eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
10.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 فصل دوم. شکوفاگران عقل رسالت رهبران الهی 🔹 انسان موجودی متفکّر و مختار است و برای انجام کارها نخست باید در حقّ و باطل، صدق و کذب، و حسن و قبح آن ها بیندیشد تا به صحّت آن، جزم علمی یابد؛ آنگاه باید انجام آن را تصمیم بگیرد تا عزم عملی داشته باشد... هیچ انسانی بدون این گنجینه درونی آفریده نشده است؛ هر چند استعداد همه افراد بشر برای دریافت اندیشه صائب و انگیزه صالح یکسان نیست. از این رو، مسؤولیت الهی هر کسی نیز به اندازه توانایی و استعداد خدادادی اوست... . 🔹 پیامبران آمدند که جامعه بشری را آگاه نمایند تا آنان رهبری خویش را به دست آفریدگار خود بسپارند؛ آفریدگاری که از گذشته و آینده و درون و بیرون انسان آگاه است و سود و زیان او را به خوبی می شناسد. انبیا در نخستین گام کوشیدند تا عقل را که نخستین سرمایه بشر است، شکوفا کنند؛ چه عقل نظری و اندیشه ناب و چه عقل عملی و انگیزه صحیح... . ... در زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) که وارث پیامبران الهی است، آمده است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة»؛ یعنی هدف سالار شهیدان (علیه السلام) از قیام و شهادت، رهایی مردم از جهل و عالم شدن و به کارگیری علم از سوی آنان بود. قرآن کریم نیز هدف آفرینش بشر را تکامل سیره نظری و عملی او می داند؛ ... 🔹 برای استخراج دفینه، خاکبرداری مختصر کفایت نمی کند؛ بلکه باید شیار عمیق و ثوره ای در زمین ایجاد کرد و خاکهای فراوان را زیر و رو کرد تا به آن دفینه رسید. عقل دفن شده نیز ظاهر و به آسانی در دسترس نیست؛ این عقل با پنج جدار از بیرون و درون مستور است. از بیرون با چشم، گوش، لامسه، ذائقه و شامّه مستور است و از درون با حس مشترک، خیال، قوه متخیله و قوه واهمه مستور است. از این رو، قرآن کریم از عدّه ای به مختال یاد کرده است؛ ﴿ إنّ الله لا یحب کلّ مختال فخور ﴾. مختال یعنی انسانی که در حدّ خیال زندگی می کند و آن که مختال بالفعل است، عاقل بالقوه و دارای دفینه است. 🔹 ... رهبران الهی به مردمان، اندیشه ناب و انگیزه صحیح می بخشند و بخشش های علمی و معنوی، والاترین بخشش هاست. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الأجود الله أجود الأجواد و أنا أجود ولد آدم»؛ «بخشنده ترین بخشایشگر خداوند است و من بخشنده ترین فرزند آدمم». پس از آن حضرت عالمان کریمانه ترین سفره ها را گستردند. ... سالار شهیدان نیز فرمود: ما معصومان بخشنده ترینِ مردمانیم؛ زیرا مائده و سفره معنوی را گشودیم و مأدبه و غذای آماده را بر روی آن چیدیم؛ آنگاه جامعه انسانی را به زندگی جاوید فراخواندیم. آموزه های رهبران الهی آب زندگانی است؛ زیرا آنان راه و رسم خردمندانه زیستن را به انسان ها آموختند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص135 تا 139 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 ویژگی های رهبران الهی 1. حسن فعلی و فاعلی 🔹 پیامبران، دارای دو ویژگی اساسی بودند؛ حسن فعلی و حسن فاعلی. آنان از سویی در صراط مستقیم الهی گام برمی داشتند و سخنانشان مستدل و برهانی بود و از دیگر سو، دارای انگیزه ای صحیح بودند و غرض های شخصی در دل آنان راه نداشت. از این رو، در سوره «یس» به مردم توصیه شده است، از این گونه پیشوایان اطاعت کنند؛ ﴿ اتّبعوا من لایسألکم أجراً و هم مهتدون ﴾. جمله ﴿ و هم مهتدون ﴾ ، ناظر به حسن فعلی رهبران الهی است و جمله ﴿ لایسألکم أجراً ﴾ حسن فاعلی ایشان را بیان می کند. فرستادگان الهی از کسی توقّع ثنا و ستایش و مزد ندارند و مقصود از اجر منفی، مطلق عوض و غرض است، خواه مادی و خواه معنوی. 