من از تمام دنیا شبی‌ بریدم، تو را که دیدم ....

حرف‌های ما هنوز ناتمام... تا نگاه می‌کنی، وقت رفتن است. باز هم همان حکایت همیشگی پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود آی... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می‌شود

حاج مهدی ، تو خوب روزگار بودی و خدا، تو رو چقدر زود گلچین کرد‌ ...... شبی که پیکر شهید گمنامی رو بردیم خونه حاج مهدی، تصاویر و فیلم های قشنگی که پر از حس دلتنگی حاجی برای رفقای همرزمش بود رو ضبط‌ کردم تا خیلی چیزا رو یادم بمونه و خیلی چیزا رو یادم بره با دیدنش ‌ .‌‌..... اولین سالروز شهادت حاج مهدی امروز توی گلزار شهدا برگزار میشه .

پنج شب، پنج اجرای شهدایی در همایش هشتمین آفتاب سال قبل یکی از مدل روایت گری هایی بود که دوست داشتم جنسش رو . چون با مادران شهدا در مورد بچه هاشون صحبت میکردم و شب به زبون گراشی و احساسی اجرا میکردم. از مادر شهید محمد علی عبداللهی شبی که اجرا داشتم خواستم خودش و پسرش محمد جواد هم کنارم روی سن باشن تا برنامه باشکوه تر اجرا شه . یه کیک خیلی بزرگ آورده بودن به مناسبت تولد پسر شهیدش. پلاک شهید هم توی دستای من بود . و چه اجرای فوق العاده خوبی شد اون شب. ‌ امروز وقتی شنیدم مادر محمد علی هم رفته پیش پسر شهیدش، هم ناراحت شدم هم خوشحال . خوشحال از این بابت که مادر، هنوز برای محمد علی بیتاب بود. می‌دونم الان مادر پسرش رو بعد سال ها در آغوش مادرانه اش گرفته . ...... متاسفانه عکس و فیلم شب تولد شهید رو پیدا نکردم .

ببینم دیگه باز می‌گی به تو چه!! ..... شهادتت مبارک برادر شهیدم ، رفیق شهیدم

برای بچه های ابتدایی اجرا کردن، خیلی انرژی و توان میخواد و اصلا نباید رسمی اجرا کنی،‌چون پر از هیجان هستن تو این سن ...... یه اجرای اردیبهشتی ، سالن شوری، جشن روز معلم

قضاوت شدنم رو از سمت کسی نمی‌پسندم ، ولی تعریف شدنم رو ، اینکه چه شخصیتی ام ، چه شکلی فکر میکنم اون هم از راه درست و علمی و منطقی ، من و به هیجان میاره ، چیزی به روایت تصویر امروز ...... استاد فقیهی ، امروز من و بچه هام رو از زاویه علمش تعریف کرد و حقیقتا صد در صد گفته هاش درست بود و لذت بردم و خیلی بهتر خودم و بچه هام و شناختم ‌ ...... تمام فیلم با کیفیت اصلی نمیشه که توی کانالم بذارم باید تکه هایی رو ازش بذارم ...... این فیلم رو یک دختر هفت ساله گرفته ، پس طبیعیه که مدام بلرزه 😊

و متاسفانه تنها ایرادی که من دارم اینه که به راحتی آدم هایی که حتی دوسشون دارم رو بنا به هر دلیلی، مثل آب خوردن، میذارم کنار 😐 ..... اگه یه وقت دیدین رفتارم کم کم یا یهو عوض شد، بدونید این ذات وجودی منه و واقعا نمیتونم کاریش کنم

تولدت مبارک عطرای مامان

عاشق شدم، عاشق چرا ، از دور میبینم‌ تو را وای از این درد دوری ...

روزتون مبارک سرخ پوشان هلال ...... الحق و والانصاف روز شادی بود .

اجرا کردن برای بچه ها، همونقدر که انرژی میگیره ازت، شیرین و دلچسب هم هست‌ ..... خدا رو شکر توی این ده روز، مدارس و سالن های زیادی رو رفتیم اجرا، حتی جمعه‌ی یک روز تعطیل رو . شادی کردیم ، لبخند زدیم و یا گریه کردیم .... جشن روز معلم لبخند زدیم ، عشق دادیم و عشق گرفتیم و جشن های فارغ التحصیلی رو گریه کردیم با خداحافظی هاشون ‌‌‌‌..... و انشاالله پرونده اجرای اردیبهشت بهاری رو با یک اجرای دیگه ، بیست و هشتم ، می‌بندیم ‌‌‌‌..... ممنونم از تک تک عزیزانی که اعتماد کردند و صحنه رو در اختیارم گذاشتند . خرداد ماه رو نیستم ‌و انشالله از تیرماه باز برمی‌گردم به صحنه ، قویتر و پرشورتر