الحقیر!
یک سوال مادرانه دارم، تیر خیلی درد داشت؟
من که لالایی نخوندم...
پسرم! خوابت برد؟
مداح گفت: جسارت نمیکنم
تسبیحشو انداخت وسط جمعیت گفت یکی زحمت بکشه برام بیاره
یه جونی برشگردوند به صاحبش
مداح نخ تسبیح و پاره کرد پرت کرد سمت جمعیت بازم گفت برام بیارید
یکی. یکی براش میاوردن
شروع کرد خوندن روضه حضرت علی اکبر:
اربا اربا یعنی همین
یکی پارو میاورد
یکی دستو میارد
یکی..... 💔
[رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان
- رأفت برند حالت آن داغدیده را...
ـــ
...آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟
آیا که غمگساری و اندُهبری نمود
لیلای داغدیدۀ محنتکشیده را؟
بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد
آتش زدند لانۀ مرغ پریده را]
الحقیر!
مداح گفت: جسارت نمیکنم تسبیحشو انداخت وسط جمعیت گفت یکی زحمت بکشه برام بیاره یه جونی برشگردوند به صا
پیکرت مانند تسبیحی است که از هم وا شده
تیغ و تیر و نیزه روی بیت بیتت جا شده
طعنه و زخم زبان قد تو را خم کرده است
قد تو حالا شبیه مادرم زهرا شده.
_سید علی محمد نقیب_
و لعن الله امة قتلتکم...
برئت الی الله و الیکم منهم...
برائت می جویم،
و فرار می کنم به سوی تو...
از تمام لحظاتی که حسینِ درونم را به هواهای نفسم فروختم و او را ذبح کردم؛ میدانی؟ قتلگاه ها در درونم به پاست!
یادت هست؟
چه وقت ها که در درونم مرا امر کردی به کاری که خلاف میلم بود و میلم را برتو ترجیح دادم! تا جایی که کم کم صدای تو در وجودم رو به خاموشی ست... وای بر من!
از رفتار ها و خواندن ها، تا دیدن ها و گفتن ها، از...
مرا ببخش و برائتم بپذیر و قوّتِ استقامتم بده، تا نفسم را در مسیر اوامر تو شهید کنم، نه تو را...
#کربلای_وجود
پ.ن: زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت..
خود خواهی فقط این نیست که به زمین و زمان آسیب وارد کنی تا خودت منتفع شوی!
خود خواهی گاهی نهفته در حب حسین است، اینکه حسین را برای روضه ها و حال خوش روضه و کربلایش بخواهی! بخواهی چون" حالِ مجلسای آقا با همه جا فرق میکنه"
خیلی از ما هنوز از خود نگذشته ایم، انتظار به حسین رسیدن هم داریم!
غافل از آنکه وصل حسین، در قبال وداع با خود است...