eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
33 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دستِ خالی نفرستَش به هواداریِ من بوسه ای روی لبِ باد بکاری بد نیست.!
✨ وقتی بیایی سینه را، خانه تکانی میکنم رنگ تمام پرده‌ها را آسمانی میکنم وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی میکنم آنقدر خیره مانده ام بر عکس ‌های کهنه ات انگار دارم قاب‌ ها را هم روانی میکنم طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند با قیل و قال سنگ‌ها هم مهربانی میکنم من با تمام واژه‌ها اتمام حجت کرده ام شعر تو را، شور تو را، روز جهانی میکنم یک جای دنیا، شعر، با هم آشتی‌مان می دهد آنوقت هر شب در هوایت شعر خوانی میکنم دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟! وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم ♥️
بارها سنگ به آیینه‌ی ما زد دنیا من که صد بار شکستم تو شکستی یا نه!؟
فقط به خاطر تو خلق شد دلِ تنگم تویی که جان منی و خودت نمی‌دانی ❥࿐ུ💕࿐═‎‌‌‌‌‌‌┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگر نمی‌سوزاند آتش ذره‌هایم را حالا فقط چیزی شبیه دود اسپندم وقتی دهانم داشت می‌پژمرد فهمیدم باید به اخم زندگی خندید فرزندم 🥀
دو هواییم! دمی صاف و دمی بارانی..
دو هواییم ؛ دمی صاف و دمی بارانی ما همانیم ، همانی که خودت می‌دانی پیش‌بینی شدن ِ حال من و تو سخت است دو هواییم ...ولی بیشترش توفانی آخرین مقصد تو شانه‌ی من بود ؛ نبود ؟ گریه کن هرچه دلت خواست ، ولی پنهانی شاید این بار به شوق تو بتابد خورشید رو به این پنجره‌ی در شُرُف ویرانی...
دو هواییم ؛ دمی صاف و دمی بارانی ما همانیم ، همانی که خودت می‌دانی پیش‌بینی شدن ِ حال من و تو سخت است دو هواییم ...ولی بیشترش توفانی آخرین مقصد تو شانه‌ی من بود ؛ نبود ؟ گریه کن هرچه دلت خواست ، ولی پنهانی شاید این بار به شوق تو بتابد خورشید رو به این پنجره‌ی در شُرُف ویرانی...
از وســعت تنهـایی‌ام آنقـــدر بگویم؛ تنها کسِ من بودی و من هیچکسِ تو
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
شب‌ها به چه جان‌کندنی از نیمه گذشتند تـقـویـم، سـراسـر شـب یلدا شده امشب!
تا کی بدَوم سوی سرابی که تو باشی هر شب بپرم از دلِ خوابی که تو باشی جا داد خدا در صدف سینه‌‌ام آرام با دست خودش گوهر ‌نابی که تو باشی آن عمر هدر رفته به یک لحظه نیرزد یک لحظه از این حالِ خرابی که تو باشی من لب نزدم بر لب جامت که همیشه مستم کند از بوی شرابی که تو باشی قلبم گل‌سرخی‌است که می‌خواست بجوشد هر روز در آن دیگ گلابی که تو باشی از سوختنِ بی تو نباید بهراسم هم‌سنگ بهشت است عذابی که تو باشی...
تو به دریا ریختی و من کماکان ماهی‌ام باز هم ای رود، ممنون از همین همراهی‌ام کاروانی تشنه بود و یوسفی در چاه و من من: طنابی که فقط شرمنده از کوتاهی‌ام  سکه‌هایم از رواج افتاد و تاجم زیر پا تلخ پایان یافت با تو جشن شاهنشاهی‌ام ماه با سردی به گوش موج عاشق پیشه گفت هرچه از تو دور باشم بیشتر می‌خواهی‌ام رام دام و دانه و بامی نخواهد شد دلم من کبوتر هم اگر باشم، کبوتر چاهی‌ام کوله‌بار بسته دارد باز دل دل می‌کند من ولی با اولین پرواز فردا راهی‌ام 📚 قفس تنگی