🥀 بمیرم ای یاس کبود چرا یه قبر خاکی ام مدینه سهم تو نبود؟ دل من این باورشه باید بگم غریب تر از امام حسن، مادرشه... #حضرت_مادر #امام_حسن_جان https://eitaa.com/joinchat/2966290671C258f59a85c

🥀 اللَّهُمَّ بِنُورِوَجْهِ الحَسَن‌الَّذِي‌أَضَاءَكُلُّ‌شَيءٍ #امام_حسن_جان

🥀 صورتش را پوشاند و کیسه‌ی نان را بر دوش گذاشت... اشک از چشم‌هایش جاری می‌شد، می‌دانست امشب، بابا به آرزویش رسیده و حالا در کنار مادر است، اما این چیزی از داغ کم نمی‌کرد‌. وارد خرابه شد، کودکی که پدرش در نهروان کشته شده بود سویش دوید و گفت: امشب دیر آمدی! مژده بده! علی را کشتند. حسن بن علی تکه‌ای نان جو از کیسه درآورد و زیر لب فرمود: خدایش رحمت کند. #امیرالمومنین #امام_حسن_جان

🥀 خشت اول را اگر زهرا گذارد در بقیع تا ثریا می رود دیوار ایوان حسن... #حضرت_مادر #امام_حسن_جان

🥀 حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند... #امام_حسن_جان سیدامیرحسینی

🥀 هر چه دارم‌ می‌دهم‌ ای آفتاب روی قبر مجتبی کمتر بتاب 😔 #امام_حسن_جان

🥀 نقاش ذهن من ب سر قبر خاکی‌اش یک گنبد و ضریح و مناره کشیده است ...😔 #امام_حسن_جان

🥀 من دوشنبه ها رو به عشقِ تو دوست دارم؛ امام حسن جانم💚 #امام_حسن_جان

🥀 برسانید به مسکین خبر شادی را اندکی مانده کریم دیده گشاید به جهان:) #امام_حسن_جان

🥀 ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم #امام_حسن_جان

🥀 هرکه مجنون حسین‌(ع) است خودش می‌داند که حسینی شده‌ی دست امام حسن‌(ع) است #آه_ارباب #امام_حسن_جان

🥀 شيخ علی اکبر تبریزی(ره): من در زمانی که جوان بودم در تبريز منبر می رفتم در ماه رمضان تا شب بيست و هفتم پيش نيامد که شبی نامی از آقا امام حسن(؏) ببرم غرضی هم نداشتم زمينه ی حرف جور نشده بود؛ در شب بيست و هفتم ماه رمضان به خانه رفتم و خوابيدم و در عالم رؤيا به محضر مقدّس حضرت فاطمه(س) شرفياب شدم وقتی که سلام کردم حضرت با ناراحتی جواب فرمودند؛ من گفتم: بی بی جان! من از آن نوکرهای بی ادب نيستم خيال نمی کنم اسائه ی ادبی از من سر زده باشد که شما از من ناراحت شده باشيد چرا اين طور جواب مرا می دهيد؟! حضرت فرمودند: «حاج شيخ! مگر حسن پسر من نيست؟! چرا يادی از حسنم نميکنی؟! حسنم غريب است حسنم مظلوم است» فهميدم که اشکالِ کار از کجاست! #امام_حسن_جان #منبر