نمیدانم چه میشود که گاهی از یاد میبرم به دنیا آمدم تا درد بکشم
و بازهم درد بکشم و درد بکشیم تاب بیاوریم آنقدر که کمرمان از فرط دردها خم شود و به سختی جانی در تنمان بماند ..
چندوقتی میشود این فکرها دست از سرم برداشتند و مرا در دنیایی که برای خویش ساخته ام تنها گذاشتند
لذت میبرم
آخ که چه قدرها لذت میبرم از این لحظاتی که زندگی میکنم :)
غم ها بارشان را بستهاند و با بلیط های ناکجا آباداشان
میخواهند مرا مدتی با جنون خویش تنها بگذارند. و من چه خوشبختم
که فهمیدم پذیرفتن ،غم و آنگاه با لبی خندان زیستن
یعنی چه !
#آدمیزاد
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
1949172439PM.mp3
2.12M
ز مرگ واهمه داری اگر؛ تصور کن
که مرده ای تو و بالا سرت نشسته#علی
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
الحقیر!
ز مرگ واهمه داری اگر؛ تصور کن که مرده ای تو و بالا سرت نشسته#علی
فمن یمت یرنی چشمه ی امید دل است
#علی نیاید اگر؛ احتضار بی معناست..
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
الحقیر!
فمن یمت یرنی چشمه ی امید دل است #علی نیاید اگر؛ احتضار بی معناست..
مادرم بعد خدا نام تورا یادم داد
عادت کودکی ماست #علی گفتن ما.
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
الحقیر!
مادرم بعد خدا نام تورا یادم داد عادت کودکی ماست #علی گفتن ما.
#شما
سلیقه داشته است آری، سلیقه داشته است؛
خدا تخلّص خود را، علی گذاشته است...!
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
الحقیر!
خواب نمیبرد مرا
راز نشنیدهی شبِ بیداری
درد دل تا همیشهی تکراری
پشتِ سدّ لبانم آخر خشکید
سیل کلماتِ در سکوتم جاری
- محمدرضا معلمی
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
الحقیر!
راز نشنیدهی شبِ بیداری درد دل تا همیشهی تکراری پشتِ سدّ لبانم آخر خشکید سیل کلماتِ در سکوتم جاری
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد:)
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
۱۶ اسفند ۱۴۰۲