🔹 حضرت امام علی (علیه السلام) نیز درباره عدم چشمداشت مادی پیشوایان دین فرمودند: خدایا! تو می دانی که برای به قدرت رسیدن و به دست آوردن نام و نان و دنیا طلبی گام بر نمی داریم؛ «اللّهمّ إنّک تعلم أنّه لم یکن الّذى کان منّا منافسة فى سلطان و لا التماس شى ء من فضول الحطام». نیز آن حضرت (علیه السلام) در خطبه «شقشقیه» فرمودند: دنیای شما نزد من از آب بینی بز نفرت انگیزتر است؛ «و لألفیتم دنیاکم هذه أزهد عندى من عفطة عنز». همچنین فرمودند: دنیای شما در دیده من از استخوان خوک در دستان مردی جذامی پست تر است؛ «والله! لدنیاکم هذه أهون فى عینى من عراق خنزیر فى ید مجذوم». 🔹 سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (علیهماالسلام) نیز درباره رهبران دینی فرمودند: «فلعمرى ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب القائم بالقسط الدائن بدین الحق الحابس نفسه علی ذات الله»؛ آن گاه به برخی آیات مربوط به نبوّت استشهاد فرمودند: ﴿ هو الّذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون ﴾ ؛ «خداوند پیامبرش را فرستاد تا ندای وحی را به گوش مردم برساند و به رغم خواست کافران، دین حق را پیروز کند». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص139 و 140 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 ویژگی های رهبران الهی 2. عزم استوار 🔹 مردم از لحاظ جزم علمی و عزم عملی، چند گروهند: 1. گروهی که از جزم علمی بهره ای ندارند. 2. گروهی که عالمند، ولی علمشان به مرحله عمل نمی رسد. 3. گروهی که علمشان به مرحله عمل می رسد، ولی با دشواری و کندی. 4. گروهی که علمشان عملی است؛ یعنی به محض فهمیدن چیزی، آن را به کار می بندند که از این مردان بزرگ به «اولواالعزم» یاد می شود... . 🔹 پیامبران بزرگ، بدین سبب اولواالعزم نامیده شده اند که دارای عزمی جهانی اند و در راه هدفشان تا پای جان می کوشند. ... پیامبران اولواالعزم به قلمروی باریافته اند که نه به جزمشان شک راه می یابد و نه به عزمشان تردید نفوذ می کند. آنان که حق را به درستی یافته اند، جز حق در دیدگانشان سرابی بیش نیست و برای احیای حق و ابطال باطل و سراب از مرگ هراسی ندارند... . 🔹 اگر انسان در پرتو آموزه های رهبران الهی، دارای اندیشه ای برهانی و انگیزه ای ربّانی شود، می تواند وارث پیامبران اولواالعزم شده، از نمودار عزم آنان برخوردار شود. آن کسی که تصمیم می گیرد برای خود زندگی خداپسندانه ای فراهم کند و کسب حلال داشته باشد و ربا نخورد و گناه نکند و از هرگونه عشوه و رشوه ای تبرّی جوید، در محدوده زندگی خویش از صاحبان عزم به شمار می آید؛ زیرا لازمِ این گونه امور، عزمی پایدار و استوار است... . 