eitaa logo
یاوران‌جبههٔ‌انقلاب(آبادی شعر) 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگ قبر دختر کاپشن صورتی گویا که زمین کربلا کرمان شد ریحانهٔ ما رقیهٔ ایران شد این تربت دختریست که یک کشور با کاپشن صورتی اش گریان شد.....😭
صبر ایوب مثالی است که مـــا صبر کنیم ورنه آن زجر که من دیده ام ایوب ندیـد...
گستاخیِ خیالم را ببخش، که حتی لحظه‌ای، یادت را رها نمی‌کند ...
تنها نیایی با خودت مهمان بیاور "حافظ به سعیِ سایه" با قرآن بیاور این واژه‌ها این لفظ‌ها معنا ندارند بانو برای شعرهایم جان بیاور تا این که رنگِ عاشقی بر دل بپاشد با دستِ خود ابری پر از باران بیاور از التهابِ لحظه‌های عاشقانه تب کرده‌ام با بوسه‌ات درمان بیاور آغوش واکُن، حلقه کن دستانِ خود را آزادی‌ام را حبس کن، زندان بیاور بگذار موهایت به دستِ باد باشد آرامشِ آبستنِ طوفان بیاور شاعر میانِ واژه‌هایش عشق دارد دیوانِ حافظ را ببین، ایمان بیاور
شبی یک ذره از پلک قفس وا ماند و من رفتم دلم با کوهی از دلشوره تنها ماند و من رفتم به او هشدار دادم... قصد ماندن داشت انگاری کمی این پا و آن پا کرد و... آنجا ماند و من رفتم نمی دانم؛ ولی شاید زمینگیر نگاهی بود گرفتار غم امروز و فردا ماند و من رفتم برادرها به من اصرار می کردند باش! اما فقط یک تکه از پیراهنم جا ماند و من رفتم تن شهر از صدای زوزه های گرگ می لرزید پدر چشمش به دستان یهودا ماند و من رفتم تمام ماجرا این بود و از آن روز تا حالا هزاران سال در صدر خبرها ماند و من رفتم به او هشدار دادم ... قصد ماندن داشت اما... حیف! دلم بر روی دست سرد دنیا ماند و من رفتم
دلخوش گرمای کسی نیستم  آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام...!
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹پیام حجت الاسلام دکتر رفیعی به حسینیه معلی. اسلام دین شادی است، برنامه‌های شادِ مذهبی را نزنیم، تشویق کنیم.
در مصافِ عاشقـــــی تنهـــــــا سِلاحم عقل بود تا به خود جنبیدم او خلع سِلاحم کرد و رفت
گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد
گیرم که به هر حال مرا برده‌ای از یاد گیرم که زمان خاطره‌ها را به فنا داد گیرم نه تو گفتی، نه شنیدی، نه تو بودی آن عاشق دیوانه که صد نامه فرستاد... با آن همه دلبستگی و عشق چه کردی؟ یک بار دلت یادِ منِ خسته نیفتاد؟! یعنی به همین راحتی از عشق گذشتی؟ یک ذره دلت تنگ نشد خانه‌ات آباد؟! این بود سزایِ منِ دلخسته‌ی عاشق؟ شیرین رقیبان شده‌ای از لجِ فرهاد؟! باشد، گله‌ای نیست..! خدا پشت و پناهت احوالِ خودت خوب، دمت گرم، دلت شاد...
: جایی که فقر است در سفره نان نیست، یک بچه کافی ست😂 💠💠💠💠 : وقتی دلت از زندگی راضی ست بی لذتِ فرزند علافی ست یک بچه کافی نیست!👌😅 @nabzeghalam @safieghomanjani_3 ✌️👆👆👆
با حضورت آسمانم آبی است بی حراسم چون شبم مهتابی است ازنگاه مست تو فهمیده‌ام کارچشمانت فقط قصابی است.. ــــــــــ تا نگاهم سمت تو شعله ور است حاصل عمرم فقط خاکستر است چشم تو وقتی نمی‌فهمد مرا خفه خون اصلن بگیرم بهتر است...
دلی گرفته و چشمی به راه دارم من مخواه بی تو بمانم، گناه دارم من... به رغم خانه‌خرابی و دربه‌در شدنم چه بیت‌ها که از آن یک نگاه دارم من غمت به زندگی‌ام رنگ تازه بخشیده است سپید مویم و بختی سیاه دارم من به لطف دائمِ ساقیِ دست و دل باز است اگر که حال خوشی گاه‌گاه دارم من دریغ! یار فراموشکار من عمری است که پشت پنجره چشمی به راه دارم من
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ است دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم
بگو وقتی دو دل باهم یکی باشد چرا باید هزاران سال نوری دستشان از هم جدا باشد
شاید که عمر من به شب قدر، قَد نداد! پـس در همین لیالی شعبان مـرا ببخش