلام(ص) در حق او فرموده است: «لَو لَمْ یُخْلَقْ عَلِیٌّ لَمْ یَکُنْ لِفاطِمَةَ کُفْوٌ»، اگر علی نبود احدی در روی زمین همتای زهرای مرضیه نبود. تراز زهرا(س) انسانی است که اُم الائمةِ النُجَباء، تراز فاطمه(س) تراز کسی است که حضرت بقیه‌الله‌الاعظم(عج) درباره‌اش می‌فرماید: در مادرم حضرت فاطمه(س)، اسوه و الگویی است که سعی می‌کنم از او بیاموزم. تراز حضرت زهرا(س) تراز انسانی که وقتی در محراب قرار می‌گیرد، از جانب جبرائیل امین سلام خدا را می‌شنود و زهرا(س) عرض می‌کند: «إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَإلَیْهِ السَّلامُ». news.esra.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مردم سالاری دینی 🔹 بشر را قانون باید اداره كند، هیچ چاره‌ ای نیست! این یا الهی است یا بشری، یعنی در حقیقت الحادی، چون بشر منهای دین اگر بخواهد قانون را وضع كند الحادی می ‌شود. قانونی كه در كشور هست یا الهی است یا الحادی، اگر الحادی شد آن ‌گاه آن چهار قسم [حکومت] مطرح است: یا یك فرد است و قانون همان رأی اوست كه ﴿أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾[1] حكم می ‌كند. یا مجلسی دارند كه آرای آن نمایندگان تصویب‌ كننده قانون است. یا حزبی دارند یا عموم مردم انتخاب می‌ كنند كه اگر هم این قسم چهارم را قبول كردند مردم‌سالاری می‌ شود، دیگر نیست. اگر دموكراسی هست، دموكراسی مردمی است نه ! اما اگر قانون حاكم بر ملت بود وحی بود ـ كما هو الحق ـ آن وقت این اَشكالی دارد كه چند شكل و چند صورت ممكن است كه پیاده بشود. 🔹 وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه در مدینه آمد، می ‌خواهد تشكیل بدهد و نظام تأسیس كند؛ نه نظام فردی كه دیكتاتوری است، نه نظام سلطنتی كه آن هم از یك نظر دیكتاتوری است، نه نظام حزبی و نه نظام مردم‌ سالاری عادی كه دین در آن حكومت نكند، می‌ خواهد دین حكومت كند! برای اینكه دین كند، فرمود ولایتِ امور شما را وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به عهده دارد. ﴿النَّبِی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ﴾، وقتی ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ﴾ اُولیٰ شد نسبت به غیرمؤمنین هم به طریق اُولیٰ از جان اینها اولیٰ و سزاوارتر است. چرا؟ برای اینكه هم به اینها مهربان و رئوف است كه در سوره مباركه «توبه» گذشت ﴿بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ﴾،[2] هم مصلحت اینها را حكیمانه و بهتر از اینها می‌ داند و هم مصلحت اینها را معصومانه آگاه است و هم مصلحت اینها را معصومانه اجرا می ‌كند. خب اگر معصومانه مصلحت یك ملت را می ‌فهمد و معصومانه هم اجرا می ‌كند، این یقیناً اُولیٰ می‌شود، این دیگر اولویت تعیینی است نه تفضیلی! همان‌ طور كه جمله بعد كه دارد ﴿وَأُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ﴾ آن اولویت تعیینی است و نه تفضیلی؛ یعنی با بودِ طبقه اول به طبقه دوم اصلاً ارث نمی‌ رسد یا با بودِ طبقه دوم اصلاً به طبقه سوم ارث نمی ‌رسد اولویت و تعیینی است، این جا هم ﴿النَّبِی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾. [1] . سوره جاثیه، آیه 23. [2] . سوره توبه، آیه 128. 📚 سوره مبارکه احزاب ـ جلسه 3 تاریخ: 1392/01/19 🆔 @a_javadiamoli_esra
لینک سامانه مجازی سلسله مباحث اخلاقی استاد حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی 👇👇👇👇 https://el.esra.ir/ch/darseaakhlaghostadm.javadi 🔸 پنج شنبه ۹۹/11/2- ساعت ۱۰ صبح 🆔 @m_vaezjavadi
