eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 آیت‌الکبرای حق نمی‌دانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو به‌جز احمد که می‌داند که هستی؟ تو یداللهی به‌جز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟ به‌جز کعبه که باشد سینه‌چاکت، حجت مطلق؟ همه جان‌ها فدای تو، همه عالم گدای تو تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری تویی که آسمان‌ها مانده مات "هَل‌ْأتا"ی تو تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد تو هستی آیت‌ُالکبرای حق، عالم عطای تو تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر، آن‌که تو را دارد! نمی‌دانم چه دارد آن‌که سر ننْهد به پای تو! چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو ✍️ 💐
. ☀️در مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه خلیفه خواست خدا، انتخاب کرد تو را برای اهل زمین آفتاب کرد تو را گشود دفتر عشق و پس از حبیب خودش سرود وصف تو را شعر ناب کرد تو را به یُمنِ عشق و ولای تو "کُلُّ شَیْءٍ حَیّ" برای زندگی خلقْ آب کرد تو را نزول داد تو را آیه‌آیه، حرف‌به‌حرف به قلب پاک پیمبر، کتاب کرد تو را ز خاک درگه تو آفرید عالم را به خاک داد شرف، بوتراب کرد تو را وجود حضرت خاتم "مدینة‌العلم" است برای پیکر این شهر "باب" کرد تو را برای آنکه تویی حجت عزیز خدا شکافت کعبه و فصل‌الخطاب کرد تو را امام و حقّ و ولیّ و وصیّ و مولا کیست؟ برای این‌همه پرسش جواب کرد تو را دلیل منزلت و شوکت تو قرآنی است که نفس و جان محمد حساب کرد تو را زمین مهرگسل جای آفتاب نبود خدا برای خودش انتخاب کرد تو را به لوح سینۀ ما نام توست یا حیدر زدیم نام تو را از ازل صدا حیدر ✍️ 💐
💠 در میلاد و مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه گل کرده باز آیۀ اعجاز در حجاز پیچیده بوی عطر جِنان در مشام جان کعبه شکافت پیش قدم‌های فاطمه تا از میان خانۀ حق، حق شود عیان کعبه که سینه‌چاک علی بود از ازل بشکافت تا که عاشقی‌اش را عیان کند با منکران بگو که خداوند ذوالجلال دیگر چگونه شأن علی را بیان کند؟ بشکفت خنده بر لب گل‌ها و غنچه‌ها بارید نور و عشق ز انگشت کردگار هر روز رنگ‌وبوی نجف دارد این دلم هر سال با نگاه علی می‌دمد بهار الحق مُقلّب دل و دیده تویی علی بی‌چاره‌ام، مدبّر روز و شبم تو باش مولای من، مُحوّل‌ُالأحوال نام توست همواره اسم اعظم روی لبم تو باش ای ذرّه‌ای ز خاک درت گشته نُه فلک ای شعله‌ای ز روی درخشانت آفتاب هستی همیشه با حق و با تو همیشه حق قرآن ناطقی تو و وصف تو در کتاب پروردگار گفته به قرآن ثنای تو خوانده تو را رسول خدا جان خویشتن از یک درخت بوده سرشت تو و رسول یک روحِ واحدید به دو پیکر و بدن فخر عجم، امیر عرب، شاه لافتی درد زمین به مقدم تو التیام یافت کعبه است قلب عالم و تو جان کعبه‌ای چون کعبه زادگاه تو شد این مقام یافت والشمس، والضحی، که تویی شیرمرد روز والیل، والقمر، که تویی پارسای شب نشنید ناله‌های دلت را به غیر چاه نشناخت کس مقام تو را جز نبی و رب حیدر اگر نبود زمین آسمان نداشت خلق زمین ز خاک درِ بوتراب بود عالم طفیل هستی زهرا و حیدر است زهرا اگر نبود علی در حجاب بود شیر خدا و شاه نجف، جان مصطفی داروندار فاطمه، خورشید عالمین خمخانۀ می ازلی، مرتضی علی یک ساغرش حسن شد و یک ساغرش حسین فردوس، نَفحه‌ای ز نفس‌های قدسی‌اش یک نَفخه از کرامتش آیات هَلْ أتَیٰ «دیباچۀ مروّت و سلطان معرفت لشکرکش فتوّت و سردار اتقیا» مهر سپهر دانش