eitaa logo
آب و آتش
291 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ وقتی امیر به هم ریخت... یک بار، یک تقدیرنامه براش فرستاده بودند. خیلی ناراحت شد و به‌هم ریخت. گفتم: داداش! چه اشکالی داره این چیزها؟ چرا تو از تعریف دیگران، برآشفته می‌شی؟ بالاخره تعریف از خوبی‌ها، یعنی ترویج اون خوبی‌ها. گفت: خواهر خوبم! من تو زندگی دنبال یه هدف بزرگم و اون هم خداست. کسی که طرف حسابش خدا باشه و برای خدا کار کنه، نیازی به سروصدا راه‌انداختن و دیده‌شدن نداره. ساکت شد. داشتم نگاهش می‌کردم. انگار تا حرفش بیشتر جا بیفتد، ادامه داد: این تعریف و تقدیرها، انسان رو در رسیدن به هدف بزرگ، کوچیک و سست می‌کنه؛ انسان رو می‌کشونه به سمت وادی کثیف و تاریک «خودخواهی» و «خودپرستی»؛ ما برای «خداپرستی» خلق شدیم، نه این چیزهای حقیر! خواهر شهید صفحات ۲۱۰ و ۲۱۱. @Ab_o_Atash
✳️ مادرشدن همین‌جوری‌ است... اول جوانی‌ام همسایه‌ای داشتیم که ۵ پسر داشت. هرکدامشان غولی بودند، کار می‌کردند اما بیشترش صرف عیاشی‌های شبانه‌شان می‌شد. وقتی عربده‌کشان وارد خانه می‌شدند به کوچک‌ترین بهانه سر مادر بدبختشان داد و هوار راه می‌انداختند. پیرزن هراسان و چادر به ‌سر از خانه می‌زد بیرون. می‌آمد خانه مادر شوهر من و اشک و ناله می‌کرد که باز بهرام افسار پاره کرده و بهمن با لگد زده به ساق پایم و از این روضه‌ها. چند ساعتی می‌نشست و چای پشت چای می‌خورد و از بی‌شوهری‌اش می‌نالید. بعد هم چادرش را سرش می‌انداخت که حالا همه‌شان خوابیده‌اند. برم برای شامشان فکری بردارم بچه‌هایم که بیدار بشوند گرسنه‌اند! فهمیدی! مادر این جور است. نشر ستاره‌ها فصل اول @Ab_o_Atash
✳ دستورالعمل مرحوم آيت‌الله قاضی به شاگردان خود درباره ورود ماه‌های رجب، شعبان و رمضان: مرحوم قاضی می‌فرمودند: انسان بايد به خدا پناه ببرد و خداوند خيلی كمك‌كننده و خيرالمُعين و پسنديده و اختيار كننده است. اما دستورالعمل اين سه ماه: - عليكم بالفرائض في أحسن أوقاتها! دستورالعمل آن است كه نماز‌های واجب را در بهترين اوقات خودش انجام دهيد همراه نوافل آن! (كه مجموعاً پنجاه و يك ركعت می‌شود، اگر نتوانستيد چهل و چهار ركعت) و اگر شواغل دنيا شما را منع كردند، صلاة أوّابين را كه همان نماز ظهر است، ترك نكنيد، چون خيلی اهمّيّت دارد! خصوص نماز ظهر خيلی اهميت دارد و آن بواسطه وقت آن و خصوصيت و موقعيت آن در بين اوقات ديگر است! و «صلاة وسطی» را كه در قرآن آمده، تفسير به نماز ظهر كرده‌اند، و «صلاة اوّابين» يعني آنها كه خيلی توجه به پروردگار دارند، يعنی رجوع‌كنندگان به خدا؛ زيرا رجوع‌كنندگان به خدا به آن تمسك می‌كنند. - نوافل شب را هيچ چاره‌ای نيست، مگر آنكه آنها را به‌جا آوريد، نه خيال كنيد نماز شب ساقط است و آن سد سكندری است كه هيچ شكسته نمی‌شود! عجب از كسانی كه قصد دارند، دنبال كنند مرتبه‌ای از كمال را در حالی كه شب‌ها قيام نمی‌كنند؛ ما نشنيده‌ايم كسی به مرتبه‌ای از كمال برسد، مگر به قيام شب و نماز شب. - عليكم بقرائة القرآن! بر شما باد به قرائت قرآن كريم با صوت حزين و باآهنگ و غنا! يعنی با صدای خوش بخوان كه تو را تكان دهد و در روايات داريم كه قرآن را با تغنّی بخوانيد. امام زين‌العابدين تغنّی به قرآن می‌كردند، اين تغنی در قرآن برای انسان بسيار مفيد است. به‌طور كلی غنای صوتی حرام است و اين اصلاً در تحت غنای حرام نيست؛ زيرا غنای حرام آن است كه انسان را به سوی لهو و لعب بکشاند. - بر تو باد زيارت مشهد أعظم در هر روز! (كه منظور از «مشهد أعظم» أميرالمؤمنين«ع» است، چون مرحوم قاضی در نجف بوده‌اند) و زيارت مساجد معظمه! (كه منظور كوفه و سهله است) و در بقيه مساجد عبادت خود را به‌جا آوريد! چون مؤمن در مسجد مثل ماهی است در آب؛ همان‌طوری كه حيات ماهی به آب است، حيات مؤمن هم در مسجد است؛ ماهی را از آب بيرون اندازند، می‌ميرد. - بعد از نماز‌های واجب تسبيح حضرت صديقه طاهره «س» را ترك نكنيد! زيرا كه آن ذكر كبيره شمرده شده و لااقل بعد از هر نماز يك ‌بار بگوييد و اگر توانستيد دو يا سه بار بگوييد بهتر است. - از لوازم مهم، دعا براي فرج حضرت حجت بقية الله الأعظم است در قنوت نماز وتر، و از آن گذشته در هر روز، و در جميع دعاها برای حضرت دعا كنيد. - زيارت جامعه را روز‌های جمعه به‌جای آوريد! مقصود، زيارت جامعه معروف است: زيارت جامعه كبيره. - قرآن كه می‌خوانيد، در اين سه ماه از يك جزء كمتر نباشد، در هر روز يك جزء. - زيارت و ديدار برادران خود را زياد كنيد! (مقصود رفقای طريق هستند) خيلی آنها را زيارت كنيد و ببينيد؛ زيرا اينها هستند برادران طريقی شما كه در طريق و عقبات نفس و تنگناها كه انسان گير می‌كند، كمك انسان می‌كنند و نجات می‌دهند. انتشارات مکتب وحی جلد ۲، برگزیده از صفحات ۱۰۵ تا ۱۱۳. @Ab_o_Atash