🔹 (قدس سره) شاگرد برجسته مکتب پیشوایان دین و از صاحبان عزم بود. او در آغاز نهضت خویش در اعلامیه ای چنین نوشت: «اکنون که دشمنان، کمر به نابودی دین خدا بسته اند، تقیه حرام است». تقیه در زمانی لازم است که اصول دین پا برجا بوده، تنها فروع دین در معرض آسیب باشد؛ امّا هنگامی که استکبار جهانی بر اصل و فرع دین می تازد تا آن را از ریشه برکند، تقیه در برابر آن جایز نیست و این فتوای رسمی امام راحل (قدس سره) بود. او که برای براندازی نظام طاغوت مصمّم شده بود، خطرها و تهمت ها و زندان و تبعید و محاصره را به جان پذیرفت و اقشار گوناگون امت اسلامی وی را تأیید و حمایت نمودند تا آن که در سایه عزم پایدار آن رهبر کبیر و مردم مؤمن، نهضت اسلامی به نتیجه خود رسید. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 140 تا 143 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 ویژگی های رهبران الهی 3. رهبری قیادی در زمان حیات 🔹 خداوند، جهان را برپایه تسخیر اداره می کند: ﴿ سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الأرض ﴾ و نظام کیهانی را با این ویژگی ها آفرید: 1. هدف همگان را مشخّص کرد. 2. همه را به ابزار تکامل مسلّح نمود. 3. راه کمال را به همگان نشان داد.4. آنان را به راه درست رهبری کرد؛ ﴿ قدّر فهدی ﴾. 🔹 این سلسله امور، ولایت تکوینی خداست و پیامبران که خلفای خدایند از این ولایت برخوردارند، همچنین خداوند اذن امور یاد شده را در نظام تشریع به آنان داده است؛ نه آن که تدبیر را تفویض کرده باشد؛ یعنی انجام این وظایف را به آنان دستور داد. بنابراین، خدا به انسان عقل و اراده و اندیشه و انگیزه بخشید و نیز کمال شایسته او را به وی نشان داد و میان انسان مستکمل و کمال شایسته او صراط مستقیمی ترسیم کرد؛ آن گاه به پیامبران فرمان داد که خود نخستین راهیان این راه باشند و بدین وسیله مردم را هدایت کنند و وقتی مردم به قلّه هرم کمال رسیدند، آنان را با جاذبه دعوت کنند. 🔹 پیامبران انسان ها را به روش تسخیر هدایت می کنند، نه به قهر و جبر. تسخیر، آن است که فاعل برتر، کمال شایسته فاعل پایین تر خود را برای او تشریح می کند و با فراهم کردن مراکز فکری و تصمیم گیری و دیگر امکانات لازم، او را به کمالِ لایق وی رهبری می کند تا او آزادانه راه خویش را برگزیند. بنابراین، رهبری پیامبران از سنخ تحریک قیادی است، نه سیاقی. تحریک قیادی، آن است که پیشوا، پیشرو قافله است و دیگران را جذب نموده، به دنبال خود می کشاند. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «انّ الرائد لایکذب أهله»؛ «پیامبران که پیشاهنگ کاروان بشریتند، به پیروانشان دروغ نمی گویند». آنان زمانی مردم را به راهی فرامی خوانند که خودشان، پیشاپیشْ آن را پیموده باشند؛ چنان که امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمودند: ما هرگز به شما دستوری ندادیم، مگر آن که خود پیش تر آن را انجام داده ایم. 🔹 چنین رهبری ثمربخش وکارساز است. ازاین رو، رهبرانی چون امام حسین (علیه السلام) موفق بودند و نیز افرادی همچون سید حسن مدرس، شیخ فضل الله نوری، میرزای شیرازی و امام خمینی (قدّس الله اسرارهم) بیش از دیگران به موفقیت دست یافتند. آن کسی که با حرکت در پیشاپیش کاروان، خطرها را به جان می خرد و به پیشواز زندان، شکنجه، مهاجرت و شهادت می رود، آن گاه امّت را به دنباله روی از خویش فرا می خواند، سخنش نفوذ و اثر ژرفی بر پیروان خواهد داشت؛ ولی رهبران سیاقی که خود حرکت نمی کنند و خویشتن را به خطر نمی اندازند، بلکه از عقب قافله، دیگران را به حرکت و قیام سوق می دهند، رهنمود آنان نفوذی نخواهد داشت. 