و ماه پگاه حُسن جان جهان حکمت و شاه سپاه عشق آغاز از مسیر علی می‌شود فقط خواهد هرآن‌که پا بگذارد به راه عشق شاه سخن، امیر بیان، خسرو کلام فرمانروای هر دو سرا، شاه انس و جان کوه یقین و روح عدالت، امام حق ساقی حوض کوثر و مولای عارفان احمد نذیر بود و علی هادی و صراط بعد از نبی، وصیّ و امام و وزیرْ او شد کعبه سینه‌چاک که گوید علی یکی است مولودِ کعبه است و ندارد نظیرْ او از دامن وصیّ نبی دست برندار همچون زبیر و طلحه اسیر جمل نشو خواهی اگر به خیمۀ مولا نهی قدم هرگز اسیر حرص و هَویٰ و اَمل نشو در موج فتنه اَشعث کِنْدی همیشه هست سلمان کم است، مالک و عمّار یار باش چون میثم از ولای علی مست مست شو در راه عشق یار، خریدار دار باش ▫️▫️▫️؛ ذکر علی عبادت ما، اعتبار ماست نام علی است ذکر لب جمله انبیا «فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی» ✍️ 📌 ابیات داخل گیومه از جناب سعدی شیرازی است. 💐
💠 به محضر اميرالمومنین صلوات‌الله‌علیه مبهوت، در تلألوِ نورِ خدایی‌اش هستم تمامِ عمر سراپا هوایی‌اش حتی دمی جدا نشدند و نمی‌شوند ایل و تبارم از نفسِ ایلیایی‌اش مدیونِ مادرم که از آن لحظۀ نخست بوده است ذکر نام علی لای‌لایی‌اش از عهدۀ اهالیِ افلاک خارج است درکِ مقام و منزلتِ کبریایی‌اش از اين جهان و جاذبه‌های هزاررنگ ما را بس است گوشۀ ایوان‌طلایی‌اش حتی به گرد پای نجف هم نمی‌رسد باغ بهشت با همۀ باصفایی‌اش افلاک چیست؟ گرد و غبار عبای او خورشید چیست؟ ذره‌ای از روشنایی‌اش خورشید با تمام بزرگی و اقتدار سهل است با اشارۀ او جابه‌جایی‌اش سخت است در تصور امثال جبرئیل وارد شدن به حیطۀ فرمانروایی‌اش من تشنۀ ابوذر و مقداد و میثمم یاران دل‌سپردۀ قالوبَلایی‌اش سر می‌دهند و سر به سلامت نمی‌برند آنان که گشته‌اند سراپا فدایی‌اش شاهان روزگار به ما غبطه می‌خورند تا مفتخر شدیم به شغل گدایی‌اش حال‌وهوای این منِ باخودغریبه را تغییر داده واقعۀ‌ آشنایی‌اش ما را یتیم کوی علی آفریده‌اند ما را اسیر مرحمتِ هل‌اَتایی‌ایش انسانِ کاملی است که در اوج بندگی تردید کرده است بشر در خدایی‌اش تنها علی شناسِ جهان احمد است و بس ما عاجزیم در صفتی ابتدایی‌اش بفرست دم‌به‌دم صلوات محمدی بر مرتضی و شاکلۀ مصطفایی‌اش در شرحِ ناب اَنفُسنای پیامبر در کوثر و حقیقت خیرُالنسایی‌اش تا ریزه‌خوارِ سفرۀ لطف حسن شدیم حیران شدیم در صفت مجتبایی‌اش بازار عشق‌بازی و ایثار و بندگی رونق گرفت با پسر کربلایی‌اش آن شاه تشنه‌ای که شمیم بهشت را جا داده است در کفن بوریایی‌اش هفتادودو قصیدۀ رنگین و تابناک جاری شدند در غزل نینوایی‌اش ما را اسیر شرط و شروط خودش نمود در امتداد جلوۀ موسی الرضایی‌اش تنها به ریسمان علی چنگ می‌زنیم مرگ است و مرگ حاصل یک دم جدایی‌اش در آفتاب حشر همه بهره می‌بریم از سایه‌سارِ سلسلۀ ماسوایی‌اش قبل از ازل به سمت ابد پر کشیده است بی‌ابتداست وسعت بی‌انتهایی‌اش در آیۀ لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ خدا چقدر بی‌پرده گفت از صفت اِنَّمایی‌اش از چاه‌های کوفه بپرسید راز را از کوفه‌ای که شهره شده بی‌وفایی‌اش جز نخل‌های کوفه و جز چاه سربه‌زیر آگاه نیست هیچ‌کس از پارسایی‌اش فیض تولدش شده در خانۀ خدا تکرارناپذیر، چو خیبرگشایی‌اش مستانِ بی‌خودازخود و مجنون‌صفت شدند بینندگانِ منظرۀ دلربایی‌اش هرکس اسیر پیچ‌وخم زلف یار شد هرگز امید نیست به یک دم رهایی‌اش هرکس دخیل بست به انگورِ آن ضریح امید بسته است به حاجت‌روایی‌اش شرمنده است این قلمِ متهم به عشق بارانِ شرم می‌چکد از نارسایی‌اش ✍️ 💐
💠 در میلاد و مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه گل کرده باز آیۀ اعجاز در حجاز پیچیده بوی عطر جِنان در مشام جان کعبه شکافت پیش قدم‌های فاطمه تا از میان خانۀ حق، حق شود عیان کعبه که سینه‌چاک علی بود از ازل بشکافت تا که عاشقی‌اش را عیان کند با منکران بگو که خداوند ذوالجلال دیگر چگونه شأن علی را بیان کند؟ بشکفت خنده بر لب گل‌ها و غنچه‌ها بارید نور و عشق ز انگشت کردگار هر روز رنگ‌وبوی نجف دارد این دلم هر سال با نگاه علی می‌دمد بهار الحق مُقلّب دل و دیده تویی علی بی‌چاره‌ام، مدبّر روز و شبم تو باش مولای من، مُحوّل‌ُالأحوال نام توست همواره اسم اعظم روی لبم تو باش ای ذرّه‌ای ز خاک درت گشته نُه فلک ای شعله‌ای ز روی درخشانت آفتاب هستی همیشه با حق و با تو همیشه حق قرآن ناطقی تو و وصف تو در کتاب پروردگار گفته به قرآن ثنای تو خوانده تو را رسول خدا جان خویشتن از یک درخت بوده سرشت تو و رسول یک روحِ واحدید به دو پیکر و بدن فخر عجم، امیر عرب، شاه لافتی درد زمین به مقدم تو التیام یافت کعبه است قلب عالم و تو جان کعبه‌ای چون کعبه زادگاه تو شد این مقام یافت والشمس، والضحی، که تویی شیرمرد روز والیل، والقمر، که تویی پارسای شب نشنید ناله‌های دلت را به غیر چاه نشناخت کس مقام تو را جز نبی و رب حیدر اگر نبود زمین آسمان نداشت خلق زمین ز خاک درِ بوتراب بود عالم طفیل هستی زهرا و حیدر است زهرا اگر نبود علی در حجاب بود شیر خدا و شاه نجف، جان مصطفی داروندار فاطمه، خورشید عالمین خمخانۀ می ازلی، مرتضی علی یک ساغرش حسن شد و یک ساغرش حسین فردوس، نَفحه‌ای ز نفس‌های قدسی‌اش یک نَفخه از کرامتش آیات هَلْ أتَیٰ «دیباچۀ مروّت و سلطان معرفت لشکرکش فتوّت و سردار اتقیا» مهر سپهر دانش و ماه پگاه حُسن جان جهان حکمت و شاه سپاه عشق آغاز از مسیر علی می‌شود فقط خواهد هرآن‌که پا بگذارد به راه عشق شاه سخن، امیر بیان، خسرو کلام فرمانروای هر دو سرا، شاه انس و جان کوه یقین و روح عدالت، امام حق ساقی حوض کوثر و مولای عارفان احمد نذیر بود و علی هادی و صراط بعد از نبی، وصیّ و امام و وزیرْ او شد کعبه سینه‌چاک که گوید علی یکی است مولودِ کعبه است و ندارد نظیرْ او از دامن وصیّ نبی دست برندار همچون زبیر و طلحه اسیر جمل نشو خواهی اگر به خیمۀ مولا نهی قدم هرگز اسیر حرص و هَویٰ و اَمل نشو در موج فتنه اَشعث کِنْدی همیشه هست سلمان کم است، مالک و عمّار یار باش چون میثم از ولای علی مست مست شو در راه عشق یار، خریدار دار باش ▫️▫️▫️؛ ذکر علی عبادت ما، اعتبار ماست نام علی است ذکر لب جمله انبیا «فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی» ✍️ 📌 ابیات داخل گیومه از جناب سعدی شیرازی است. 💐
. 🌺 آیت‌الکبرای حق نمی‌دانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو به‌جز احمد که می‌داند که هستی؟ تو یداللهی به‌جز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟ به‌جز کعبه که باشد سینه‌چاکت، حجت مطلق؟ همه جان‌ها فدای تو، همه عالم گدای تو تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری تویی که آسمان‌ها مانده مات "هَل‌ْأتا"ی تو تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد تو هستی آیت‌ُالکبرای حق، عالم عطای تو تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر، آن‌که تو را دارد! نمی‌دانم چه دارد آن‌که سر ننْهد به پای تو! چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو ✍️ 💐