✳ مردی که ظهور کرد تا غیبت را باور کنیم! آخرین تجلی ذوالفقار بود: مردی که با ابروانش خیبرهای زمان را درهم می‌شکست؛ مردی که با لب‌هایش سماع می‌کرد. مردی که ظهور کرد تا غیبت را باور کنیم. مردی که سلمان فارسی را به همه زبان‌ها ترجمه  کرد. مردی که با اباذر برادر بود، اما با اباسیم میانه‌ای نداشت. مردی که با خون، شمشیر را به زانو درآورد. مردی که با باران‌های موسمیِ نیایش، پایانِ خشکسالیِ تفسیر بود. مردی که در بازارها، تجلی فروخت و به خیابان‌های ما پرچم هدیه داد. مردی که ما را به خودکفایی موج‌ها رساند. مردی که کشاورزی آخرت را رونق داد. مردی که ما را به اوایل آخرالزمان رساند. مردی که کاسه‌های ترک‌خورده نیت را از عرفان ناب کوهپایه‌های پرستش پُر کرد و ما را به آب و هوای اهورایی عادت داد. (چاپ چهارم، تهران: انتشارات کتاب نیستان، ۱۳۹۰) صفحات ۶۷ تا ۶۹. @Ab_o_Atash
✳ متأسف نیستیم... من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن براحتی از میان نمی‌رود، گر چه در آن‌موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادّعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌ خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم. آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا «مرگ بر آمریکا» گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‌اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم‌های بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به‌گونه‌ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی‌دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‌برند. من به آنهایی که دستشان به رادیو تلویزیون و مطبوعات می‌رسد و چه بسا حرف‌های دیگران را می‌زنند صریحاً اعلام می‌کنم: ⬅️ تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال‌ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی آمریکا و شوروی را در تمام زمینه‌ها کوتاه می‌کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند که علاوه بر ده‌ها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگی خود امسال نیز در راهپیمایی ۲۲بهمن حقیقت آمادگی کامل خویش را به جهانیان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت‌زده کردند که تا کجا حاضر به فداکاری‌اند. من در اینجا خود را شرمنده و کوچکتر از آن می‌دانم که زبان به وصف و تقدیر از آنان بگشایم. خداوند پاداش عظیم این‌همه اخلاص و رشد و بندگی را خواهد داد ولی به آنان که ناآگاهانه مردم شریف و عزیز ما را متهم به رویگردانی از اصول و انقلاب و روحانیت می‌کنند سفارش و نصیحت می‌کنم که در گفتار و کلمات و نوشته‌ها با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت‌ها و تصورات نابجای خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند.  جلد ۲۱، صفحات ۲۸۵ و ۲۸۶. @Ab_o_Atash
✳️ مانند یک پیامبر ۱۷ سالم بود که تصویر مردی با چشمانی نافذ به مانند پیامبر در تلویزیون‌های دنیا منتشر شد؛ نام او بود. من سی سال پس از او رئیس‌جمهور شدم اما فهمیدم مهمترین چالش‌های دوره ریاستم بر قدرتمندترین کشور دنیا، ریشه در انقلاب او دارد. نشر روزگار @Ab_o_Atash
✳️ اصلاح يک تعبیر نادرست آقای حاج‌آقا رضا صدر می‌فرمود: «برای نام‌بردن پیامبر خاتم حضرت محمّد صلی‌الله علیه و آله، از تعبير رایج «پیامبر اسلام» استفاده نکنید زیرا از ابداعات مستشرقان و مخالفان اسلام است که رسالت آن حضرت را قبول ندارند و ایشان را تنها پیامبر مسلمانان می‌دانند. بهتر است ما از تعابیری نظیر «خاتم‌الأنبياء» یا «پیامبر خاتم» یا «رسول خدا» یا «رسول‌الله» و مانند آن استفاده کنیم که در آن، شهادت ضمنی به رسالت آن حضرت است.» مرحوم علّامه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی نیز در لزوم اصلاح این تعبیر ناصواب چنین نگاشته است: «اجازه فرماييد اين مطلب عقیدتی مهم را عرض کنم که در این روزها بسیار می‌خوانیم و می‌شنویم که از حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله علیه و آله، تعبیر به «پیغمبر اسلام»، «پیغمبر گرامی اسلام»، «رسول گرامی اسلام» می‌شود، در صورتی که این تعبیر درستی نیست و آنچه در قرآن کریم یاد شده «محمد رسول‌الله»، «ولكن رسول‌الله و خاتم‌النبيين» است و در اذان می‌گوییم «أشهد أن محمداً رسول‌الله». درحقیقت حضرتش «شارع مقدس اسلام» است نه «رسول اسلام» که این تعبیر را دشمنان آن حضرت و اسلام یعنی شیاطین کفار، ابداع و اختراع کرده و به دست مستشرقانشان و به زبان گویندگانشان به‌کار می‌برند و رواج می‌دهند، چه آن‌ها قبول ندارند و منکرند که آن حضرت رسول خدا باشد اما «پیامبر اسلام» و «رسول اسلام» معنای دیگری دارد که با باور آنان هیچ‌گونه منافاتی ندارد. اگر ما مسلمانان هم که آن حضرت را رسول‌الله و فرستاده خدا می‌دانیم از روی غفلت و عدم تأمل حضرت رسالت‌پناه را «رسول اسلام» و «پیامبر اسلام» بنامیم، دشمنان را تأیید و شاد کرده‌ایم. و نیز باید بگویم که رواج این تعبیر خطا از همین نیم‌قرن اخیر است، آن هم در بلاد اسلامی ایران و الا تا حدود ۱۳۰۰ شمسی در هیچ کتاب و نشریه اسلامی به فارسی یا عربی چنین چیزی مشهود نیست و در بلاد عرب‌زبان هم از آن اثری دیده نمی‌شود. پس باید با این پدیده ناروا مقابله و ناآگاهان را بیدار کرد. حضرت ختمی‌مرتبت صلى‌الله عليه و آله را اسماء و القاب خاصه توقیفی است که در کتب سیره و حدیث یاد شده است، از جمله در کتاب شریف «كشف‌الغمة» محدث اربلی و کتب علّامه مجلسی و محدّث قمی رضوان‌الله عليهم، مع‌الأسف آن‌ها همه فراموش گردیده و امروزه بیشتر، از آن لفظ اختراعی موذیانه دشمنان دین استفاده و به کار برده می‌شود. سال‌ها قبل، مرحوم ادیب فاضل محقّق، آقا سیّد کریم امیری فیروزکوهی، مقالتی در همین زمینه به تفصیل نوشت و در مشهد مقدّس منتشر فرمود اما غفلت اذهان، مانع اثر قاطع گردید. (در پرتو روضات، صص ۳۲۴ - ۳۲۵) ج ۴، ص ۶۴۵. @Ab_o_Atash
✳️ اجازه ندادم به مشروب‌فروشی‌ها تعرض شود! در مورد تخریب و آتش زدن امـاکن دولتی، سینماها، ادارات، بانک‌ها و حتی مشروب‌فروشی‌ها، نظر خاصی داشتم و بشـدت بـا ایـن اقـدام مخالف بودم. هنگام سخنرانی برای مردم، کاملاً توضیح می‌دادم و از آنها می‌خواستم که به‌هیچ‌وجه مکان یا ماشین مردم را آتش نزنند و صدمه‌ای نرسانند. بخصوص اعتقاد راسخ داشتم و می‌گفتم امروز و فردا، انقلاب اسلامی پیروز خواهد شد و ما هـرچـه تخریب کنیم، به ضرر خودمان خواهد بود. بایستی حکومت اسلامی فردا، دوباره آن‌ها را از بیت‌المال بازسازی بکند. در این مورد سایر علمای شهر نیز با حقیر هم‌عقیده بودند. در تظاهرات و راهپیمایی‌ها وقتی به یک سینما و مشروب‌فروشی و یا ادارات مهم می‌رسیدیم، من می‌رفتم جلوی آن می‌ایستادم تا تظاهرکنندگان کاملاً از جلوی آن عبور می‌کردند. بعد دوباره خـودم را بـه صـف مـقـدم راهپیمایان می‌رساندم. اغلب مشروب‌فروشی‌های ارومیه متعلق به برادران مسیحی ما بود و در دین آنان هم شراب حرام نیست. به تصور خودشان، من از حيث عدم تعرض به این مغازه‌ها بیشتر از اماکن دولتی حساسیت داشتم. وقتی مورد اعتراض برخی هم قرار می‌گرفتم، می‌گفتم ان‌شاءالله وقتی جمهوری اسلامی برقرار شد برادران مسیحی ما به احترام این حکومت شغل خود را تغییر می‌دهند و انصافاً هم همین‌طور شد و ما با آن‌ها مشکلی پیدا نکردیم... تا آن‌جایی که قدرت و توان داشتم، از این امور بشدت جلوگیری می‌کردم و انصافاً مردم نیز به توصیه‌ها گوش می‌دادند. البته گاهی هم کنترل از دست ما خارج می‌شد و در این هنگام برخی گروه‌ها مانند چریک‌های فدایی خلق، مجاهدین خلق و توده‌ای‌ها وارد میدان می‌شدند و اغلب آن‌ها به این‌جور تخریب‌ها اقدام می‌کردند و یا ایادی رژیم برای بدنام کردن پیروان امام خمینی به این‌گونه تخریب‌ها دست می‌زدند. در همان ایام یک روز - خدا مقامش را عالی کند- شهید آقامهدی باکری نزد من آمد و از سوی برادرش رضا باکری پیامی آورد. بعضی از اعضای گروه‌های چپی به‌وسیلهٔ او برایم پیام فرستاده بودند که اگر فلانی اجازه بدهد ما کارخانهٔ مشروب‌سازی پاکدیس را به آتش بکشیم و ساختمانش را هم با بولدوزر تخریب کنیم. آنها پیام را به‌وسیلهٔ آقارضا داده بودند، او هم خودش نیاورده و از طریق برادرش آقامهدی به من رسانده بود. وقتی آقامهدی موضوع را از طرف آنان مطرح کرد، گفتم: نخیر، مـن چـنيـن اجـازه‌هایی را نمی‌توانم بدهم. بعد هم برای آقامهدی و نیز همان‌شب در مسجد برای مردم مطرح کرده و توضیح دادم و گفتم: این کارخانه در آیندهٔ نزدیک مورد نیاز مبرم ما خواهد شد. امروز اگرچه از آن شراب تولید می‌شود، اما فردا ما می‌توانیم از این کارخانه به‌جای شراب خوراکی‌ها و آشامیدنی‌های حلال دیگر از قبیل آب انگور، آب سیب، عـرق بیدمشک تولید بکنیم و اگر بخواهیم محصولات خود را توسعه دهیم. به چند کارخانهٔ دیگر هم نیاز پیدا خواهیم کرد. حتی جنبهٔ فقهی آن را توضیح دادم و گفتم این کارخانه مانند آلت‌های مشترکه در حرام و حلال است و قابلیت استفاده در هر دو مورد را دارد و ما ان‌شاءالله از این کارخانه در موارد جایز و حلال بهره‌برداری خواهیم کرد. سپس به آقامهدی گفتم: شما اسامی و محل کار و فعالیت این آقایان را یادداشت کنید و به من بدهید و از قول من نیز به آنها بگویید که هیچ حق ندارید به چنین کاری دست بزنید و الا با من طرف هستید. (چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴) صص ۱۱۹ - ۱۲۲. @Ab_o_Atash
✳️ اولین کسی که گفت هر روزتان نوروز! أتی عَلیٌ بِهَدیّةَ النَّیروز، فقالَ «علیه‌السلام»: «ما هذا؟». قالوا: یا أمیرالمؤمنین! ألیومُ النَّیروز. فقال«ع»: «إصنَعوا لَنا کُلُّ یَومٍ نَیْروزاً». برای علی«ع» هدیۀ نوروز آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: ای امیرمؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هر روزِ ما را نوروز سازید! من لا یحضره الفقیه، ج ‏۳، ص‏۳۰۰ - وسائل الشیعة، ج‏۱۲، ص‏۲۱۳. @Ab_o_Atash
✳️ آید بهار جان‌ها... بر طبق احادیث و روایات بسیار که بخشی از آنها را مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح‌الجنان نقل کرده است، «نوروز» روز آغاز آفرینش، نخستین تابش خورشید و بارش باران، رویش گیاه، پیدایش و پیمان ازلی انسان نخستین با آفریدگار است. همچنین روز به ساحل رسیدن کشتی نوح، بت‌شکنی ابراهیم، فرود فرشته وحی آسمانی بر پیامبر اسلام، انتخاب پدر امت امیرالمؤمنین علی«ع» به ولایت و روز غدیر و در پایان، روز ظهور نجات‌بخش بزرگ، قائم آل محمد«ص» است. جالب این است که بر اساس آموزه‌های دینی، چنین نیست که یکی از پادشاهان از بین روزهای سال، نوروز را برای جشن پارسیان برگزیده و اسلام نیز برای تحبیب قلوب، تسلیم آن شده باشد! خیر؛ آهنگ روایات و احادیث چنین برداشتی را روا نمی‌دارد. نوروز در گفتار بزرگان دین، بسان روزهای فطر، غدیر و قربان، عیدی فراملی و متعلق به همگان است. اهل بیت«ع» نوروز را گاهی همسان ماه مبارک رمضان و با همان واژگان ستوده‌اند. حضرت صادق «ع» در میانۀ یک نیایش، نوروز را به فضیلت، کرامت، شرافت و عظمت توصیف کرده و فرموده‌اند: «بارِک لَنا فی یَومِنا هذا، ألّذی فَضَّلتَهُ وَ کَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ عَظَّمتَ خَطَرَهُ.»؛ همانند تعابیر دعای مشهور ماه مبارک رمضان: «هذا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وَ کَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ فَضَّلتَهُ عَلی الشُّهور.» در اینجا به نقل سخن دیگری از امام صادق«ع» به نقل از جلد چهاردهم بحارالأنوار بسنده می‌کنیم که گزینش نوروز را مربوط به پیش از آفرینش انسان می‌دانند. گویی نوروز شروع جهان است و با هستی آغاز شده است. این در حالی است که هنوز راز نوروز آشکار نشده، همه پیامبران آسمانی و رهبران الهی چشم امید به نوروز داشته‌اند. نوروز روز چیرگی روشنایی بر تاریکی، روز رهایی بشر، روز پیروزی انسان و روز ظهور امام زمان«عج» است. این است که مردم بر اساس یک رسم خوب فطری، خانه‌ها را به انتظار قدوم کسی که خواهد آمد می‌تکانند و بر سر راه او سبزه‌ می‌گذارند، بهترین لباس‌های خود را می‌پوشند، معطر می‌شوند، لبخند می‌زنند و شادند، حتی اگر این سخن امام صادق«ع» را نشنیده باشند که: - ما مِن یَوم نیروز اِلّا وَ نَحنُ نَتَوَقَعُ فیهِ الفَرَجَ لِأنّهُ مِن أیّامنا وَ أیّام شیعَتُنا؛ حَفَظَتهُ العَجَم وَ ضَیّعتُموهُ أنتُم. نوروز که می‌آید، ما منتظر فرج آل محمد«ص» هستیم، زیرا نوروز از روزهای ما و روزهای شیعیان ماست؛ شما آن را از دست دادید و پارسیان آن را نگه داشتند. در زیارت حضرت مهدی«عج» هم می‌خوانیم: «السلامُ علیکَ یا رَبیعَ الأنام وَ نَضرَۀ الأیام»؛ سلام بر تو که چون باران بهاری هستی که بر همه موجودات می‌باری و سرسبزی و خرّمی روزگارانی. شاید کمتر کسی بداند که برای اولین بار، علی «ع» در این روز به ایرانیانی که شیرینی و پالوده مخصوص به او تقدیم کردند، فرمود: «هر روزتان نوروز باد!» [مدیرمسئول قبلی ماهنامه کیهان فرهنگی و سردبیر سابق روزنامه کیهان] شماره ۶۳۹، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ صفحه ۵. @Ab_o_Atash
✳️ یک اقیانوس نور! صورت ملکوتی بعضی اعمال، نور مطلق است؛ یک لحظه صبر، یک دقیقه سکوت، یک لبخند تبدیل می‌شود به یک اقیانوس نور. برش‌هایی از زندگانی آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی صفحه ۴۷. @Ab_o_Atash
✳️ گل‌های صلوات... از مرحوم علامه طباطبایی «قدس سرّه» سؤال کردند که «معصوم به درود و صلوات نیازی ندارد، پس چرا باید بر او صلوات بفرستیم؟» ایشان فرمودند: صلواتی که ما می‌فرستیم، اولاً از خودمان چیزی اهدا نمی‌کنیم؛ بلکه به خدا عرض می‌کنیم و از او می‌خواهیم که بر پیامبر و خاندانش علیهم السلام رحمت ویژه بفرستد. ثانیاً گرچه این خاندان نسبت به ما محتاج نیستند، ولی به ذات اقدس اله نیازمندند و باید دائماً فیض الهی بر آنان نازل شود. ما با این صلوات، خود را به این خاندان نزدیک می‌کنیم. مانند آن که باغبانی که در باغی که همهٔ گل‌ها و میوه‌هایش مِلک صاحب باغ است، کار می‌کند و از صاحب باغ حقوق می‌گیرد، روز عید یک دسته گل از باغ تهیه کند و به حضور صاحب باغ ببرد. آیا عمل او موجب تقرب به صاحب باغ می‌شود یا نه؟ مسلماً می‌شود. این عمل نشانهٔ ادب باغبان است. صلوات هم ادب ما را ثابت می‌کند و إلاّ ما که از خودمان چیزی نداریم؛ بلکه از ذات اقدس اله مسئلت می‌کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید، و همین عرض ادب برای ما تقرب است. صفحه ۷۸. @Ab_o_Atash
✳️ اللهُمَّ اِنَّكَ تَدْعُوني فَاُوَلّي عَنْكَ وَتَتَحَبَّبُ اِلَيَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْك. َ پروردگار عزیزم! تو مرا می‌خوانی و من از تو روی می‏گردانم! و با من دوستی می‏ورزی و من با تو دشمنی می‏كنم! وَتَتَوَدَّدُ اِلَيَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ كَاَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْك. َ به من محبّت می‏کنی و از تو نمی‏پذيرم! گویيا من بر تو منّت دارم! فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لي وَالاِْحْسانِ اِلَيَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِك. َ با همه اينها، چيزی تو را باز نمی‌دارد از رحمت و احسان بر من و تفضّل به جود و كرمت بر من. فَارْحَمَ عَبْدَكَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ. پس بر بنده نادانت رحم كن و با فزونی احسانت بر او جود آور زيرا تو بخشنده كريمی. کتابفروشی علمیه اسلامیه صفحه ۲۴۵. @Ab_o_Atash
✳️ اَرزَندگیِ شب قدر در روایتی است: قال رسول الله «صلی‌الله علیه و آله»: قال موسی «علیه‌السلام»: حضرت موسی «ع» به خداوند عرض می‌کند: إلَهِي أُرِيدُ قُرْبَكَ خدایا! تو را می خواهم. این مقامات معنوی است. قَالَ قُرْبِي لِمَنِ اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ خداوند به او فرمود: اگر قرب مرا می‌خواهی شب قدر بیدار باش! قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رَحْمَتَكَ عرض می‌کند: خدایا! تو را می‌خواهم. قَالَ رَحْمَتِي لِمَنْ رَحِمَ الْمَسَاكِينَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ رحمت من برای کسی است که در شب قدر به تنگ‌دستان ترحم کند. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ الْجَوَازَ عَلَى الصِّرَاطِ عرض می‌کند: خدایا! می‌خواهم از براحتی عبور کنم و نلغزم. قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْرِ خداوند می‌فرماید: این برای کسی است که در شب قدر در راه من صدقه‌ای بدهد و انفاقی بکند. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّةِ وَ ثِمَارِهَا عرض می‌کند: خدایا! من از درخت‌های و میوه‌های آن می‌خواهم. قَالَ ذَلِكَ لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبِيحَةً فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ این برای کسی است که در شب قدر من را بگوید. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ خدایا! من رهایی از آتش می‌خواهم. قَالَ ذَلِكَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ این برای کسی است که در شب قدر کند. قالَ إِلَهِي أُرِيدُ رِضَاكَ خدایا! ی تو را می‌خواهم. قَالَ رِضَايَ لِمَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ خداوند به او می‌فرماید: رضای من نسبت به کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند. از مجموعه این روایت به دست می‌آید که شب قدر در بین جمیع ایام سال یک امتیاز خاص دارد. به خاطر اینکه ضریب اعمال و سیر مقامات را بالا می‌برد. انتشارات مؤسسهٔ فرهنگی پژوهشی مصابیح‌الهدی صفحه ۲۴. شب قدر سال ۱۳۷۳. @Ab_o_Atash
✳️ تندروی و کندروی وَ قَالَ «علیه‌السلام»: لَا [يُرَى الْجَاهِلُ] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً. و فرمود: جاهل را نمی‌بینی [جاهل دیده نمی‌شود] که یا افراط می‌کند یا تفریط. «علیه‌السلام» حکمت ۷۰. @Ab_o_Atash
✳ جواب بی‌ادبی آقای هاشمی را سه سال بعد دادم! ... اما با مقامات کار کردم و دیگر با همه کار کرده‌ام. منتها بعضی‌ها را همان‌موقع و بعضی‌ها را گذاشته‌ام سرد شود. مثلاً آقای هاشمی یک روز در نمازجمعه گفتند: «این غربی‌ها مثل تحلیل می‌کنند.» خیلی به من برخورد. خیلی هم دلم سوخت که یک رئیس‌جمهور روحانی عزیز نویسنده، بیاد یک چنین حرفی بزند. مثل این حرف را ایشان باز هم گفته بود. یک روزی هم در نماز جمعه، که اتفاقاً بعضی از این سفرای خارجی هم بودند، گفت: «... را بسته بودند...». بعضی لایی‌ها برادران روحانی خیلی می‌دهند ماشاء‌الله. ولی این یکی خیلی اذیتم کرد. گفتم من یک جوری بایستی جواب ایشان را بدهم. دو سه سالی گذشت. روزنامه جمهوری اسلامی مقاله نوشت سر چی بود نمی‌دانم. نوشت باز هم این غربی‌ها مثل تحلیل کردند. من بلافاصله نوشتم: ندارند. اگر ادب داشتند مثل تحلیل می‌کردند. این دو کلمه حرف حساب، آقا گفته بود: زده به رفیق ما. با سه سال فاصله که در حافظه مردم دیگر نبود جرئت کردیم از این شیطنت‌ها بکنیم! (چاپ اول، تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج [وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی]، ۱۳۸۶) صفحات ۶۲ و ۶۳. @Ab_o_Atash
✳️ زیاده‌طلبی برای صعود است، نه سقوط! انسان از نظر فطرت اولیه‌اش «زیاده‌طلب» است و هیچ‌گاه سیر نمی‌شود. زیاده‌طلبی فطری باید در کانال تکامل انسانی ریخته شود، نه در بُعد حیوانی. آن مسیر است که هرچه انسان بیشتر پیش رود، انتها ندارد و می‌تواند جلو برود. اما التذاذ بیش از اندازه از مادّیات، کانال زیاده‌طلبی انسان را عوض می‌کند و او را به تباهی می‌کشاند. جمع‌آوری و لذت از دنیا، اگر بیش از حد کفاف باشد، مساوی با سقوط است؛ حال آنکه زیاده‌طلبی برای صعود است، نه سقوط! با این کار انسان زمینهٔ صعود خود را تبدیل به سقوط خواهد کرد و از بالا به پایین سرازیر خواهد شد. رسالهٔ دوم: حُبّ به دنیا صفحات ۱۵۶ و ۱۵۷. @Ab_o_Atash
✳️ اتراق زیر باران... صدای دعای عرفه از بلندگوهای عرفات بلند می‌شود. راه می‌افتم سمت چادر بعثه. جا گیر نمی‌آید. همان بیرون می‌نشینم. می‌ایستم. ده دقیقه از دعا نگذشته که ابرهای کبود از راه می‌رسند. دقیقاً بالای سر عرفات، بالای سر این همه بنده که آمده‌اند بخشیده شوند. اتراق می‌کنند. باران نیستند. طناب‌های خیسی‌اند که می‌شود چنگ زد و ازشان بالا رفت و به آسمان رسید. گل‌های سفید دشت بیشتر می‌شوند. عجیب‌ترین لحظه‌های عمرم را دارم تجربه می‌کنم. الله اکبر. این‌همه سفیدپوش! همه در احرام ایستاده‌اند به اشک و نیایش. راستی امروز ابرها بیشتر می‌بارند یا چشم‌های ما؟ دعای عرفه دعای بلندی است؛ هم مضمونی و محتوایی و هم تعداد صفحه‌ای. دعای ترسناکی است که توی دلت را خالی می‌کند. توی دلت هی اسب شیهه می‌کشد، هی شمشیر تیز می‌زند، هی بوی سوختنی می‌آید. وقتی ارباب ما می‌گوید: «راضی‌ام به تقدیرت»، وقتی می‌گوید: «با حلقومم گواهی می‌دهم که هستی»، «با گوشه لب‌هایم مطمئنم که تو خدای منی»، «نرمه غضروف‌های بینی‌ام گواهی می‌دهد به بودنت»،‌ این حرف‌ها بوی خون می‌دهد. خودش دارد پیشگویی می‌کند. خودش دارد فهرست چیزهایی را که قرار است فدا کند،‌ زیرپوستی بیان می‌کند. وقتی می‌گوید: انا الذی و انت الذی، دل آدم خال می‌زند. وقتی از طفل صغیر و شیخ کبیر می‌گوید، تو ناچاراً به روضه رباب فکر می‌کنی و من الغریب الی الحبیب. همه آمده‌اند بیرون زیر باران تا باران به جانشان بنشیند که باران آب است و آب رساناست و زودتر دعا را بالا می‌برد. به خود عرفات قسم، ابرها دقیق تا آخر دعا می‌بارند. ما هم می‌باریم. وای که چه لحظاتی است. یک خواب است. باور کنید. انتشارات امیرکبیر صفحه ۱۷۹. @Ab_o_Atash
✳️ رابطه حکومت با مردم در جمهوری اسلامی در جامعه اسلامی، در رابطه با خواست و تمایل مردم از یک‌سو و تعالیم مکتب و مصلحت آنها از دیدگاه مکتب و به تشخیص رهبری برگزیدهٔ آنها از سوی دیگر به ترتیب زیر عمل می‌شود: ۱- در مواردی که تمنيات مردم برخلاف ارزش‌های اسلامی باشد، مسئولان هرگز نمی‌توانند به این تمنیات گردن نهند و اگر عوام‌فریبی کنند و به عنوان «احترام به خواست مردم» به «تمنيات ضد اسلامی» آنها تن در دهند، مردم حق دارند بعد آنها را مؤاخذه کنند و به آنها بگویند وظیفه شما این بوده که ما را آگاه کنید، نه آنکه به بهانه احترام به خواست ملت، دنباله‌رو تمایلات زودگذر ما شوید. «و لئن اتبعت اهوائهم بعد الذی جاءك من العلم مالك من الله من ولی و لا نصیر» (اگر در پی آن آگاهی علمی که برایت آمده، باز هم دنباله‌رو تمنيات آنان شوی، خدا نه یار تو خواهد بود، نه یاورت.) ۲- هرجا تمنيات مردم بر خلاف ارزش‌های اسلام نیست و با قوانین اسلامی ناسازگاری صریح ندارد ولی مسئولان تشخیص دهند که برخلاف مصلحت آنهاست، در این‌موارد باید مسئولان نخست بکوشند نقطه‌نظرهای خود را که به مصلحت مردم می‌دانند با آنها در میان گذارند و آنها را به زیان‌های مربوط به تمنياتشان آگاه سازند. «و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم والله یعلم و أنتم لاتعلمون» (چه بسا از چیزی بدتان بیاید و همان برایتان خوب باشد، و چه بسا از چیزی خوشتان بیاید و همان برایتان بد باشد، که خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.) اگر روشنگری مسئولان سودمند افتاد و اکثریت مردم پذیرای نظر آنها شد که چه بهتر، وگرنه باید با رعایت سه نکته زیر تصمیم مقتضی را اتخاذ کنند: الف: رعایت خواست مردم در مواردی که مخالف صریح احکام الهی نباشد، خود مصلحتی است پرارزش که پیوند قلبی میان مردم و حکومت را تقویت می‌کند. بنابراین در مقام مقایسه، باید مصلحت هماهنگی حکومت با مردم با مصلحت مورد نظر حکومت که مردم آن را پذیرا نیستند مقایسه شود و آنچه ارزشمندتر است انتخاب شود. ب: مسئولان همواره به یاد داشته باشند که قدرت تشخیص مردمی که با تعهد مکتبی و وجدان بیدار به مسائل سرنوشت‌ساز خود بیندیشند بسیار زیاد است و می‌تواند از تشخیص افرادی معدود که در مقام مسئول قرار گرفته‌اند به واقعیت و حقیقت نزدیک‌تر باشد. ما این برد نیرومند تشخیص مردم را در موارد متعدد در جریان‌های انقلاب تجربه کرده‌ایم. ج: آن دسته از تصمیمات حکومت که برخلاف خواست مردم است، هر چند موافق با مصالح آنها باشد، در مقام اجرا با دشواری‌هایی روبه‌رو می‌شود، بنابراین در این‌گونه موارد همه‌جا عملاً تأمین مصالح واقعی مردم میسر نیست. مسئولان وظیفه دارند با رعایت این سه جهت، متعهدانه تصمیم لازم را بگیرند و اگر با رعایت همه این جهات باز هم بدین نتیجه رسیدند که رعایت تمنيات مردم به قیمت فدا کردن مصالح بسیار مهم تمام می‌شود، شجاعانه تصمیم بگیرند و دچار «وسوسه عوام‌فریبی» نشوند که نزد خدا و خلق مسئول خواهند بود. صفحات ۳۹۲ - ۳۹۴. @Ab_o_Atash
✳ از عرفه تا قربان وقتی برای خاکسپاریِ شهید [] رفتیم، امیر نادری [کابین عقب شهید بابایی] برایم تعریف کرد: «ما رفتیم خاک عراق. بمب‌ها را رها کرده بودیم و داشتیم برمی‌گشتیم داخل خاک خودمان. به منطقه سردشت رسیدیم. بابایی با لهجه قزوینی به من گفت: «نادری! پایین را نگاه کن، مثل بهشت است! الله اکبر، الله اکبر.» ناگهان یک چیزی گفت «تق» [و] ایشان ساکت شد. حس کردم یک چیزی به هواپیما خورد. احتمال دادم گلوله خورده.» گلوله سمت چپ گردنش خورده بود. درست روز بود. [بعد] امیر دادپی تعریف کرد که «وقتی به ما گفتند بابایی شهید شده، فکر کردیم در عربستان درگیری شده و شهید شده، چون من ایشان را روز ضمن دعای عرفه دیدم.» گفتم چطور؟ گفت «به جان سه تا بچه‌هام، در عرفه دیدم ایشان چند صف جلوتر از من با لباس احرام اشک می‌ریزد و دعا می‌خواند. من فکر کردم دیر آمده، نشسته دعا می‌خواند.» خاطرات امیر سرتیپ خلبان (تهران: انتشارات موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴) صفحات ۴۳۴ تا ۴۳۶. @Ab_o_Atash
✳️ داروی رنج‌ها دوستان را در دل‌ها رنج‌ها باشد که آن به هیچ داروی خوش نشود، نه به خفتن، نه به گشتن، نه به خوردن، الا به دیدار دوست. (چاپ سیزدهم، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۹) صفحهٔ ۲۲۴. @Ab_o_Atash
✳ یک ماجرای عجیب از احمدآقا من از دوستان احمدآقا بودم. خاطرم هست یک‌روز در این سال‌های آخر، در جایی به من حرفی زد که خیلی عجیب بود! من یک سرّ مخفی بین خود و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت. احمدآقا مخفیانه به من گفت: شما دو تا حاجت داری که این دو حاجت را از خدا طلب کردی. اینکه خداوند حاجت شما را بدهد یا نه، موکول کرده به اینکه شما در روز عاشورا مراقبه خوبی از اعمال و نفس خودت داشته باشی یا نه. من خیلی تعجب کردم. ایشان به من توصیه کرد: اگر می‌خواهی احتیاط کرده باشی، یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از عاشورا مراقبه خوبی از اعمالت داشته باش و مواظب باش غفلتی از شما سر نزند. بعد ایشان ادامه داد: یکی از این حاجت‌ها را خدا برای این روا خواهد کرد به شرط مراقبه. خدا را شکر، من آن سال حال خوبی داشتم. خیلی مراقبت کردم تا گناهی از من سر نزند. آغاز شد. در روزهای دهه اول مراقبت خودم را بیشتر کردم. در روز عاشورا و روز بعدش خیلی مراقب بودم که خطایی از من سر نزند. بعد از دو سه روز احمدآقا من را در مسجد امین‌الدوله دید و طبق آن اخلاقی که داشت، دستم را فشار داد و به من گفت: بارک‌الله وظیفه‌ات را خوب انجام دادی. خداوند یکی از آن حاجت‌هایت را به تو می‌دهد. بعد به من گفت: می‌خواهی بگویم چه حاجتی داری؟ من از روی اعتمادی که به او داشتم و از شدت علاقه‌ای که به ایشان داشتم گفتم: نه؛ نیازی نیست. چند روز بعد، حاجت اول من روا شد. گذشت تا ایام . ایشان مجدداً به من گفت: خداوند می‌خواهد حاجت دوم را به شما بدهد. منتها منتظر است ببیند در اربعین چگونه از اعمالت مراقبت می‌کنی. من باز هم خیلی مراقب بودم تا روز اربعین. اما در روز اربعین، یک اشتباهی از من سر زد. آن هم این بود که یک شخصی شروع کرد به کردن و من آنجا وظیفه داشتم جلوی این حرکت زشت را بگیرم. اما به دلیل ملاحظه‌ای که داشتم چیزی نگفتم و ایستادم و حتی یک مقداری هم خندیدم. خیلی سریع به خودم آمدم و متوجه اشتباهم شدم. بعد از آن خیلی مراقب بودم تا دیگر اشتباهی در اعمالم نباشد. روز بعد از اربعین هم مراقبت خوبی از اعمالم داشتم. بعد از اربعین به خدمت احمدآقا رسیدم. از ایشان درباره خودم سؤال کردم. گفت: متأسفانه وضعیت شما خوب نیست. خدا آن حاجت را فعلاً‌ به شما نمی‌دهد. بعد با اشاره به مجلسِ غیبت گفت: نتوانستی آن مراقبه‌ای که باید، داشته باشی! زندگی و خاطرات عارف شهید (چاپ سیزدهم، تهران: نشر امینان، ۱۳۹۴) صفحات ۶۸ تا ۷۰. راوی این خاطره: دکتر @Ab_o_Atash
✳️ تعلل در انجام وظایف کوچک، مانع دستیابی به خیرات بزرگ یکی از عواملی که مانع موفقیت انسان و مانع دستیابی او به خیرات -در آن لحظه‌هایی که باید دست بیاید- می‌شود، تعلل در انجام وظیفه است. این تعلل‌ها و تأخیرها و تسویف‌ها، حالتی را در روح انسان ایجاد می‌کند که انسان قدرت بهره‌بردن از فرصت‌ها را از دست می‌دهد. این عقب انداختن از کوچک‌ها آغاز می‌شود، تا به بزرگ‌ها می‌رسد. کار مشکلی نیست که آدم، اول وقت نمازش را بخواند و تأخیر در انجام این وظیفه نکند، یا دِینش را که می‌خواهد بدهد، اول وقت بدهد و قضای عبادتی که باید بهجا بیاورد... انسان نماز اول وقت خود را به‌خاطر خواب و غذا، گفت‌وگو و گعده از دست می‌دهد و از این فضیلت محروم می‌شود، تا کم‌کم کار به جایی می‌رسد که انسان از فضیلتِ نصرت و یاری معصوم، که همه به آن غبطه می‌خوردند، محروم می‌شود. انتشارات تمدن نوین اسلامی صفحات ۱۶۶ و ۱۶۷. @Ab_o_Atash
✳ نامه به خبرنگار آقای محترم! من از همه چیز باخبرم! در این هفته، شش آتش سوزی بزرگ و چهار آتش سوزی کوچک رخ داده است. جوانی به خاطر عشق آتشینش به یک دختر با تپانچه خودکشی کرده و دختر پس از مطلع شدن از ماجرا، دیوانه شده است. سپوری به نام گوسکین [غازنژاد] به دلیل خوردن بیش از حد نوشیدنی‌های الکلی خود را دار زده است. دیروز قایقی با دو مسافر و یک بچه خردسال، غرق شده است... طفلکی بچه! در «آرکادیا» کمر تاجری را با یک جسم داغ، سوراخ کرده‌اند و کم مانده بوده که گردنش را هم بشکنند. چهار کلاهبردار خوش‌پوش را دستگیر کرده‌اند و یک قطار باری هم از خط خارج شده است. من از همه چیز باخبرم، آقای محترم! این همه اتفاق‌های مطلوب افتاده است؛ این همه پول گیرتان آمده است، اما شما حتی یک پول سیاه هم به من نداده‌اید!   این رفتار، شایسته انسانهای شریف نیست! خیاط شما – زمیرلُف (چاپ سوم، تهران: مؤسسه انتشاراتی آهنگ دیگر، پاییز ۱۳۸۶) صفحه ۱۵۰. @Ab_o_Atash