eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پر لاله شده زمینِ گلگون رفح خون می‌ریزد ز قلب زیتون رفح ای صاحب ذوالفقار، عجل لفرج آه از دل و دیدگان پر خون رفح
باز هم زخمی ایامِ فراق یاریم باز در غربت دلدار، همه بیماریم آه هم بی اثر و بی‌ثمر است و الکن دردها گشته عمیق و ز غمش می‌باریم کاش این فاصله‌ها،کمتر و کمتر می‌شد وای بر ما که بگویند همه! سرباریم او به فکر همگان است خودش فرموده ما چه کردیم برایش؟ بخدا کم‌کاریم ادعامان همه این است فرج نزدیک است در رکابِ گل زهرا، گل بی‌آزاریم
جمعه‌ها ای ماه با عشق تو سودا می‌کنم شکوه از خُلق بد و مستی دنیا می‌کنم خسته از دلواپسی‌ها، خسته از جهل عوام گاه هستم در جدل گاهی مدارا می‌کنم شب به عشق صبح می‌بندم دو چشم خیس را بی‌حضورت، صبح چشم خسته را وا می‌کنم حکمت و راز جدایی‌ را نمی‌دانم که چیست با صبوری، با غم هجر شما، تا می‌کنم خشکسالی آمده در باغ جان خسته‌ام با خیالت، آرزوی موج دریا می‌کنم
در غیاب روی ماهت، شور باران رفته است شور و شادی بهاران از دل و جان رفته است غیبت و رنج فراقت نیست مشکل‌زا دگر حس درد و نسخه و درمان ز یاران رفته است منکر و معروف دیگر، جای هم بنشسته‌اند حال توبه از وجود اهل عصیان رفته است آنقدر تاریک و بی نورند دلها که نگو جلد قرآن مانده اما متن قرآن رفته است کاش برگردی دگر! ای وارث آل عبا فهم و درک واقعی از نسل انسان رفته است غزه می‌سوزد دمادم، آتش کینه به‌پاست خود تو می‌دانی چه‌ها بر جان آنان رفته است یا اباصلح اغثنا صبح صادق کن طلوع ظلم جا کرده به دلها نور ایمان رفته است
می‌نویسم از غمت، از دوری سنگین تو از نوا و سوز غربت‌خیز آهنگین تو تا به‌ کی با شعر، واژه واژه‌پیمایی کنم واژه‌ها زخمیِ از وصف رخ پُرچین تو از شکوه سبزه‌زاران، خنده‌های آسمان نیست آثاری میانِ صورت غمگین تو هیچکس از تو ندارد یک خبر مولای من کو، کجا باشد نشانِ مزرع و پَرچین تو ترجمان حقی و رمز تعالی بشر ای کتاب آفرینش، شد جهان مسکین تو ندبه‌هامان بوی غربت بوی کنعان می‌دهند یوسفا برگرد! افتاده گُسَل در دین تو
ای سرپناه هر چه گنهکار و بی‌گناه در رزمگاه غم، نفس توست تکیه‌گاه ای کهکشان عشق، به دلهای آشنا ای مهربان‌ترین، که عزیزی و جان‌پناه زردیم و بی‌قرار، شبیه زمین سرد بی تو شده خزان، همه‌ی روز و سال و ماه شیرین‌تر از کلام تو فرهاد کی شنید هستی سرود عشق، به هنگام هر پگاه یا ایهالعزیز! اغثنا، بریده‌ایم از دوده‌ی ستم، شده هر روز ما سیاه شرمنده‌ایم ما، تو بیا جان عمه‌ات بر ماست توبه و کرم توست یک نگاه
ای قاری قرآن زهرا کی می‌آیی جانان زمزم، عشق بطحا، کی می‌آیی؟ ای معجز دل‌مردگان دل‌پریشان آرامش دلها، مسیحا کی می‌آیی؟ بی‌ روی ماهت، ساحل امنی نداریم ای شور و شوق موج دریا، کی می‌آیی؟ ابر سیاه نا امیدی کرده پنهان امیدهای قلب ما را، کی می‌آیی؟ هر جمعه جمع عاشقانت یکصدایند در اضطرار بی‌کسی‌ها، کی‌می‌آیی؟ در عهد خوانی‌هایمان هر صبحگاهان ناله برآریم ای دلآرا، کی می‌آیی؟
جهان بی‌تو افتاده در چاه غم شده آه دلهای ما دم‌به‌دم طریدی و مضطر، ز ما دور دور اگرچه به مایی ولیُّ النِّعَم تو حقی و دل از تو گیرد صفا به آیات سبحانی حق، قسم به " والطور سینین و العادیات " تو هستی سرور دل صبحدم دل‌آشوبیم از فتنه‌ها، زخم‌ها دمادم ببارد به دلها ستم شعور و شعار دل شیعه‌ها شده در فراقت، دم محتشم بدون تو شور بهارانه نیست ندارد توان نوشتن قلم نه بلبل بخواند نه هیچ آبشار نه دارد زمین حال یک خنده هم بیا ای فروغ دل بی‌کسان ببر رنج و غم را ز ما، ای صنم
این الشموس الطالعه، یعنی وجودت کیمیاست ای آفتاب مشرقین، راه تو راه مصطفاست ای از تبار هل اتی، عالم به عشق تو اسیر نوری و نور وجه تو، روشنگر دلهای ماست تقدیر تو غیبت شده، تقدیر ما خون جگر ابری شدن، باران شدن، بر چشمهای ما رواست از هر کسی جز تو دگر، قطع امید کردایم آنقدر که در این زمین درد و غم و رنج و بلاست کاملترین،زاهدترین، عالم‌ترینی در زمین ای ماه ای خورشید عشق، عشق تو مثل کهرباست شد جمعه در دلهای ما، درد فراقت تازه شد ذکر همه در ندبه‌ها... ام غیرها ام ذی طواست امواج لطفت یکسره، در وقت طوفان‌ می‌رسد ای کشتی نوح ولا، این الفرج ذکر گداست چون مهزیارت می‌شود اذن ملاقاتم دهی؟ آن که نباشد متصل، حتما ز راه تو جداست 🆔@abadiyesher
ببین دلهای خالی از تمنا و دعا را دل خالی ز انسانیتِ انسان‌نما را غروب بی‌کسی‌هایت چرا صبحی ندارد؟ " متی ننتقع " ای ماه، ای ماه دلآرا کنون که بیشتر محتاج نور آفتابیم کبود از سیلی دست زمانه، بین هوا را زمین از نامرادیها، به خاک و خون نشسته نمی‌آید نسیمی یا نویدی دلگشا را به " عجل‌های " ما و اضطرار ما اثر نیست بخوان خود آیه‌های رحمت و عفو خدا را جهان در یوغ استبداد و ظلم طالبانی است بیا نابود کن دلهای پر کبر و ریا را ز خون غزه و لبنان زمین پر لاله گشته زمان دیده به خود بار دگر کرب‌ و بلا را بیا ای مهربان، نامهربانی‌‌ها شد افزون که طوفانها گرفته ساحل آرام ما را
یابن طاها، یابن یاسین، گلعذار فاطمه پر شده دنیای ما از ظلم و جور و واهمه پرده بردار و بیا از غیبت طولانیت ای فدای قلب خون و دیده‌ی بارانیت تا به کی آیات تعجیل تو را خوانیم ما؟ سهم دلها دوری و رنج و غم و خون گریه‌ها روضه‌ی کوچه دلت را پاره پاره کرده است یاد غمهای کبوترها هماره کرده است بالهای عشق از مکر عدوات خورد شد باد سرد روزگاران بعد از آن گردید تند اشکهای تو گواه غربتی بی‌انتهاست دوری دردآور تو، زین تب پر ماجراست اینهمه پیچیدگی دنیا به چشمش دیده است رنجها چون پیچکی بر جان او پیچیده است روح آزادی و تقوی، کم شده یابن الحسن اعتقاد مردم ما، کم شده یابن الحسن شعله‌های نور وصلت قوت ایمان ماست عشق دیدار شما، مرهم به زخم جان ماست جمعه‌ای دیگر رسیده چشم بر راه توایم چشم بر راه قدوم حضرت ماه توایم @abadiyesher
از پی هم غصه می‌آید، کسی غمخوار نیست کوچه کوچه، رد پایی از تو ای دلدار نیست جز خیال بودن تو کس طبیب ما نشد داروی دردی برای این تن بیمار نیست نیمه شبها اشک جاری می‌شود اما دریغ از برای دیدن رویت، چرا اصرار نیست؟ در قنوت و ربنایت یاد ما هستی ولی حیف دلهامان برایت، محرم اسرار نیست یاد ما هستی همیشه غافل از ما نیستی لایق مهر عظیمت، جان بی‌مقدار نیست کاش برگردی که باد فتنه‌ها سوزان شده خانه‌ی ایمانی ما، ایمن از آوار نیست @abadiyesher