چقدر امشب بر آن هستم که از آغاز بنویسم
از آن اول – تلاقی مان – دوباره باز بنویسم
از آن وقتی که پیش از من خدا را مست می کردی
تبارک گوی چشمت را چه بی آغاز بنویسم
طلوع خلسه ی شوقی میان رعشه ی گفتن
تو را چون ذکر می خوانم ، شبیه راز بنویسم
جهان را سایه ای باشم که چشم از تو بپوشاند
به جای واژه ی زیبا، تو را اعجاز بنویسم
تنت شرجی، رطب ؛ آغوش گرمت ساحل کارون
چقدر امشب سزاواری، تو را ” اهواز ” بنویسم
نمی خواهم کسی باشم، دو تا “تو” جای “ما” بنویس
قلم را باز بردار و در این ایجاز بنویسم
کمی آغوش مهمان کن به جای مقطع شعرت
خرابم کن؛ خرابم کن، دوباره باز بنویسم
#ایمان_عباس_پی
چقدر امشب بر آن هستم که از آغاز بنویسم
از آن اول – تلاقی مان – دوباره باز بنویسم
از آن وقتی که پیش از من خدا را مست می کردی
تبارک گوی چشمت را چه بی آغاز بنویسم
طلوع خلسه ی شوقی میان رعشه ی گفتن
تو را چون ذکر می خوانم ، شبیه راز بنویسم
جهان را سایه ای باشم که چشم از تو بپوشاند
به جای واژه ی زیبا، تو را اعجاز بنویسم
تنت شرجی، رطب ؛ آغوش گرمت ساحل کارون
چقدر امشب سزاواری، تو را ” اهواز ” بنویسم
نمی خواهم کسی باشم، دو تا “تو” جای “ما” بنویس
قلم را باز بردار و در این ایجاز بنویسم
کمی آغوش مهمان کن به جای مقطع شعرت
خرابم کن؛ خرابم کن، دوباره باز بنویسم
#ایمان_عباس_پی
چقدر امشب بر آن هستم که از آغاز بنویسم
از آن اول – تلاقی مان – دوباره باز بنویسم
از آن وقتی که پیش از من خدا را مست می کردی
تبارک گوی چشمت را چه بی آغاز بنویسم
طلوع خلسه ی شوقی میان رعشه ی گفتن
تو را چون ذکر می خوانم ، شبیه راز بنویسم
جهان را سایه ای باشم که چشم از تو بپوشاند
به جای واژه ی زیبا، تو را اعجاز بنویسم
تنت شرجی، رطب ؛ آغوش گرمت ساحل کارون
چقدر امشب سزاواری، تو را ” اهواز ” بنویسم
نمی خواهم کسی باشم، دو تا “تو” جای “ما” بنویس
قلم را باز بردار و در این ایجاز بنویسم
کمی آغوش مهمان کن به جای مقطع شعرت
خرابم کن؛ خرابم کن، دوباره باز بنویسم
#ایمان_عباس_پی
چقدر امشب بر آن هستم که از آغاز بنویسم
از آن اول – تلاقی مان – دوباره باز بنویسم
از آن وقتی که پیش از من خدا را مست می کردی
تبارک گوی چشمت را چه بی آغاز بنویسم
طلوع خلسه ی شوقی میان رعشه ی گفتن
تو را چون ذکر می خوانم ، شبیه راز بنویسم
جهان را سایه ای باشم که چشم از تو بپوشاند
به جای واژه ی زیبا، تو را اعجاز بنویسم
تنت شرجی، رطب ؛ آغوش گرمت ساحل کارون
چقدر امشب سزاواری، تو را ” اهواز ” بنویسم
نمی خواهم کسی باشم، دو تا “تو” جای “ما” بنویس
قلم را باز بردار و در این ایجاز بنویسم
کمی آغوش مهمان کن به جای مقطع شعرت
خرابم کن؛ خرابم کن، دوباره باز بنویسم
#ایمان_عباس_پی