eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشته‌اند دلم را برای خون جگری بدون گریه زمانه نمی‌شود سپری نیازمند تکامل به گریه محتاج است درخت آب ندیده نمی‌دهد ثمری دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست توسل سحری و عنایت سحری هزار نافله خواندن چه فایده دارد اگر نداشته باشد به عاشقان نظری به هر دری که زدم باز پشت در ماندم بس است در زدن من، بس است در به دری :: برای بنده خریدن بیا سر بازار چه خوب می‌شود این مرتبه مرا بخری بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری همیشه خیر قنوت تو می‌رسد به همه اگر چه نام مرا در نوافلت نبری خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد (دعای من به خودم هم نمی‌کند اثری)
در این کابوس دور از تو، دقایق کند و بی عارند تمام راهها بن‌بست، درها عین دیوارند پر از حزن است دیروزم پر از ترس است فردایم و حالم حال آنهایی که پای چوبه دارند خوشم دلشوره دارم، ناخوشم دلشوره دارم باز ببین دلشوره‌ها دست از سر من برنمی‌دارند سرم سرگرم این دنیا، سرم بازار مسگرهاست "اگر"ها در سر من دانه تشویش می کارند تو را گم کرده‌ام هرجا، سر سجاده هم حتی سرسجاده‌ام مشغول صحبت جمع اغیارند خجالت می‌کشم از این عبادتهای بی روحم تمام سجده‌هایم بندگی از من طلبکارند دلم دل نیست دور از تو، دلم انبار باروت است میان خواستن‌هایی که با هم گرم پیکارند نگاهم کن، شبیه ماهی افتاده در تورم چقدر این آرزوها دست و پاگیرند سربارند غلط کردم اگر دل کندم از آرامش یادت که بی یاد تو غم ها از در و دیوار می‌بارند اسیر نفس نامردم صدایم کن که برگردم به سویت پیش از اینی که مرا در خاک بگذارند دلم را قرص کن با جرعه ایمانی، پناهم باش بگو تلواسه‌ها اینقدر جانم را نیازارند کنار پرتگاهم، تا نلغزیدم صدایم کن ته دره پی لغزیدنم یک مشت کفتارند صدایم کن صدایم کن که برخیزم از این کابوس  به حق چشم‌های خیس آنانی که بیدارند @abadiyesher