دستهایت را بیاور.. اضطرابم را بگیر
تب مرا پیچانده در خود.. پیچ و تابم را بگیر!
با گناه بوسهای عمری به لبهایم ببخش
در عوض عمری ریاضات و ثوابم را بگیر
با تو من شهریور انگورهای عالمم
در خودت قل قل بجوشان و شرابم را بگیر
تا هنوز از عشق داغم زود رأیم را بزن
قوۀ تدبیر عقل و انتخابم را بگیر
گرچه لبهایت نپرسیدند اما گوش کن
دوستت دارم.. شنیدی؟ پس جوابم را بده..!
#ابوذر_دارابی
یکشنبه است، بوی غزل میدهد تنت
بوی گلاب،بوی عسل میدهد تنت
در انحنای عصر غریبانهای چنین
انگار باز طعم بغل میدهد تنت
آهسته تر قدم بزن از روی شعرهام
روی زمین بکر، گسل میدهد تنت
ـ حیّ علی ببوسمت عالیجناب شعر!
ـ حیّ بخیر خیر عمل میدهد تنت
عاشقترین دقایق یکشنبهء منی
وقتی مجال بحث و جدل میدهد تنت
من هم به رقص آمدهام بس که آنقدر
مفعولُ فاعلاتُ فعل میدهد تنت
صبح دوشنبه شاعر این چند بیت مست
طعم غزل، عسل و بغل میدهد تنش...
#ابوذر_دارابی