🔹 از منظر امام حسین (علیه السلام) مهم ترین شرط برای حضور دیگران در کربلا، این بود که هر کس لقای الهی را وطن خود می داند و برای آن جنگ می کند (نه برای آب و خاک هر چند منافع دنیا و مصالح این جهان نیز در ظلّ آن تأمین می شود) و قصدش رسیدن به کمال انسانی است، همراه من بیآید... . همه معصومان (علیهم السلام) شهادت در راه خدا را فخر می دانستند و از مرگ ذلیلانه در بستر بیماری بیزار بودند. امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند: والاترین مرگ، شهادت در راه خداست. به خدا سوگند! هزار ضربت شمشیر در میدان جهاد، بر من آسان تر از این است که در راه غیر خدا، در بستر راحت بمیرم؛ «...لألف ضربة بالسیف أهون علىّ من میتة علی الفراش فى غیرطاعة الله». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 143 تا 147 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 ویژگی های رهبران الهی 4. رهبری جاذبانه پس از رحلت 🔹 رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره اهل بیت (علیهم السلام) می فرماید: «مثل أهل بیتى فیکم کمثل سفینة نوح من رکبها نجی و من تخلّف عنها غرق»؛ «خاندان من چونان کشتی نوحند. هر که بر آن سوار شد، از طوفان هلاکت رهایی می یابد و هر که اهل این کشتی نبود، در فتنه ها غرق می شود». خاندان پیامبر، مانند نوح (علیه السلام) به همراه کشتی حرکت می کنند. حرکت این کشتی با اسم اعظم است؛ ﴿ بسم الله مجریها و مرسیها ﴾. کشتی نوح با نام خدا به راه می افتاد و با نام خدا لنگر می گرفت، اهل بیت (علیهم السلام) نیز با اعجازشان چنین می کردند و می کنند. 🔹 رهبران الهی تا هنگامی که در نشأه طبیعت به سر می برند، با روش تحریک قیادی مردم را رهبری می کنند؛ ولی پس از رحلت از این نشأه، روش رهبری ایشان به گونه ای دیگر است. در نشأه ماورای طبیعت، حرکت راه ندارد و تحریک قیادی و سیاقی نیز در آن جا بی معناست. رهبران الهی در آن جا مردم را با جاذبه رهبری می کنند که آن نیز از سنخ است، نه سیاقی. 🔹 وقتی امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید، به گواه آیه ﴿ و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً بل أحیاء عند ربّهم یرزقون ﴾ به لقای الهی باریافت؛ بارگاه رفیعی که منزّه از حرکت است و تحریک قیادی و سیاقی مصطلح در آن جا راه ندارد. اکنون او در دنیا حضور فیزیکی ندارد تا قیام کند و به شهادت برسد؛ ولی شهادت، نام و یاد و هدف او در دل مردان الهی، جذبه و شوری می آفریند که آنان را به ادامه راهش فرا می خواند. در این مرحله، رهبری امام حسین (علیه السلام) با جاذبه و کشش است و جاذبه جزو مبدأ غایی است، نه مبدأ فاعلی. جاذب، خودْ فاعل حرکت نیست، بلکه غایت حرکت است و در او کششی وجود دارد که مجذوب را عاشقانه به سوی خود می کشد. البته بازگشت مبدأ غایی، به مبدأ فاعلی است؛ زیرا آنچه فاعلیّت مبدأ فاعلی را تأمین می نماید، همانا مبدأ غایی است. 🔹 انسانی که دلبسته و عاشق خدا باشد، ذات اقدس الهی او را به سوی خود می کشاند و برده خود می کند و برده حق، آزاده دو جهان است؛ «بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم». امیر مؤمنان (علیه السلام) در مناجات های خود به خدا عرض می کند: خدایا! افتخارم همین بس که بنده تو هستم و عزّت من همین بس که تو مولای منی؛ «الهى کفی بى عزّاً أن أکون لک عبداً و کفی بى فخراً أن تکون لى ربّاً». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 147 تا 149 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠
 عناصر شکوفایی عقل

🔹 آموختن بسیاری از علوم و فنون چونان ریاضی، تاریخ، جغرافی، فقه، حکمت و...، نیازمند دو عنصر محوری است: آموزگاری که در فنّ خود متخصّص و مجتهد باشد و شاگردی مستعد که هیچ مدّعایی را بی دلیل نپذیرد. این دو مبدأ فاعلی و قابلی در همه امور لازم است؛ ولی برخی از فنون که جنبه هنری دارد، افزون بر این دو به عنصر دیگری نیز نیاز دارد و آن، ذوق و چشیدن و یافتن است... . در آموزه های رهبران الهی نیز افزون بر دو عنصر یاد شده، گوینده باید مطالب خود را چشیده و لمس کرده باشد؛ ﴿ علّمه شدید القوی ﴾ ، و شنونده نیز باید آمادگی و توانایی چشیدن معارف را دارا باشد. 🔹 شنونده ای که از چشیدنْ ناتوان است، ذائقه و شامّه لازم را ندارد تا بوی پیراهن یوسف را از دور حس کند و بگوید: ﴿ إنّی لأجد ریح یوسف لولا أن تفنّدون ﴾. بنابراین، شنونده غیر متّعظ، از وعظ سودی نمی برد و نیز گوینده بی درد و عالم بی عمل سخنش بی اثر است. چه بسا سخنرانان و نویسندگان آگاه و زبردستی که هنگام عمل، دچار لغزش می شوند... . 🔹 رهبران الهی، طبیب جان های مردمند و بیماران باید به این پزشکان حاذق رجوع کنند تا بیماری آنان را کشف کرده، به درمان آن بپردازند؛ ولی برخی از بیماردلان، چون به درد خود پی نمی برند به سراغ درمان نمی روند. رهبران الهی و نیز مسائل مطروح در حوزه ها و مراکز مذهبی، هم در انسانِ مستعد و مستمع لایق احساس درد ایجاد می کنند و بیماری و درد نهان او را آشکار می نمایند، هم راه درمان را ارائه می دهند. بیش تر بیماری های جسمی با درد همراه است و شخص مریض از بیماری خویش آگاه می شود؛ ولی بیماری های اخلاقی و روحی این گونه نیست و آگاه نبودن از مرض های اخلاقی، خودْ بیماری دیگری است. 🔹 رهبران الهی با نهی از منکر و یادآوری کیفر الهی، به عضو بیمار انسان فشار می آورند تا او از بیماری خویش آگاه شود و در درمان آن بکوشد؛ ولی بیماری که از یادآوری مرض خود می رنجد، طبیب را دشمن خویش می پندارد و این رنجش نیز نوعی بیماری اخلاقی است؛ زیرا پزشک باید عضو دردمند را نشان دهد و در صورت لزوم، آن را قطع کند تا دیگر اعضا سالم بمانند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 149 تا 155 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 1. تباه کردن خرد 🔹 هدف رهبران الهی، تطهیر انسان از آلودگی ها و پلیدی ها و نیز پرورش خرد و فطرت اوست؛ ولی هدف دشمنان انسان، آلوده کردن او به شبهه و شهوت است تا آب حیاتِ آموزه های وحیانی به پای نهال فطرت وی نرسد و آن را شکوفا نکند؛ ﴿ یصدّون عن سبیل الله ﴾. 🔹 قرآن کریم درباره هدف و برنامه رسمی طاغیان چنین می فرماید: اینان، پیش از هر کاری کوشیدند که عقل مردم را تباه کنند و بدین منظور، از سویی افرادی چون «سامری» و «بلعم باعورا» را برای شست وشوی مغزی مردم پرورش دادند و با گسترش مغالطه ها و شبهه ها راه رشد فکری مردم را بستند تا آنان نتوانند حق را از باطل بشناسند. از سوی دیگر، بساط خوردن و خوابیدن و شهوت رانی و مِی گساری را گستردند تا راه عزم و انگیزه جامعه را ببندند؛ زیرا کسی که همواره سرگرم عیّاشی و پرخوری است و زمام خویش را به دست شهوت و غضب و وهم و خیال می سپارد، فرصت و توان اندیشیدن نخواهد داشت و بر فرض که از اندیشه علمی برخوردار گردد، از انگیزه عملی محروم است... . 🔹 قرآن کریم درباره فرعون چنین فرموده است: ﴿ فاستخفّ قومه فأطاعوه ﴾ ؛ «فرعون با شست و شوی مغزی قوم خود در مصر، آنان را سبک و تهی مغز کرد تا توان به دست آوردن جزم علمی و عزم عملی نداشته باشند؛ آن گاه بر آنان مسلّط شد». خدا در این آیه نفرمود: مردم مصر مطیع فرعون بودند، زیرا افراد جامعه به راحتی زیر بار ستم نمی روند، بلکه فرمود: چون آنان بی خرد شده بودند، زیر بار زور رفتند... . 🔹 ملّتی که از خردورزی برخوردار و از عزم ملّی بهره مند باشد، همان طوری که می کوشد پای خویش را از مرز گلیم عدل بیرون ننهد، سعی می نماید دست خود را به نشان تسلیم در قبال طاغی بالا نبرد و سر خود را به علامت تعظیم در برابر ظالمِ غاشم پایین نیاورد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 155 تا 157 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 2. اسیر کردن دین 🔹 پس از رحلت پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) دنیا زدگان در «سقیفه بنی ساعده» گرد آمدند و با خانه نشین کردن حضرت علی (علیه السلام) سفارش های پیامبر را به فراموشی سپردند؛ و چون علی (علیه السلام) قرآن ناطق و ممثَّل و نیز رهبر الهی شکوفاگر عقل مردم بود، خانه نشین شدن او اسارت قرآنِ شکوفاگر عقل را در پی داشت؛ زیرا به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): قرآن و عترت، همتا و همسنگ یک دیگرند؛ «إنّى تارک فیکم الثقلین ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدى؛ کتاب الله و عترتى أهل بیتى و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علىَّ الحوض»... . 🔹 پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اعلام ولایت حضرت علی (علیه السلام) در سخنرانی رسمی روز غدیر از آیه ﴿ ألنّبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم ﴾ بهره گرفت و از جمعیّت انبوه زائران خانه خدا پرسیدند: آیا من بر شما از خودتان اولی نیستم؟ همگان گفتند: آری! آنگاه با دست مبارک خود دست حضرت علی (علیه السلام) را گرفت و در برابر چشمان حیرت زده آنان بالا برد؛ به گونه ای که همگان زیر بغلشان را دیدند. سپس فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) رو به سوی خدا عرض کرد: «اللّهمّ أدر الحق معه حیث دار»؛ «پروردگارا! حق را که ظهور و حجّت توست، علی (علیه السلام) محور گردان؛ به گونه ای که هر جا علی هست، حق بر مدار او بگردد». 🔹 پیامبران و معصومان (علیهم السلام) در نشأه ملکوت، کثیر نیستند، بلکه همگی یک نورند که پس از نزول به جهان طبیعت متعدّد می شوند. در آن نشأه، میان حضرت علی و فاطمه (علیهماالسلام) و دیگر معصومان (علیهم السلام) هیچ مِیْزی نیست؛ چنان که در زیارت جامعه، آنان را «نور واحد» خطاب می کنیم. از حضرت آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و از خاتم انبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) تا خاتم اوصیا علیه آلاف التحیّة والثناء همگی انسان های کامل و معصومند و مردمانِ هر زمان و هر دیاری، حق را در سنّت و سیرت و زندگی متألّهانه آنان می جویند؛ زیرا هر جا انسان کامل است، حقِّ صادر از خداوند همان جاست. 🔹 امویان و دیگران با خانه نشین کردن علی (علیه السلام)، حق و دین را به انزوا کشاندند و با ریسمان افکندن بر گردن علی (علیه السلام)، دین را به اسارت گرفتند و دینی که در بند اسارت باشد، پیروانی اسیر و بی اراده می پروراند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 157 تا 160 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 3. دین فروشی 🔹 اسیری که در صحنه نبرد در اختیار فاتحان قرار می گیرد با او سه گونه رفتار می شود: یا او را می کشند یا رهایش می کنند یا او را می فروشند. پس از واقعه سقیفه، خواستِ قلبی امویان و دیگران نابود کردن دین الهی بود؛ ولی چون از رحلت پیامبر دیر زمانی سپری نشده بود، از میان برداشتن دین خدا برای بدخواهان اسلام، عملی نبود. از سوی دیگر، امویان و همفکران آن ها نمی خواستند از همان آغاز، کفر و بی دینی خویش را آشکار کنند. 🔹 از این رو، از محو علنی اسلام خودداری کردند و به عداوت با آن تصریح ننمودند و چون راه دوم یعنی آزاد کردن دین به سود آنان نبود، زیرا دین آزاد، پیروان آزاده و آگاه تربیت می کند، از حرّیت اسلام وحشت داشتند و از آن دریغ کردند. بنابراین، راه سوم را برگزیدند و با دین اسیر از راه فریب مردم و ریاکاری و تفسیر دین به رأی، میل و هوس خویش عمل می کردند. آنان پس از ماجرای سقیفه، با دین چون کالایی تجاری رفتار کردند و به دین فروشی پرداختند. امیرمؤمنان (علیه السلام) در عهدنامه خود به مالک اشتر فرمود: «فإن هذا الدین قد کان أسیراً فى أیدى الأشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا»... . 🔹 سالار شهیدان (علیه السلام) عدم شایستگی حاکمان اموی را در قالب یک قیاس منطقی شکل دوم، چنین بیان فرمودند: مگر نمی بینید که سردمداران و حاکمان جامعه از حق پیروی نمی کنند و از باطل روی نمی گردانند؛ «ألا ترون إلی الحق لا یعمل به و إلی الباطل لا یتناهی عنه»؟! و در جای دیگر فرمودند: عقل، بدون پیروی از حق کامل نمی شود و ناقص است؛ «لا یکمل العقل إلّا باتباع الحق». بنابراین، امویان از عقل کامل بی بهره اند. اینان، تنها دارای عقل ابتدایی اند که چنین عقل و خردورزی ضعیف برای اداره جامعه کافی نیست. پس، اینان سزاوار حکومت بر مردم نیستند. 🔹 عقل عادی و ابتدایی از شرایط تکلیف است و توده مردم دارای آنند و با آن خوب را از بد و زشت را از زیبا تشخیص می دهند. ازاین رو، فقیهان عقل عادی را معیار تکلیف بر شمرده اند، نه کمال عقل را؛ لیکن برای قاضی، کمال عقل را شرط دانسته اند؛ «یعتبر فیه کمال العقل». پیداست که شرط کمال عقل برای قاضی، یک تمثیل است، نه تعیین. از این رو، پزشک، مهندس، مدیر، حاکم و... نیز باید دارای عقل کامل و تخصص مورد نیاز باشند و نصاب عقل برای تصدّی یک مسؤولیت مهم، بالاتر از نصاب عقل برای تکلیف ابتدایی است که در تازه بالغان ملحوظ می گردد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 160 تا 162 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل نقش منافقان در اسیر کردن دین 🔹 از دلایل اسارت دین در صدر اسلام، نفوذ منافقان در میان مسلمانان بود. اینان که غالباً در مدینه به سر می بردند برای مشرکان و یهودیان خیبر جاسوسی می کردند و خبرهای مسلمانان را به آگاهی آنان می رساندند... . همچنین برخی از منافقان برای ایجاد اختلاف در میان مسلمانان، اراجیف و شایعه های بی پایه را بین شهروندان پخش می کردند. به این گونه افراد که خبرهای متزلزل و مجعول را منتشر می کنند، «مرجف» گفته می شود. قرآن درباره اینان فرموده است: ﴿ لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم ﴾. 🔹 آیات بسیاری از سوره های قرآن درباره منافقان است و سوره ای نیز به نام آنان نازل شده است؛ زیرا در صدر اسلام بسیاری از مسلمانانِ شناسنامه ای منافق بودند و با کارشکنی های فراوان و توطئه های ننگ بار، نهال نوپای اسلام را می لرزاندند. منافقان، نه اعتقادی به دین دارند و نه به شرافت انسانی پایبندند. به همین دلیل از هیچ چیز باکی ندارند و از هیچ کاری روی گردان نیستند... . 🔹 حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: منافقان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نهایت توانشان را در توطئه چیدن به کار گرفتند؛ ولی پس از رحلت آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) و تشکیل واقعه سقیفه و خانه نشین شدن من، از آنان و کارشکنی هایشان خبری نبود؛ در حالی که در آن شرایط می بایست بیش تر از گذشته توطئه کنند. سرّ سکوت آنان این بود که جذب حکومت خلفا شدند و همان طنابی را که به گردن من افکنده بودند، به گردن قرآن افکندند و آن را به اسارت درآوردند؛ آن گاه فرمود: «الناس مع الملوک و الدنیا». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 163 تا 165 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل تبلیغات سوء امویان 🔹 امام حسین (علیه السلام) در زمانه ای به امامت رسیده بود که امویان منابر و مساجد را در اختیار گرفته بودند و نمازهای جمعه و جماعت به امامت آنان برپا می شد. بدین سان در طول سالیان متمادی، فرهنگ مردم تغییر یافت و روح سلحشوری در آنان مُرد. امویان با زهرآگین و پراکندن ، راه فهم و ادراک درست مردم را بسته و آنان را متقاعد کرده بودند که خود خلیفه و جانشین رسول خدایند... . 🔹 اگر عالِمی روشن ضمیر در میان مردم آن عصر بود که آنان را راهنمایی می کرد و اگر بنان و بیان آزاد بود و نشر مآثر علوی و آثار حسنی و حسینی روا بود، هیچ گاه توده مردم فریب تبلیغات امویان را نمی خوردند و به یاری امام زمان خود می شتافتند... . 🔹 مردمی که از وجود عالِم در میان خود بی بهره باشند، از معارف اصیل دور می گردند و فریب هرگونه تبلیغ سوء را می خورند. از این رو، اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ما فرمودند: در شهرِ بی عالم زندگی نکنید. باید در منطقه ای اقامت کرد که در آن جا دانشمندی پرهیزگار و خوشفکر باشد؛ عالِمی که از اوضاع زمانه و توطئه های دشمنان آگاه باشد و هجوم حوادث روزگار، او را به اشتباه نیفکند؛ «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» و بداند تیرهای شبهه علمی و شهوت عملی از کجا به سوی جوانان رها می شود. 🔹 عکس نقیض این قضیه (حدیث) این است: کسی که رخدادهای زمانه بر او مشتبه می شود، عالم به عصر خود نیست و در نتیجه، برای مصر و نسل معاصر خود سودمند نخواهد بود؛ بلکه جزو کسانی است که تاریخ تبلیغ و تأثیر او گذشته است و دوران تعلیمی وی سپری شده است، مگر آن که فوراً در سیره علمی خویش تجدیدنظر کند و آگاهی به عناصر محوری زمانه خود را بازیابد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 165 تا 167 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra