eitaa logo
الحقیر!
169 دنبال‌کننده
417 عکس
230 ویدیو
3 فایل
[انّک کادحٌ الیٰ ربّک کَدحاً کَدحاً کَدحاً فَمُلاقیه] [کلمات بهم پیوسته مغز دو موجود به نام انسان ] ( مثنی مونث عاشق✨🕊) پلی لیست مداحی: https://eitaa.com/playlist_madahi
مشاهده در ایتا
دانلود
همه گویند رفتی اما هستی بی بودنت نباشد بودی از هستی! جشنی به پا شد از تولد شاهی عاقلان نیز نوشیدند بهر سرمستی! خبر آمد خبری در راه هست فراز زمان رسید بعد آن همه پستی..! ای مجنون بدان جنونت جنون نباشد که اگر زنده ای و هنوز دل نبستی..! قلم کسب اجازه می‌کند از سعدی... شگفتا از قلم که میکند تردستی! به این مثل که همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی...!
غم دل دلم قرار نمی‌گیرد از فغان، بی‌تو سپندوار ز کف داده‌ام عنان، بی‌تو ز تلخ‌کامی دوران نشد دلم فارغ ز جام عیش، لبی تر نکرد جان، بی‌تو چو آسمان مه‌آلوده‌ام ز دل‌تنگی پر است سینه‌ام از اندُه‌ گران، بی‌تو نسیم صبح نمی‌آورد ترانۀ شوق سر بهار ندارند بلبلان، بی‌تو لب از حکایت شب‌های تار می‌بندم اگر امان دهدم چشم خون‌فشان، بی‌تو چو شمعِ کشته، ندارم شراره‌ای به زبان نمی‌زند سخنم آتشی به جان، بی‌تو عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم چو یادم آید از آن شکّرین دهان، بی‌تو گزارۀ غم دل را مگر کنم چو «امین» جدا ز خلق به محراب جمکران، بی‌تو ✍🏻 حفظه‌الله
انکارِ زیباییش‌جرئت می‌خواهد . اینکه آن ‌را ببینی ، وُ به ‌خاطر نورِ وجودیش چشمانت‌را ندُزدی شجاعت می‌خواهد. اینکه عطرِ نرگسِ لباسش .. در مشامَت بپیچد و احسنت نگویی به‌خالقش مگر می‌شود؟ او مهدي است دیگر . هَمانی که قرن‌هاست، چشم انتظارانش درونِ حیاطِ‌جمکرانش، اشک‌ها ریخته‌اند . وُ حالا ، در این روز زیبا ، این گلِ نرگس، روییده‌ است . این نامه‌ی‌مُعطر نوشته شده‌است . این پروانهٔ‌ زیباروی از پیله بیرون آمده‌است . این مهدي نام‌متولد شُده است💚
تنها ترین امام زمین مقتدای شهر تنها چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟
وقتی حالمو میپرسن یاد این شعر میفتم: چه گويم؟ از كه گويم؟ با كه گويم؟ كه اين ديوانه را از خود خبر نيست !
❣مریض عشق را نبود دوائی غیر جان دادن مگر وصل تو سازد چاره، درد انتظارم را 🆔eitaa.com/m_a_tavallaie
شبیه بغض نوزادی ک ساعتهاست میگرید پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی فهمد!
من تمامم بریده شده و اکنون با تمام بریده هایم ، با قلب ریش ریش شده ام ، با آن امید به جا مانده ی ته قلب ، با تمام شکسته هایم ، با تمام افکار پراکنده و قلمی که در هنگام آشفتگی نمی‌تواند بنویسد من با همه ی هیچ شده ام ، میدانم مرا نجات خواهی داد. تو در لحظه های آخر غرق شدنم ، مرا نجات خواهی داد. نشانه ای بفرست ای آفریننده ی آیات.
نسبت ما با غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه مثل همان کودکی است که دست در دست پدر داشته و حالا که خود گم شده، می گوید پدرم گم شده است در حالیکه پدر گم نشده و این بچه است که در غیبت و سرگردانی به سر می برد...
قلم ایستاده ، واژه ها به صف کاغذ هژیر ، تن را به فرش کرد زمان ایستاد ، دل رجز خواند ویرانی حروف را به ترس کرد. کاغذ و قلم و حروف مسکوت خیالی ، زمین را گرم عرش کرد. الفبای زندگی فراموش شد عشق نیامده حرفِ درس کرد.
جای خالی سلوچ:) محمود دولت آبادی