#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_ولادت
باران کرامت خدا میبارد
نور از نفس فرشتهها میبارد
صد دسته گل محمّدی باز امشب
بر صحن و سرای سامرا میبارد
✍ #وحید_محمدی
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_ولادت
با کریمان فقط تعالی هست
راه پرواز ایده آلی هست
من گدای چهارده نورم
بر سرم سایهی موالی هست
تا دمی که حسن حسن گویم
مطمئناً ره کمالی هست
برسانید زیر پای نگار
روی دوشم شکسته بالی هست
وقت لطف کریم سامراست
شاکرم این دو دستِ خالی هست
در میان سبوی مولایم
هر صفت از می جلالی هست
وقت الطاف بی کران آمد
پدر صاحب الزمان آمد
ذکر لب را ابامحمد کن
کوچههای غریب را رد کن
سامرا میرسی، توسل کن
دل خود را بر این مقید کن
این حرم منزل ولی خداست
با وضو باش و رفت و آمد کن
بنشین در میان صحنِ حسن
عاشقانه نظر به گنبد کن
جامعه را بخوان به چشم ترت
یاد الطاف شاه مشهد کن
خوب که بی قرار یار شدی
قصد بوسه زدن به مرقد کن
امشب احوال خوش تری دارم
شوق دیدار عسکری دارم
از ازل بودهام گرفتارش
سائل لطف ناب و بسیارش
نه فقط سنگ دل، ازین دوری
کعبهی حق شدهست تب دارش
غیر زندان و خلوت و غربت
نیست آگاه، کس ز اسرارش
مانده در جای جای آن زندان
نور آیات و صوت اذکارش
حرف تقوا و زهد او که شود
دشمنش هم شود طرفدارش
با نگاهش شدند آخر سر
شیرهای درنده بیمارش
دلم امشب اگر که آباد است
دل صاحبْ زمانمان شاد است
معتکفهای کنج محرابیم
بی قراران روی مهتابیم
از غم دوری گل نرجس
سالها خیره سوی سردابیم
عیدها میرسند اما ما
تا ظهور نگار بی تابیم
هر شب از داغ این غم اعظم
با دو چشم پُر آب میخوابیم
ما رعایای در به در شده ایم
که به فکر وصال اربابیم
علت این فراق از سوی ماست
خودمان بر فراق اسبابیم
حقّ انوارِ صاحبِ امشب
برسان صاحبَ الزمان یا رب!
#محمدجواد_شیرازی
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
سلطان سریر سروری را صلوات
آیینه حُسن داوری را صلوات
جبریل به دور آسمانها گوید
رُخسار امام عسکری را صلوات
#جواد_کریم_زاده
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_ولادت
ای حُسن سراپا و سراپا همگی حُسن
ای چون پدرانت شده یکجا همگی حُسن
چون مادر خود حضرت زهرا همگی حُسن
لبریز شود با تو به هر جا همگی حُسن
ای حُسن حَسن در حَسن، ای جلوهی سرمد
ای حضرت دوم حَسن آلِ محمد
ای حُسن خداوند ز روی تو مجسم
ای روح کرم، نور کریمان مکرم
سرمست سبوی تو لبِ کوثر و زمزم
تو کعبه نرفته، شدهای کعبهی عالم
جبریل گذارد به قدوم تو جبین را
تشریف تو دادهست شرف خاک زمین را
ای سجده پر از شوقِ سلام و صلواتت
لبریز شده عالم ما از برکاتت
هوش از سر فردوس ربوده نفحاتت
حیدر متجلی شده باز از جلواتت
ای جان نبی، نور علی، زادهی زهرا
جبریل تبرک ببرد خاک رهت را
ای نبض دو دنیا به نگاه تو هماهنگ
تو آینه در آینه، ماییم چنان سنگ
روی لب ما نغمهی نامت شده آهنگ
دور از رخ زیبای تو چشمان نظر تنگ
ای مِهر تو مُهرِ سند بندگی ما
باید که شبیه تو شود زندگی ما
تا خاک قدوم تو بُوَد، زر به چه معناست؟
پیش رخ تو، ماه منور به چه معناست؟
باید که دل آورد تو را، سر به چه معناست؟
عالم شده در بند تو، عسکر به چه معناست؟
کوی تو، ملک را همهی عمر مطاف است
تو کعبهای و کعبه تو را گرم طواف است
تو یازدهم قبلهای و سیزدهم ماه
باشد متجلی ز رخت جلوهی الله
گردیده تو را خیل ملک بندهی درگاه
والله تویی در همه عالم بلدِ راه
ای کاش که ما علت لبخند تو باشیم
در هر دو جهان یاور فرزند تو باشیم
#ناصر_شهریاری