جلد 57 «تفسیر تسنیم» آماده انتشار شد پایگاه اطلاع رسانی اسراء: جلد 57 تفسیر گرانسنگ تسنیم اثر مفسر بزرگ قرآن کریم، آیت الله العظمی جوادی آملی، با همکاری پژوهشگاه علوم وحیانی معارج و مرکز بین‌المللی نشر اسرا، آماده انتشار شد. جلد 57 تفسیر تسنیم، به تفسیر آیات 78 تا آخر سوره مبارکه انبیاء و تفسیر سوره آیات 1 تا 37 سوره مبارکه حج اختصاص دارد. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان کنفرانس اسلامی آیسیسکو در سال 1385 تفسیر تسنیم را به عنوان «تحقیق برتر در عرصه مطالعات اسلامی و قرآنی» برگزیده است. @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 جمع ظاهر و باطن 🔹 وجود مبارك یعقوب (سلام الله علیه) هم بین ظاهر و بین باطن جمع كرد، هم ما را به این كار تشویق كرد! برخی ها ‌اند، به همان بحث های علمی و تجربی اكتفا می ‌كنند و می‌ گویند دعا چیست؟ معاذ الله صدقه چیست؟ صله رحم چیست؟ توسل چیست؟ این یك است. برخی ها گرفتار اند؛ بدون اینكه از مسائل تجربی و علوم استفاده كنند، به همان صدقه و صله رحم و امثال ذلك بسنده می ‌كنند. 🔹 وجود مبارك یعقوب (سلام الله علیه) بین غیب و شهادت، بین ظاهر و باطن را جمع كرد فرمود: ما یك دستوری داریم كه خودمان را عمداً در معرض خطر نیندازیم و یك دستوری هم داریم كه برابر غیب باید كنیم، كنیم، بسیاری از چیزها را نمی‌دانیم که كار را باید به علیم بسپاریم و مانند آن. [به فرزندان خود فرمود] شما خودتان را عمداً در معرض خطر نیندازید! در دروازه ورودی كه ایست بازرسی است، یازده نفری با این قیافه ناشناس وارد بشوید بالأخره متهم می‌شوید! تا بازرسی كنند و جستجو كنند و بفهمند شما بیگناهید، در سال قحطی و گرانی مدت ها طول می ‌كشد؛ لذا ﴿لاَ تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ﴾،[1] این یك امر پیش ‌بینی ظاهری است كه خردمندانه این كار را كرد. بعد فرمود به اینكه كار اساسی به دست دیگری است! باید توكل بكنیم و ماهم توكل می ‌كنیم. این جمع بین تجربه و تجرید، جمع بین غیب و شهادت، جمع بین ، و مانند آن است. 🔹 این ‌چنین نیست که كسی بگوید من دارو می ‌خورم چه كار دارم اثر بكند یا نه، دعا یعنی چه یا ـ معاذ الله ـ صله رحم یعنی چه؟ بالأخره اگر بیماری بخواهد خوب بشود، حداقل پنج مرحله دارد كه هیچ ‌كدام در اختیار او نیست؛ به كدام طبیب مراجعه كند در بین این همه اطبا كه اشتباه نكند؟ باید فكرش راهنمایی بشود به یك طبیبی كه حاذق است و متخصص در این رشته است. خب چه كسی عهده ‌دار عدم اشتباه و سهو و نسیان طبیب است؟ ده ‌ها بار ممكن است یك طبیب اشتباه بكند. چه كسی فكر طبیب را به تشخیص واقعی بیماری هدایت می‌ كند؟ این یك راهنمایی دیگری می‌خواهد. بعد از تشخیص بیماری، چه كسی فكر طبیب را به تشخیص داروی معالج هدایت می‌كند؟ طبیب در تشخیص بیماری اشتباه نكرده، لكن در تشخیص داروی معالج ممكن است یك كسی گرفتار جهل سهو و مانند آن بشود، پس یك راهنما می‌خواهد. بعد از اینكه این سه مقطع درست شد، حالا به كدام داروخانه برویم كه آنها حواسشان جمع باشد و داروها را اشتباهی نپیچند؟! مگر اتفاق نیفتاد؟ در خیلی از موارد داروخانه دارو را اشتباهی پیچیده است. بعد از اینكه این مقطع چهارم هم تمام شد، در خیلی از موارد آن پرستار دارو را اشتباهی می‌ دهد یا علل و عواملی پیش می‌آید كه مشكلی دارد در موقع عمل كردن یا بر فرض او به ‌موقع دارو را رساند، این مزاج را باید پذیرای تأثیر آن دارو قرار بدهد! خب اگر ما علماً و عملاً، از شمال و جنوب، از شرق و غرب به جهل و سهو و نسیان محدود بودیم بالأخره باید به كسی مراجعه كنیم كه حل مشكلات را بلد است، این می ‌‌شود توسل! 🔹 اگر بگوییم كه ما با دعا و توسل مسئله را حل می‌ كنیم، این برخلاف نظام است! خود ذات اقدس الهی اسباب قرار داد علل قرار داد داروها را آفرید گفت بروید تحقیق كنید اسرار الهی و آیات الهی با همین علم مشخص می‌ شود، شما هرچه عالم‌تر بشوید اسرار الهی را بهتر درك می ‌كنید! بنابراین این است كه صدقه و توسل و توكل و امثال ذلك در جای خود، مراجعه به مسائل علمی و طبی و امثال ذلك هم در جای خود؛ لذا هر دو قسمت را وجود مبارك یعقوب انجام دادند. [1] . سوره یوسف، آیه 67. 📚 سوره مبارکه یوسف ـ جلسه 56 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خصیصه مردان با ایمان 🔹 در سوره «حج» آیه هشت فرمود: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ لا هُدی وَ لا كِتابٍ مُنیرٍ ٭ ثانِی عِطْفِهِ لِیضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْی﴾؛[1] بعضی سر خم می ‌كنند و به این فكر نیستند كه چه كسی به دنبال آنها راه افتاده است! نه دلیل عقلی دارند و نه دلیل نقلی، بدون حجّت یك عدّه را به دنبال خودشان كشاندند. ▫️ فرمود اگر متبوعی، عالمانه باش! اگر تابعی عالمانه باش! آن بیان نورانی امام صادق (سلام الله علیه) كه مرحوم كلینی در جلد اول كافی نقل كرد در همین زمینه بود که فرمود این است كه دو طرفشان بسته است و باز نیست! دو سیم خاردار در دو طرف هست؛ بخواهند به سَمت تصدیق بروند، می ‌بینند جلویشان سیم خاردار است، بخواهی تصدیق كنی برهانت كجاست؟! بخواهند به طرف تكذیب برگردند، آن ‌جا هم یك سیم خاردار است، ‌بخواهی سر بالا ببری و بگویی نه دلیلت كجاست؟ این بیان از مُتْقنات نورانی امّام صادق (سلام الله علیه) است كه فرمود:«إِنَّ اللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآیتَینِ مِنْ كِتَابِهِ أَنْ لَا یقُولُوا حَتَّی یعْلَمُوا وَ لَا یرُدُّوا مَا لَمْ یعْلَمُوا»[2] آن وقت این دو آیه را خواندند: ﴿أَ لَمْ یؤْخَذْ عَلَیهِمْ‏ مِیثاقُ الْكِتابِ‏ أَنْ لا یقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقّ‏﴾[3] یك آیه، ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِهِ﴾[4] دو آیه، فرمود این ‌چنین نیست كه مؤمن دو طرفش همانند دشتی باز باشد و بخواهد حركت كند، هر دو طرف سیم خاردار است! بخواهد بگوید نه باید برهان داشته باشد، بخواهد بگوید آری باید برهان داشته باشد؛ این زندگی در است، از این بیان روشن‌ تر و شفاف‌ تر كه انسان عالمانه بین صفا و مروه حركت كند نیست، فرمود دو طرفش بسته است، كجا می‌ خواهد برود؟! 🔹 ... به هر حال حساب و كتابی هست، این طور نیست كه عالَم عاطل و باطل باشد! شاید هم ‌اكنون قیامت قیام كرده! ما موظّفیم به پذیرش جریان و به جریان حضرت مؤمن باشیم، ما كه نمی ‌دانیم چه وقت ظهور می ‌كند؟ چه وقت قیامت می ‌رسد؟ به ما گفتند نه می ‌دانید و نه حق دارید وقت تعیین كنید! هم اكنون حضرت ظهور كرد «آمنّا و صدّقنا»، هم اكنون قیامت قیام كرد «آمنّا و صدّقنا» به هر حال ما باید آماده باشیم. ▫️ مرحوم ابن‌ طاوس را خدا غریق رحمت كند! ایشان دستور داد که نام مبارك ائمه (علیهم السلام) ـ چهارده معصوم و وجود مبارك صدیقه كبرا ـ را در نگین انگشتر نوشته شود، بعد وصیت كرد وقتی مرا دفن می ‌كنید، این را كنار زبانم بگذارید كه جوابم آماده باشد.[5] اوّلین چیزی كه سؤال می ‌كنند، می ‌گویند امام اوّلت چه كسی است؟ امام دوم چه كسی است؟ امام سوم چه كسی است؟ اینها سؤال ‌های نقد است! اینها یك چیز نقدی است! اینكه می ‌گویند بعد از نماز یا جای دیگر چهارده معصوم را سلام كنید و نام اینها را مكرّر ببرید برای اینكه اینها سؤالات نقد است، آن مسائل فرعی را بعد ممكن است بپرسند امّا قرآن چیست؟ امامت چیست؟ امام اول كیست؟ صدیقه كبرا كیست؟ اینها سؤالات نقد است، اینها را فرمودند که زیر زبان شما باشد! [1]. سوره حج, آیات 8 و 9. [2]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص43. [3]. سوره اعراف, آیه169. [4]. سوره یونس, آیه39. [5]. فلاح السائل و نجاح المسائل، ج1، ص75؛ «أقول و كان جدی ورام بن أبی فراس قدس الله روحه و هو ممن یقتدى بفعله قد أوصى أن یجعل فی فمه بعد وفاته فص عقیق علیه أسماء أئمته ص فنقشت أنا فصا عقیقا علیه الله ربی و محمد نبیی و علی إمامى و سمیت الأئمة ع إلى آخرهم أئمتی و وسیلتی و أوصیت أن یجعل فی فمی بعد الموت لیكون جواب الملكین عند المساءلة فی القبر إن شاء الله تعالى أقول‌». 📚 سوره مبارکه شعراء ـ جلسه 16 تاریخ: 1391/01/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا