eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
10.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت و حمایت مردم 🔹 از بارزترین پیام های عاشورا، و نثار نفس و نفیس برای مردم است؛ یعنی سالار شهیدان آنچه در اختیار داشت ایثار و نثار کرد تا جامعه بشری موحّد گردد و الهی بیندیشد. اصل این مطلب را خداوند در قرآن در قالب سیره پیامبران تبیین کرد. انبیا این ادراک و این پیام را دریافت و عمل کردند و هم این پیام را دریافت و عمل کرد. حسین بن علی (علیه السلام) وارث همه انبیاست و در زیارت آن حضرت (علیه السلام)، او را میراث بر انبیا معرفی می کنیم؛ زیرا او مصائب تلخ انبیای گذشته را چشید و مبارزات انبیای پیشین را ادامه داد و کامیابی و موفقیّت رهبر آسمانی را در جانش چشید؛ یعنی ایشان میراث بر تلخی و شیرینی انبیای سلف بودند. ... و این که در زیارت آن حضرت عرض می کنیم: «السّلام علیک یا وارث آدم... یا وارث نوح... یا وارث إبراهیم... یا وارث موسی... یا وارث عیسی ...» ، از همین روست. 🔹 پس مهم ترین پیام نهضت سالار شهیدان این است که در دو عنصر فرهنگی و اجتماعی هدایت و حمایت مردم غفلت نکنیم و این کار، مخصوص حسین بن علی (علیه السلام) نبود. آن حضرت (علیه السلام) با همین دو عنصر محوری، مردها و زن ها اعم از سالمندان و نوسالان را به کربلا آوردند تا ثابت کنند آن جا که جای ادراک است، مسؤولیت حمایت و هدایت هست، ، خواه نوسال و سالمند و خواه زن و مرد، باید از یک سو برای جامعه و از سوی دیگر برای آن گام بردارد. 🔹 سالار شهیدان، قسمت مهمّ سخنرانی های خود را در این دو عنصر محوری خلاصه کردند. روزی که با معاویه گفت وگو کردند، از هدایت مردم و حمایت از آن ها سخن راندند. پس از شهادت حسن بن علی (علیه السلام) و آن صلح تحمیلی که سوزش بود نه سازش، دربار اموی ولایت عهدی را برای یزید مستقر کرد؛ آنگاه حسین بن علی (علیه السلام) دو پیام داد: یکی درباره ، دیگری درباره ؛ چنان که و وقتی معاویه به هلاکت رسید و یزید روی کار آمد، آشکارا به نماینده رسمی یزید در مدینه این دو پیام هدایت و حمایت را اعلام کردند. نیز در راه مدینه به مکّه، گاهی آن حضرت (علیه السلام) سخنرانی و گاهی پیک اعزام می کردند و نامه می نوشتند و در همه این اضلاع، هدایت مردم و حمایت از آن ها مطرح بود. نیز در مکّه در روز هشتم ذی حجّه که همگان به سرزمین عرفات می رفتند، آن حضرت به سوی عراق عازم شدند و وقتی فاصله سیصد فرسنگی مکّه و کربلا را طی می کردند، پیام هایی می دادند و سخنرانی هایی می کردند که موضوع آن هدایت و حمایت مردم بود. این نشان می دهد که ، یک پیام و به روز و جهانی است که همگان می توانند آن را بفهمند و طبق رهنمود آن حضرت (علیه السلام) حسینی بیندیشند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص99 تا 101 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
نهضت حسینی و مقرّبان 🔹 سخنان سالار شهیدان در نهضت عاشورا سطوح مختلف دارد. برخی از آن ها برای هدایت است که آن ها را از شئامت و زشتی و تبهکاری گناه به صراط مستقیم دعوت می کند و بعضی برای است آن ها که اهل یُمن و برکت و صفا و صلاح و سدادند که آن ها را بیش از پیش رهبری می نماید و در راهشان مستقیم و مستمر می کند و به آنان پایداری عطا می کند تا همچنان در یُمن بودنشان بمانند یا از مقام اصحاب المیمنه پرواز کنند و به درجه مقرّبان باریابند. نیز بخشی از کارها و گفتارها و نوشتارهای حضرت حسین (علیه السلام) برای است تا آنان را یا در محدوده قرب نگه بدارد یا به مقام ﴿ دَنا فتدلّی ٭ فکان قاب قوسین أو أدنی ﴾ شیفته کند؛ چون مقرّبان نیز درجاتی دارند؛ چنان که «أصحاب المیمنه» هم مراتبی دارند و همچنین «أصحاب المشئمه» درکاتی دارند. 🔹 در دو آیه سوره «توبه» چنین آمده است: هر کاری که انجام می دهید، خداوند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمّه (علیه السلام) آن را می بینند؛ ﴿ قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون ﴾ . آن ها که هستند، آن ها هم ممکن است ببینند که درون دیگران چه می گذرد... اکنون به دو نکته مهم درباره مقرّبان اشاره می کنیم: 1️⃣ این مقرّبان همه از انبیای مرسل یا ائمّه هدی (علیه السلام) نیستند؛ بلکه برخی از آن ها کسانی اند که به همراه ائمّه و انبیاء (علیه السلام) حرکت کردند و از آنان نمودند و طعمی چشیدند و بویی استشمام کردند. در بعضی از تعبیرات دینی آمده است: «سلمان منّا أهل البیت». البته چنین کرامتی مخصوص سلمان (سلام الله علیه) نیست؛ چون بسیاری از مردان و زنان دیگر به جایی رسیدند که ائمّه (علیه السلام) درباره آن ها فرمودند: این ها از ما هستند. ائمّه (علیهم السلام) برای این که کسی از این انتساب برین تعجّب نکند که چگونه فردی عادی می تواند از اهل بیت (علیه السلام) به حساب آید و نظیر سلمان و اباذر و مانند آن شود، به دو آیه قرآن کریم استشهاد کردند: یکی آیه ﴿ من تبعنی فإنّه منّی ﴾ که خداوند از زبان حضرت خلیل حق فرمود: که هر کس راه ما را طی کند از ماست. دیگری گفتار مستقیم خداوند در این آیه است: ﴿ إن أولی النّاس بإبراهیم للّذین اتّبعوه و هذا النّبی و الّذین امنوا ﴾ ؛ یعنی می دانید چه گروهی به ابراهیم خلیل (علیه السلام) اولی هستند؛ آنان که از او پیروی کردند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مؤمنان به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم).... . از این جا معلوم می شود که بخشی از معلّم های غیبی برتر از انبیای عادی اند؛ چون این انبیا، نبأ و گزارش می آوردند، ولی آن معلّمان غیبی، تعلیم دانش می دهند. معلّمان بشری برتر از گزارش گرهای بشری اند و معلّمان غیبی برتر از گزارش گران غیبی. 2️⃣ این گفته که «خیرالأمور أوسطها»، ناظر به بحث های عملی است؛ یعنی اگر کسی خواست کاری انجام دهد، باید از گزند افراط و آسیب تفریط در امان باشد؛ امّا وقتی کسی در و در هسته مرکزی عدل قرار گرفت و از چپ و راست (افراط و تفریط) نجات پیدا کرد؛ «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی هى الجادة»، از آن پس، «خیر الأمور أکثرها و أشدّها و أعلاها و أوفرها و أوقرها» و مانند آن است... . حضرت حسین بن علی (علیه السلام) به جایی رسیدند که در شب عاشورا بهشت را به برخی از همراهان خود نشان دادند. آن ها یا جزو «اصحاب المیمنه» بودند یا در شمار مقرّبان. مقرّبان و أصحاب المیمنه در اعصار بعد نیز جزو مستمعان و کربلایند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص102 تا 106 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
درس قیام آفرینی 🔹 رهبران الهی تلاش می کنند که جامعه انسانی را (علیه السلام) کنند. اگر جامعه ای وارث حسین بن علی (علیه السلام) بود، میراث همه انبیا را به سهم خود خواهد برد؛ چون یکی از شعارهای رسمی در هنگام عرض ادب و برخورد با یک دیگر در مراسم سوگ سالار شهیدان این است: «عظّم الله» یا «أعظم الله أجورنا و أجورکم بمصابنا بالحسین (علیه السلام) و جعلنا و إیّاکم من الطالبین بثاره». بخش نخست عبارت یاد شده، آن است که ما در سانحه سنگین کربلا اندوهنگین هستیم و مصیبت زده ایم؛ خداوند اجر همه را افزون کند. بخش دوم شعار مزبور این است که خداوند ما را جزو کسانی قرار دهد که برای خونخواهی سالار شهیدان و گرفتن خونبهای حسینی موفّق به قیام هستند! 🔹 ما وقتی می توانیم خونبهای حسین بن علی (علیه السلام) را بگیریم که ؛ چون اگر وارث او نباشیم، خونبها خواهی به ما ارتباطی ندارد. اگر کسی نسبت به مقتولی یا شهیدی بیگانه باشد، حق ندارد برای خونخواهی او انتقام بگیرد. پس، طبق این شعار و دعا ما جزو وارثان حسین بن علی (علیه السلام) هستیم. از این رو، از خدا توفیق طلب خونبهای حسین بن علی (علیه السلام) را داریم. 🔹 حسین بن علی (علیه السلام) یک شخصیّت حقوقی دارد و یک شخصیّت حقیقی و نیز کسانی که شخصیت حقوقی و حقیقی او را شهید کردند، به وسیله مختار به هلاکت رسیدند؛ امّا شهیدکنندگان شخصیّت حقوقی (امامت و خلافت و رهبری و ولایت او) حسین بن علی (علیه السلام) همواره هستند. بنابراین، حسین بن علی (علیه السلام) که جزو وارثان او هستند، می توانند به خونخواهی شخصیّت حقوقی سالار شهیدان قیام کنند و مانند حسین بن علی (علیه السلام) رهبری نهضت را به عهده بگیرند؛ نه این که فقط مصرف کننده نهضت حسینی باشند. 🔹 بسیاری از افراد بر این باورند که فقط مصرف کننده نهضت کربلاییم و باید ببینیم آن حضرت (علیه السلام) درباره عزاداری به ما چه گفته، آن را عمل کنیم؛ امّا برخی خواصْ پیام نهضت عاشورا را از سنخ و سبک خاص دریافت می کنند و معتقدند که کربلا برای ما دو پیام دارد: 1. مصرف کردن 2. تولید؛ یعنی اگر بیمار هستی، مصرف کننده دارو باش و چنانچه سالم شده ای، تولید کننده آن باش. 🔹 نهضت حسینی به نسل آگاه درس می دهد که اگر مشکل دینی داری، و اگر صالح هستی، برخیز و . اگر مشکل اخلاقی داری، پیرو رهبران الهی باش و اگر مشکل اندیشه و فکری نداری، برخیز و امام دیگران باش. از دستورهای حسین بن علی (علیه السلام) و رهبری های آن حضرت و سایر ائمّه (علیه السلام) این است که ما برای اصلاح جامعه اسلامی قیام کرده ایم... . 🔹 این که گفته اند: «کلّ یوم عاشورا و کلّ أرض کربلا»؛ یعنی در همه مکان ها می توان تولید نهضت کرد. نباید فقط مصرف نهضت شد، بلکه بایستی اقدام به تولید نهضت کرد و نشانه این پیام، فریضه است که مؤیّد دستور تولید نهضت است و آن با عزم ملّی و همگانی احیا می شود؛ یعنی از است، به طوری که نیازمند عزم مردمی بعد از تأمّل درگذشته و تدبّر درآینده و جمع بندی بین پیامدهای تلخ و شیرین آن است. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص106 تا 108 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
احیای امر به معروف و نهی از منکر 🔹 از پیام های سالار شهیدان در نهضت عاشورا نشر و احیای این عزم ملّی بود. خداوند در سوره «لقمان» وقتی که حکمت را معنا کرد و حکیم را معرّفی نمود و لقمان را به وصف صاحب حکمت ستود، فرمود: چنین انسان حکیمی به فرزندش نصیحت حکیمانه کرد و گفت: ﴿وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾ . یعنی چیزی که عقل و نقل (قرآن و روایات) او را به رسمیّت می شناسند؛ خلاف که پیش عقل و نقل، نکره و ناشناس است و او را به رسمیّت نمی شناسند. حضرت لقمان فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کن. سپس فرمود: امر به معروف، عزم ملّی می خواهد و این راه، مصیبت و رخداد تلخ به همراه دارد و باید در آن صبر پیشه کنی... . 🔹 امر به معروف و نهی از منکر از وظایف اختصاصی حوزه های علمیه نیست؛ چون کار اختصاصی آن ها تعلیم و تزکیه است. همچنین از اختیارات دانشگاه ها نیست؛ زیرا کار ویژه آن ها دانشوری و نشر اندیشه و دانش است. نیز در قلمرو آموزش و پرورش نیست؛ چون کار مخصوص آن ها پرورش و تربیت نوسالان و جوانان است. امر به معروف و نهی از منکر، امری ملّی، مصمّم و جزمی است که با همراه است... . 🔹 فریضه امر به معروف و نهی از منکر با حدّ و تعزیر فرق جوهری دارد. در امر به معروف به انجام کار فرمان می دهند و در نهی از منکر جلوی کار زشت را می گیرند و به عامل آن می گویند: این کار خوب را انجام بده یا کار بد را نکن، ولی در حدّ و تعزیر، شخص بزهکار را تنبیه می کنند که چرا فلان کار قبیح را مرتکب شدی. از این رو، چنین کاری به عهده است؛ خلاف امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه همگان است، نه خصوص قاضی... . 🔹 حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هیچ کس نباید در جامعه اسلامی از خود سلب مسؤولیت کند و بگوید: به من چه! ... مسؤولیت عمومی برای آن است که انسان دارای است... و چون حیثیّت جمعی دارد، به دیگران وابسته است. 🔹 ... امر به معروف و نهی از منکر، جنبه ای دارد که نمی گذارد وارد صحنه شوند. اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، افراد شرور والی مردم می گردند؛ آنگاه ولایت فقیه عادل مطرح نخواهد بود، بلکه سرپرستی سفیه و فاسق پذیرفته می شود. در این حال، مردانِ برجسته دعا می کنند و مستجاب نمی شود. ... از این جاست که در کلمات قصار حضرت علی (علیه السلام) چنین آمده است: جهاد در راه خدا نسبت به امر به معروف، مانند آب دهان است در برابر دریا؛ یعنی آن جهاد نرم در برابر این جهاد شدید و سخت، چنین است. هر دو جهادند؛ امّا یکی بالاتر از دیگری است. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص108 تا 114 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
پیوند علم و عمل 🔹 انسان، موجودی است متفکر که کارهایش بر استوار است و تفکّر او در تنظیم کردارش مؤثر است. نه می توان او را از اندیشیدن بازداشت و نه می توان کار و کوشش را از او گرفت تا موجودی جامد و بی فعّالیت شود و نه می توان پیوند میان علم و عمل او را نادیده گرفت. بنابراین، حیات بشر، آمیزه ای از است و نیز آگاهی و دانش او خطوط فعالیتش را ترسیم و به کار و کوشش او کمک می کند. 🔹 ناهماهنگی میان دانش و عمل انسان، او را از حیات و هویت انسانی بی بهره می کند؛ زیرا هویت بشر از اندیشه های علمی و انگیزه های عملی ساخته می شود و کسی زنده است که اندیشه صائب و انگیزه صالح دارد. بنابر این، هر قدر دانش انسانْ عمیق تر و کردار او حکیمانه تر و پیوند میان دانش و کوشش او استوارتر شود، زندگی او خردمندانه تر و پربارتر و در نتیجه او زنده تر است. از این رو، در ره آورد پیامبران و رهبران الهی که وظیفه احیای انسانیت را به عهده دارند: ﴿یا أیّها الّذین امنوا استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم﴾ ... . قرآن کریم، گاهی با تشویق آدمی به «علم متقن» و «عمل محکم»، او را به استحکام پیوند میان این دو فرامی خواند و گاه نیز جهل و بیکاری و تن پروری و گسیختگی علم از عمل را نکوهش می کند. انسان باید با آموختن دانش و انجام کارهای صالح و نیز با تحکیم پیوند میان دانش و کوشش، خویشتن و جامعه را از چنگال نیستی و جهل و تنبلی برهاند تا به «حیات معقول و مسؤول» بار یابد... . 🔹 گستره نفوذ علم از قلمرو عمل بیش تر و نسبت میان این دو، «اطلاق» و «تعیّن» است؛ یعنی علمْ حقیقتی است مطلق و عمل حقیقتی متعیّن است. از این رو، عمل را به اوج مقام ارجمند علم، راهی نیست؛ زیرا برخی از معلوم ها از محدوده حیات بشری بیرون است و انسان در تحقق آن ها هیچ نقشی ندارد. افزون بر این، پیدایش آدمی، مرهون و معلول تحقق برخی از معلوم هاست. نیز برخی از معلوم ها در درون محدوده حیات بشر جای دارند و پیدایش آن ها در گرو اراده و کار اوست؛ به گونه ای که اگر او نبود، این امور هرگز پدید نمی آمدند. 🔹 به هر روی، بهره مندی از اندیشه برهانی و نیز پیروی انگیزه از آن، موجب می شود که انسان بر همه کارهایش توفیق یابد و نبود هر یک، رسیدن به هدف را ناممکن می کند؛ چنان که ملّت کج اندیش و ناآگاه که از جزم علمی محروم است یا ملّتی دانا که عزم عملی ندارد، هرگز به مقصود خود نمی رسد. سرّش آن است که اندیشوران بی بهره از استدلال و برهان، گرفتار شک هستند و اگر عاقلانه تصمیم نگیرند، دچار تردید نیز خواهند شد. راه رهایی از آسیبِ شکِّ در دانش، بارور کردن اندیشه علمی است و راه رستن از تردید در منش، دستیابی به عزمی پایدار و خردمندانه است. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص117 تا 119 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
عقل / چگونگی عملکرد عقل تعریف عقل 🔹 «عقل» به معنای منع است ... عقل در اصطلاح به عقل نظری و عقل عملی تقسیم می شود. عقل نظری، راهنمای اندیشه بشر است. و عقل عملی، راهبر انگیزه او. عقل نظری، نیرویی است که با آن هست و نیست ها و باید و نبایدها درک می شود و عقل عملی، نیرویی است که با آن عمل می شود؛ ... . ↙️ چگونگی عملکرد عقل 🔹 عقل، نیروی راهنما و راهبر اندیشه و انگیزه است و وظیفه اصلی او هماهنگ ساختن این دو است. بدین منظور، نخست عقل نظری، اندیشه را از وسوسه های حس و وهم و خیال می رهاند، ولی از آن ها به کلی دست نمی شوید؛ بلکه با تعدیل این امور، از آن ها بهره می برد و از افراط و تفریط می پرهیزد... . پس از پیراستن اندیشه، باید دستگاه انگیزه و اراده نیز پاکیزه شود تا علم به مرحله عمل باریابد. بدین منظور، عقل عملی، زانوی شهوت و غضب را عقال می کند تا انسان از این مرکب های راهوار و تعدیل شده نیز به درستی بهره گیرد. از آن پس، انسانْ خردمندانه تصمیم می گیرد و به جا عمل می کند. چنین انسانی، نه در صدد اِسماع بر می آید تا کردارش را به گوش دیگران رسانده، به دام سمعه افتد و نه در پی ارائه بر می آید تا رفتارش را به رؤیت دیگران رسانده، گرفتار ریا شود؛ زیرا باید در پی خشنودی خدایی بود که به هر چیزی احاطه دارد؛ «بکلّ شی ءٍ محیط»... . 🔹 بارگاه منیع عقل نظری و علمی در موحّد کامل به یک نقطه باز می گردد؛ بدین سان که در ابتدا اندیشه و انگیزه وی از یک دیگر جداست، ولی با تکامل خرد بشر، این دو به هم نزدیک و نزدیک تر می شود و کم کم به اتّحاد می رسد. وقتی انسان در اوج کمال، اندیشه و انگیزه اش به وحدت رسید، دانش او عین قدرت و اراده و علمش همان عمل او خواهد شد. جز به خیر و حق نمی اندیشد و جز به صلاح و فلاح عمل نمی کند و نیز به محض اندیشیدن مصلحت چیزی، تصمیم می گیرد و آن را به کار می بندد. چنین انسان کاملی، مظهر خدای علیم و قدیر است که علم و قدرتش هیچ گاه از یک دیگر جدا نمی شود. خدا قدیر است با همان معیاری که علیم است و نیز علیم است با همان معیاری که قدیر است. صفات ذاتی خداوند عین یک دیگر و نیز عین ذات یکتای اوست. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص119 تا 121 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
کمال عقل 🔹 از وجود مبارک امام حسین (علیه السلام) نقل است: «لا یکمل العقل إلّا باتّباع الحق»؛ «عقل، کامل نمی شود، مگر در پرتو پیروی از حق». مراد از این عقل، هم عقل عملی است که با عمل صالح و تمرین کامل می شود، هم عقل نظری که با ریاضت و اُنس به معارف برهانی به کمال می رسد؛ زیرا حق در بخش دانش و منشْ حضور دارد و در هر جایی اثر خاص خود را خواهد داشت و پیروی از حق در هر منطقه ای سبب اِثاره و شکوفایی دفینه عقل نظری و عملی می گردد. 🔹 از امام حسین (علیه السلام) پرسیدند: «من أشرف الناس»؛ شریف ترین مردم چه کسی است؟ آن حضرت فرمودند: «من اتّعظ قبل أن یوعظ»؛ «کسی که قبل از گرفتار شدن به سرنوشت تلخ و عبرت شدن برای دیگران، از گرفتاری دیگران و حوادث تلخ و شیرین دنیا پند گیرد». عدم پیروی از حق، انسان را دچار مشکلات فراوان علمی و عملی می کند و مایه عبرت دیگران می نماید و حق، همان است که از سوی خدای سبحان آمده است: ﴿ الحق من ربّک فلاتکن من الممترین ﴾ و سرپیچی از آن مانع کمال عقل می شود؛ بلکه سبب نقص و نیز زوال آن می گردد... . نتیجه آن که کمال عقل در پیروی از حق در بخش علم و عمل و احکام و حِکَم الهی است و بس، و در این راه، هیچ بهانه ای پذیرفته نیست. 🔹 از امام رضا (علیه السلام) نقل است که فرمود: «صدیق کلّ امرء عقله و عدوّه جهله»؛ «دوست هر کسی عقل او و دشمنش جهل اوست». از تعبیر حدیث که خبر در آن مقدّم و مبتدا مؤخّر است استفاده می شود که انسان، بیش از یک دوست ندارد و آن عقل است؛ چنان که بیش از یک دشمن ندارد که جهل اوست. انسان عاقل، دوستی دارد که وی را به سعادت ابدی هدایت می کند و انسان جاهل، گرفتار دشمنی است که همواره خار راه او و سدّ معبر سعادت وی است. 🔹 سخن عقل، این است که هیچ چیز جز رضای خدا برای انسان سودمند نیست و رضایت خداوند در گرو اطاعت از دین اوست. نیز عقل فتوا می دهد که جز دین خدا نباید در زمین حکومت کند و انسان نباید به حکومت غیرخدا تن دهد. انسان عاقل از نصایح عقل بهره مند و شخص جاهل از آن محروم است. عقل می گوید که نباید به دیگران ستم کرد یا از آنان ستم پذیرفت، ولی خاصیت جهل، این است که شخص را فردی متجاوز یا تجاوزپذیر می کند. از این رو، دولت ستمگر و ملت ستم پذیر، هر دو جاهلند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص122 تا 124 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
حیات عقلی 🔹 برخی از مردم، محدوده زندگی را فقط از گهواره تا گور می پندارند و نسبت به ورای جهان طبیعت، هیچ چیزی را باور ندارند. از این رو، همه همّ اینان، خوردن، خوابیدن، خودآرایی و خوش پوشی است. به گفته رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین افرادی در خواب غفلتند؛ «الناس نیام فإذا ماتوا انتبهوا». انسان خفته، و فعالیت های علمی ندارد؛ چنان که از حیات حیوانی نیز بی بهره و احساسات و عواطفش تعطیل است... . 🔹 انسانی که اسیر شهوت و غضب است و تنها در اندیشه برآوردن نیازهای شخصی و خانواده خویش است و بس، زندگی حیوانی دارد. آنان که در زندگی دنیا خوابیده اند و چونان جمادات و گیاهان و جانوران زندگی می کنند، پس از مرگ بیدار خواهند شد... . 🔹 هیچ کسی برای همیشه در خواب غفلت نمی ماند؛ یا حوادث تلخ دنیا او را با فشار و ناراحتی از خواب غفلت می پراند یا پس از مرگ بیدار می شود و خوشا کسی که پیش از گرفتار آمدن در حادثه ای ناگوار که موجب عبرت دیگران است از حوادث تلخ و شیرین روزگار پند گیرد و از غفلت به درآید. بسیاری از افراد حس گرا در خواب غفلتند؛ ولی سرانجام او را قبل از مرگ یا پس از آن بیدار می کنند و چون بیداری قهری انسان با دشواری همراه است، بهتر که خود او با ایقاظ و بیدار نمودن معلّمان و مربّیان الهی که خیرْخواهانه نَوْم را یَقَظه می کنند، بیدار گردد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص124 تا 126 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
شکوفایی عقل در پرتو علم 🔹 درخشش و شکوفایی عقلِ جامع بین نظر و عمل و نیز تاریکی و افول آن، وابسته به صائب و نیز به صالح است. علم دوگونه است: علم صاحب خانه یا میزبان و علم اکتسابی یا مهمان. علم میزبان، فطرت و خردی است که خداوند در جان انسان نهاده است؛ ﴿ و نفس و ما سوّیها ٭ فألهمها فجورها و تقویها ﴾. این ، دستبرد پذیر و زایل شدنی نیست؛ ولی باید مراقب بود تا غبار گرایش مادی آن را نپوشاند؛ ﴿ و قد خاب من دسّها ﴾ . به دیگر سخن، فطرت و عقل از میان رفتنی نیست، ولی ضعیف و مستور می شود. 🔹 خداوند همگان را راستگو و راست کردار آفرید؛ چنان که کودک همواره راست می گوید، مگر آن که به طنز یا به جِد، دروغ را به او بیاموزند. نسبت علمی انسان به نیک و بد، یکسان است؛ یعنی هم بدی را می فهمد، هم خوبی را؛ ولی گرایش او نسبت به زشت و زیبا یکسان نیست. فقط به سوی نیکی و حق است و و دست نخورده انسان هرگز بدخواه نیست و به بدی گرایش ندارد. بنابراین، زمینه دریافت معارف الهی در جان همگان وجود دارد... . 🔹 علم در یک نگاه، دو قسم است: علم مهمان و علم میزبان. علم مهمان، دانشی است که در حوزه یا دانشگاه تدریس می شود و چنین علمی دوام ندارد؛ چنان که بسیاری از دانسته ها در دوران سالخوردگی از یاد انسان می رود و بسیاری از دانشوران در کهنسالی دچار فراموشی می شوند. علم میزبان در ضمیر انسان و به منزله چراغ هدایت است که برخی شعله آن را کم می نمایند و بعضی اشتعال آن را زیاد می کنند. پیامبران، مهمانی را به خانه دل انسان ها دعوت می کنند که با میزبان خود سازگار و هماهنگ باشد. چنین مهمانی، نور چراغ صاحب خانه را زیاد می کند تا شبستان جان افشان روشن گردد و او عالمِ با عمل شود... . 🔹 ... برده ای اهل نماز و عبادت، به همراه صاحب بی نمازش از کوچه و خیابان می گذشتند که هنگام نماز به کنار مسجدی رسیدند. غلام از فرصت استفاده کرد و با اجازه صاحبش، برای ادای نماز اوّل وقت به مسجد رفت. نماز و نیایش غلام، اندکی به درازا کشید و مالک او که بیرون مسجد در انتظار بود، طاقتش به سرآمد و دَرِ مسجد را گشود و او را همچنان سرگرم عبادت یافت. پرسید: چرا از مسجد بیرون نمی آیی تا برویم؟ غلام پاسخ داد: من اجازه خروج ندارم. مالک، شگفت زده پرسید: چه کسی اجازه نمی دهد؟ پاسخ داد: همان کسی که به تو اجازه ورود به مسجد و نماز خواندن در آن را نمی دهد؛ یعنی تو را به حال خودت رها کرد و توفیق خاص را از تو دریغ نمود. البته در همه این موارد، آنچه به خدای سبحان انتساب دارد، است و نه بیش از آن که مستلزم جبر گردد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص126 تا 128 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
شکوفایی عقل در پرتو وحی 🔹 اگر عقل، زمام قوای انسان را در دست گیرد، همه دانش های وی را سامان می بخشد. توضیح آن که علوم تجربی از نازل ترین دانش هاست و پس از این علوم، به ترتیب، ریاضیات، حکمت و کلام و بالاتر از همه دانش های بشری و سلطان همه آن ها عرفان است؛ لیکن در رأس این هرم، وحی الهی قرار دارد. 🔹 عقل در میانه این هِرَم به منزله «واسطة العِقْد»ی است که سایر دانش های بشری را زیر اشراف خود می گیرد و کاربرد درست آن ها را به انسان می نمایاند. عقل انسانِ حقْ مدار، کم کم در پرتو نور وحی الهی رشد می کند و تکامل می یابد؛ آنگاه سایه اشراقی خود را بر حسّ و تجربه می گستراند و هر جا که پای او از رفتن بازمانْد، از شجره طوبای وحی مدد می گیرد. بدین سان با پیشرفت دانش تجربی و تکنولوژی، عقل تجریدی و سنّت دینی به دست فراموشی سپرده نخواهد شد؛ بلکه خردمندان در پرتو دین به جهل خویش پی می برند و با کمک وحی به وجود جهان پس از مرگ اذعان می کنند؛ هر چند توان درک ویژگی ها و چند و چون آن جهان را ندارند و تنها می دانند که برخی افراد به آن جا کوچیده و از آن با خبر شده اند؛لیکن:
«آن را که خبر شد، خبری باز نیامد»
. 🔹 برای بیش تر روشن شدن نقش وحی در شکوفایی عقل باید دانست که وحی در قبال عقل، دو وظیفه عمده دارد: یکی تأیید عقل و دیگری شکوفایی آن... . پیداست که ناتوانی عقل از ادراک مستقل برخی مطالب، به معنای مخالفت او با آن احکام نیست؛ چون: 1️⃣ مخالفت عقل در حیطه ای که او درباره آن نظری ندارد، هرگز معنا ندارد. به دیگر سخن، مخالفت عقل به این معناست که او مسأله ای را ادراک کند و درباره آن فتوا دهد، سپس بین رأی او و ره آورد وحی اختلاف باشد؛ امّا اگر عقل به جهت ناتوانی و عجز که برخاسته از ذات اوست و خود نیز آن قصور را تشخیص می دهد، نتواند حکمی صادر کند، موضوع مخالفت منتفی است. 2️⃣ ناتوانی عقل از فهم جزئیات احکام شرعی چون نماز، روزه، جهاد و...، پیش از زمان نظر دهی وحی است؛ امّا پس از ارائه نظر وحی، عقل، نه تنها در برابر چنین احکامی مخالفت یا سکوت نمی کند، بلکه آن ها را تأیید می کند؛ زیرا احکام جزئی مذکور، حتی در مواردی که عقل از ادراک حقیقت آن ها عاجز است، چون از مولای حکیم صادر شده، امری صحیح و صائب است. از این روست که عقل، دلایل و حکمت های کلّی احکام را ادراک می کند و به یاری آن ها به فهم بسیاری از مصالح نهفته در احکام نایل می شود و در نهایت نیز تایید و تحکیم آن ها را بدرقه چنین احکامی می کند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص128 تا 131 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
اندیشه بی نیازی از وحی 🔹 با آن که شکوفایی عقل جز از راه تعالیم وحی ممکن نیست، برخی بر طبل عقلگرایی کوبیده، اندیشه بی نیازی از وحی را در سر پرورانده و آن رأل آفل را با بنان یا بیان نشر داده اند... . طبق رأی آنان وحی، مطلب تازه ای افزون بر فتوای عقل ندارد؛ غافل از آن که بسیاری از ره آوردهای وحی، اموری است که عقل بشر به آن ها دسترسی ندارد و در عین حال، دانستن آن ها برای انسان نیاز ضروری است. 🔹 سخن برهماییان که در قرون گذشته مطرح شده بود، در کتاب های کلامی شیعه این گونه پاسخ داده شده است: مخالفت و موافقت، عدم و ملکه اند، نه نقیضان. بنابراین، ممکن است وحی، نه موافق عقل باشد و نه مخالف آن و محذور ارتفاع دو نقیض هم لازم نمی آید. 🔹 برخی از زوایای اندیشه عقلگرایی، کم کم به غرب راه یافت و از آن جا با نام «سکولاریزم» سربرآورد. سخن غربیان عقلگرا، این بود که دین از زندگی و معیشت جداست و نیازی به آن در سیاست و اداره امور دنیا نیست؛ بلکه عقل برای اداره جامعه بسنده است. دیری نپایید که با پیشرفت دانش و تکنولوژی، این اندیشه تحوّل یافت... . 🔹 معرفت شناسان غربی، چیزی را می پذیرند که از راه حسّ و تجربه اثبات پذیر یا ابطال پذیر باشد؛ یعنی اگر چیزی را از راه حسّ و تجربه نتوان اثبات یا ابطال کرد، مهمل و بی معناست. بنابراین، اموری چون توحید، معاد، حدوث و قِدمِ جهان، وحی، نبوّت، عصمت و معجزه، چون حسّی و تجربی نیستند، معنایی ندارند. این اندیشه خام، نظیر فکر خام بنی اسرائیل است که به موسای کلیم (علیه السلام) گفتند: تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نمی آوریم؛ ﴿ لن نؤمن لک حتّی نری الله جهرةً ﴾ ؛ یعنی خدایی را می پذیریم که دیده شود؛ اگر ماورای طبیعت وجوددارد، آن را به ما نشان ده. 🔹 این تفکّر تجربه گرا در مرحله بعد، اصول ارزشی را نیز به پرسش کشاند؛ زیرا مفاهیم ارزشی چون عدالت، احسان، ایثار، گذشت، مساعدت و... که جنبه معنوی دارند، طبق این اندیشه بی معنا هستند. اینان معتقدند که اصول ارزشی و اخلاقی، عقاید و فقه و قانون را باید بشر به استناد منابع حسّی و تجربی خود تنظیم کند. بدین سان، نخستْ عقلگرایی جامعه را از وحی محروم کرد، سپس علوم تجربی بر عقل سایه افکند و دست انسان از عقل تجریدی و برهانی نیز کوتاه شد؛ در حالی که تبیین مبادی نظری تجربه و حسّ، بدون استعانت از مبانی نظری عقلی، نه معقول است و نه مقبول. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص131 تا 133 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra