eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴نذرشهادت مظلومانهٔ أباالمهدی(عج) 🏴 خورشید سوخت از غم و فردا یتیم شد چشم و چراغِ نوح و مسیحا یتیم شد زهری گرفت، از حسنِ عسکری(ع) نفس صاحب-عزایِ روضهٔ بابا یتیم شد بالا سرش به گریه نشست و عزا گرفت بابایِ با محبتِ تنها...یتیم شد پشت و پناهِ منجیِ عالم شهید شد تنها نه سامرا...همه-دنیا یتیم شد ای جمکران سیاه بپوش و به سر بزن آمد خبر که مهدیِ زهرا(س) یتیم شد گریه کنان امام زمان(عج)؛ بیکس و غریب زد بی پناه؛ خیمه به صحرا...یتیم شد... بیتابی اش شروع شد از پنج سالگی آقایِ غایب از نظرِ ما یتیم شد!
🍃🏴 در محکومیت حمله به بیمارستان و کشتار ناجوانمردانهٔ کودکان و زنان 🍃🏴 غم فراوان دیده اما سخت دارد اقتدار شد فلسطین شاهدِ لحظاتِ تلخ و ناگوار جنگ جنگِ اعتقاد است و هدف احقاقِ حق دارد این فریادها والله حکم ِ ذوالفقار هیچ فرقی نیست بین خردسال و پیرمرد عشق؛ از هر کس که آزاده ست میگیرد قرار باز هم در کربلایِ غزه عاشورا شده کلّ أرض کربلا یعنی همین قلبِ دچار شمرهایِ بی حیا بر مسلمین بستند آب پیروانِ حرمله(لع) با کینه هایِ استوار- -نیمه شب کشتند کودک های بی آزار را این جنایت نیز مانْد از ذاتِ یادگار دردهایِ بی دوا اینروزها در غزه است آه...از داغی که یک عمر است مانده پایِ کار آه از آوارهایِ آنی و اشکِ مدام آه از شب-گریه هایِ مادرانِ داغدار آه از صبرِ پدرهایی که با دستانِ خود در کفن پیچیده دخترهایشان را سوگوار آه از آن خواهری که بی برادر مانده و میزند هر لحظه گریان، ضجّهٔ بی اختیار آه از آن کودکی که تشنه در خون جان سپرد سیلِ آتش ریخت! رویِ زخم هایِ بیشمار از خدا جایِ شِفا قطعا شهادت خواستند مرگِ در بستر برای مؤمنان ننگ است و عار صبح؛ نزدیک و یهودِ لعنتی رو به زوال رو به پایان است درد و رنجِ عصرِ انتظار میشود در خونِ مظلومانِ عالم سر به نیست میشود نزدیک؛ هر آن مرگِ این کفتارِ هار مرگِ شد آغاز با دستان خودِ گورِ خود را کَند با انواعِ ظلم ِ آشکار انتقام ِ واقعی کارِ عزیزِ فاطمه ست(س) منجیِ عالم به زودی میرسد با اقتدار!
🍃🏴 در عزای فاطمیه و تسلای دلِ امام زمان(عج) 🍃🏴 این روزها از داغِ دختر گریه میکرد قطعاً خدیجه(س) با پیمبر(ص) گریه میکرد در عالم برزخ به پا شد بزم ِ روضه از داغِ زهرا(س)؛ عالم ِ ذر گریه میکرد من مطمئنم که خدا لحظه به لحظه در خلقتِ زهرایِ أطهر گریه میکرد با دردهای فاطمه(ع)چشم ِ علی(ع) هم این روزها تا روزِ محشر گریه میکرد دور از نگاهِ اهلِ خانه، نیمهٔ شب آهسته و پیوسته حیدر گریه میکرد شد قلبِ سنگش آب، با هر آهِ زهرا(س) دستاس شد دلتنگ و مضطر گریه میکرد لعنت به خود گفته ست و با افسوس ِ بسیار مسمار، رویِ شانهٔ "در" گریه میکرد شد حالِ مادر چونکه از دیروز بدتر امشب حسن(ع) با حالِ بدتر گریه میکرد یادِ نوازش هایِ سابق... قبلِ خوابش- زینب(س) برای دستِ مادر گریه میکرد دستی که لرزان دوخت پیراهن به سختی چشمی که از فردایِ معجر گریه میکرد بوسید حلقوم ِ حسینش(ع) را پریشان با تشنگی در کنجِ بستر گریه میکرد!
🍃🏴 نذر شهادت مادرِمظلوم امام زمان(عج) 🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- با بغض ِ پُر گلایه و با ماتمی عجیب رد میشوی دوباره از آن کوچهٔ غریب رد میشوی و داغِ دلت تازه میشود قلبت اسیرِ آهِ بی اندازه میشود آشوب میشود دلِ غمدیدهٔ تو زود پیچیده در مشام تو انگار بوی دود با اشکِ چشم؛ خسته و مضطر رسیده‌ای نزدیکِ دربِ خانهٔ مادر رسیده‌ای بعدِ هزار سال سرآغازِ روضه هاست آن هیزمی که سوخته خاکسترش به جاست یکباره آمدند همان قوم ِ ناخلَف بویی نبرده‌اند همان‌ها که از شرف آورده فتنه یکسره خونِ تو را به جوش دارد فقط صدای لگد میرسد به گوش آتش؛ گرفته در بغلش دربِ خانه را حس میکنی نفس زدنِ مادرانه را افتاد "در" به رویِ گلِ یاس بی‌هوا در ازدحام؛ برگِ گل از شاخه شد جدا بینِ هجوم؛ دست به دیوار و "در" کشید آن لحظه که، مسافرِ شش ماهه پر کشید فضه دوید و اشکِ تو بی اختیار شد افتاد بارِ شیشه! علی(ع) بیقرار شد آهی کشید و خورد زمین در مقابلَت مادر تو را صدا زد و آشوب شد دلت صاحب‌عزایِ روضهٔ دور و برَت شدی صحرا‌نشینِ درد و غم ِمادرت شدی هر روز یادِ صورتِ تبدار سوختی از جایِ زخم ِتیزیِ مسمار سوختی در فکر انتقام؛ به بالایِ خیمه‌گاه با شال مشکی‌ات زده‌ای پرچم ِسیاه می آیی و ظهور تو هر لحظه پیش روست با بیرقی که بیعتِ با حق شعارِ اوست شیعه نوشت هر شبه بر قبرِ بی‌نشان عجّل علی ظهورکَ یاصاحب الزمان! 🏴
🍃🏴 نذر شهادت مادرِمظلوم امام زمان(عج) 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- با بغض ِ پُر گلایه و با ماتمی عجیب رد میشوی دوباره از آن کوچهٔ غریب رد میشوی و داغِ دلت تازه میشود قلبت اسیرِ آهِ بی اندازه میشود آشوب میشود دلِ غمدیدهٔ تو زود پیچیده در مشام تو انگار بوی دود با اشکِ چشم؛ خسته و مضطر رسیده ای نزدیکِ دربِ خانهٔ مادر رسیده ای بعدِ هزار سال سرآغازِ روضه هاست آن هیزمی که سوخته خاکسترش به جاست یکباره آمدند همان قوم ِ ناخلَف بویی نبرده اند همانها که از شرف آورده فتنه یکسره خونِ تو را به جوش دارد فقط صدای لگد میرسد به گوش آتش؛ گرفته در بغلش دربِ خانه را حس میکنی نفس زدنِ مادرانه را افتاد "در" به رویِ گلِ یاس بیهوا در ازدحام؛ برگِ گل از شاخه شد جدا بینِ هجوم؛ دست به دیوار و "در" کشید آن لحظه که، مسافرِ شش ماهه پر کشید فضه دوید و اشکِ تو بی اختیار شد افتاد بارِ شیشه! علی(ع) بیقرار شد آهی کشید و خورد زمین در مقابلَت مادر تو را صدا زد و آشوب شد دلت صاحب-عزایِ روضهٔ دور و برَت شدی صحرا نشینِ درد و غم ِ مادرت شدی هر روز یادِ صورتِ تبدار سوختی از جایِ زخم ِ تیزیِ مسمار سوختی در فکر انتقام؛ به بالایِ خیمه گاه با شال مشکی ات زده ای پرچم ِ سیاه می آیی و ظهور تو هر لحظه پیش روست با بیرقی که بیعتِ با حق شعارِ اوست شیعه نوشت هر شبه بر قبرِ بی نشان عجّل علی ظهورکَ یاصاحب الزمان!
🍃🏴 در عزای شب اول ماه محرم الحرام 🍃🏴 افتاده بر جانم تبِ ماتم دوباره حالم دگرگون میشود از غم دوباره از عرش می آید صدای گریه زاری در کوچه وقتی میزنم پرچم دوباره از پنج تن إذنِ عزاداری گرفتم دادند راهم...پس شدم مَحرَم دوباره حاجت گرفتم! گفته آقایم أباالفضل(ع) پایِ علَم امسال هم باشم دوباره آورده ام؛ بیتابیِ یکساله ام را... حال دلم خوش میشود کم کم دوباره بیچاره ام کرده به قران دردِ غفلت عاصی شدم! کی میشوم آدم دوباره؟! هر کس که مثل من مریض و دردمند است با توبه می آید پیِ مرهم دوباره همراه با صاحب-عزایِ روضه جاریست- از چشم هایم چشمهٔ زمزم دوباره هنگام ذکرِ "یا لَثاراتِ الحسین(ع)" است افتاده در شور و نوا عالم دوباره شال عزا را با اذان؛ بر گردن انداخت صاحبزمان(عج) با گریهٔ نم نم دوباره * از داغِ آن پیراهنِ آغشته در خون در کربلا زد خیمهٔ ماتم دوباره!