قبل از آنکه دل برنجانی کلامت را بسنج
تیرِ رفته بر نمی گردد به آغوش کمان..
#احمدجم
آن بوسه که دادی و ز سر چادرت افتاد
کامی ست که از برکت "اسلام" گرفتیم
پرسید که تعریف تو از باده خوری چیست
حالی ست که در پیش تو "آرام" گرفتیم
#احمدجم
آمدم تعبیر کردم خواب لب های تو را
من بجای ابن سیرین ،ابن شیرین می شوم
#احمدجم
آمدم تعبیر کردم خواب لب های تو را
من بجای ابن سیرین ،ابن شیرین می شوم
#احمدجم
پیش روح پاک، دنیا جز فریبی بیش نیست
از همین رو کودکان با خاک بازی می کنند
#احمدجم
وخوابم می برد بین هزار و یک شب موهات
و سجده میکند هاروت هم بر سِحر ابروهات
هزاران سال می پیچد به گوش مردم شیراز
صدای جینگ و جینگ نغمه ی ساز النگوهات
چرا یادت نمی آید که در دنیای قبلیمان
تو تاکی بودی و من پیچکی بر دور بازوهات
و در هندوستان روزی خدای معبدی بودی
و من هم بت پرستی در میان خیل هندوهات
من و تو یک نفر بودیم از اول مطمئن هستم
سر من را خدا داده برای روی زانوهات!
به دور از چشم بدخواهان بیا عاشق شویم از نو
قرار ما کنار خُم ! شب یلدای گیسوهات...
#احمدجم
چیدن سیب و کمی عصیان فدای چشم تو
پوچی این قرن بی عرفان فدای چشم تو
رنگ کاشی های مسجد شاه دارد چشم هات
از "خمینی شهر" تا تهران فدای چشم تو
برنوی مشروطه خواهی مرد لر می خواهد و
هر فلانی زاده ی "بَهمان" فدای چشم تو
.گ
دختر افراسیابی *"گُلونی* بَکو د سر
از لرستان تا به تنگستان فدای چشم تو
زیره ارزانی کرمان سرمه بر چشمت نکش
لشکر آغا محمد خان فدای چشم تو
خون صد ها صدر اعظم از لبانت می چکد
قمصر و ابیانه و کاشان فدای چشم تو
شاعری با خط عبری ابروانت را نوشت
شد مسلمان گبر بی ایمان فدای چشم تو
مثل داش آکل مرا مرجان نگاهی کشته است
عاشقان دختر ساسان فدای چشم تو
چون که شعر صائب جان را نمی فهمی گلم
می نویسم ساده و آسان ،فدای چشم تو
#احمدجم
❤️
مست رویت بودم از اغواگری ها بیشتر
می برند عقل از سرم مو فرفری ها بیشتر
خوش بحال دکمه های اول پیراهنت
من حسودی می کنم بر روسری ها بیشتر
بی حذر رد می شدم از کوچه ات سربشکنم
آی می چسبد به گوشم "افسری ها" بیشتر
باز درگیرند با شهد لب و عطر خوشت
مردم قم در کسادی "قمصری ها" بیشتر
بر دو راه جبهه ی مشروطه خواهی مانده ام
گیلکی ها دلبرند و "آذری ها" بیشتر
شال آبی را به سر کردی و چون تاج کبیر
از خودی ها خورده ایم،از "داوری ها" بیشتر
شعر ما را خواندی و پیغام دادی مرحبا
هی رقابت میکنی با "منبری ها "بیشتر
من که شاعر نیستم اما به لطف روی تو
شعر من را خوانده اند از "عسگری ها "بیشتر
#احمدجم
#روزجهانیموفرفریهامبارک♥️
آسمان بودم و می خواست زمین گیر کند
عشق آمد که مرا یک شبه تسخیر کند
من سپردم دل خود را به مه چارده ای
تا خداوند چه خواهد ،و چه تدبیر کند
دارد امید رهایی بشر از لغزش پا
راه برگشت ندارد دل اگر گیر کند
قادسیه ست دو ابروی هلالش یعنی
هر چه خواهد بکند با دم شمشیر کند
داده پیغام مرا می کشد او آخر سر
من همه ترسم ازین است که او دیر کند
#احمدجم
لبخند بزن دوباره تعطیلم کن
با خنده به یک پرنده تبدیلم کن
سجاده ی تزویر مرا بردار و
بازیچه ی کودکان فامیلم کن
دیوانه که سنگی نخورد مجنون نیست
زحمت بکش آماج ابابیلم کن
هرچند عذاب آیه ام اما تو
با منطق صوفیانه تاویلم کن
ابزار برادر کشی ام را بردار
دور از غم و سرنوشت قابیلم کن
من پازل ناقصم، بپاشانم و بعد
با ذوقِ خودت بچین و تکمیلم کن
ای خوب مجسم شده در شعر، بیا
عاقل شده ام دوباره تعطیلم کن
#احمدجم
🌼
در جواب سردمهریهای او بوسیدمش
از پیمبر خواندهام نیکی کنم جای بدی
#احمدجم
کانال آبادی شعر 🌼
@abadiyesher
از بدی دوری همیشهای به خوبی مبتلا
عالمی دیوانه ات شد، حضرت ناز و ادا
سِحر عالم را شبِ گیسوی تو بلعیده است
شرم دارد پیش تو موسی بیندازد عصا
کاشکی در عهد پیغمبر تو بودی تا فقط
بت پرست از دیدنت فورا بگوید،یا خدا!!!
بیخیال روسری می شد رضا خان هم اگر
با حجاب و خنده می گفتی سلام آقا رضا!
تا مرا دیدی گذشتی بیتفاوت از برم
قانعام حتی به اینکه بگذری بی اعتنا
قانعام حتی به اینکه با رقیبان بگذری
نه غلط کردم به قرآن کذب بود این ادعا
بسکه امشب در تب عشق تو میسوزد دلم
مطمئنم تا سحر خاکسترم ماند به جا ...
#احمدجم
@abadiyesher