1949172439PM.mp3
2.12M
ز مرگ واهمه داری اگر؛ تصور کن
که مرده ای تو و بالا سرت نشسته#علی
الحقیر!
ز مرگ واهمه داری اگر؛ تصور کن که مرده ای تو و بالا سرت نشسته#علی
فمن یمت یرنی چشمه ی امید دل است
#علی نیاید اگر؛ احتضار بی معناست..
الحقیر!
فمن یمت یرنی چشمه ی امید دل است #علی نیاید اگر؛ احتضار بی معناست..
مادرم بعد خدا نام تورا یادم داد
عادت کودکی ماست #علی گفتن ما.
الحقیر!
مادرم بعد خدا نام تورا یادم داد عادت کودکی ماست #علی گفتن ما.
#شما
سلیقه داشته است آری، سلیقه داشته است؛
خدا تخلّص خود را، علی گذاشته است...!
الحقیر!
خواب نمیبرد مرا
راز نشنیدهی شبِ بیداری
درد دل تا همیشهی تکراری
پشتِ سدّ لبانم آخر خشکید
سیل کلماتِ در سکوتم جاری
- محمدرضا معلمی
الحقیر!
راز نشنیدهی شبِ بیداری درد دل تا همیشهی تکراری پشتِ سدّ لبانم آخر خشکید سیل کلماتِ در سکوتم جاری
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد:)
الحقیر!
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد:)
آه:)
همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد
خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد
چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی
خستهای را که دل و دیده به دست تو سپرد
نه به یک بار نشاید در احسان بستن
صافی ار میندهی کم ز یکی جرعه درد
همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد
هیچ کس بیتو در آن حجره ره راست نبرد
گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین
آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خرد
آستینم ز گهرهای نهانی پر دار
آستینی که بسی اشک از این دیده سترد
شحنه عشق چو افشرد کسی را شب تار
ماهت اندر بر سیمینش به رحمت بفشرد
دل آواره اگر از کرمت بازآید
قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد
این جمادات ز آغاز نه آبی بودند
سرد سیرست جهان آمد و یک یک بفسرد
خون ما در تن ما آب حیاتست و خوش است
چون برون آید از جای ببینش همه ارد
مفسران آب سخن را و از آن چشمه میار
تا وی اطلس بود آن سوی و در این جانب برد