سهمی از این دیوارها مازاد می گیرم
دارم کمی از شعرهایم یاد می گیرم
کاری مداوم مثل یک تلقین پیوسته ست
حالم به هم خورده ست، داروخانه ات بسته ست
هی شعر، می چیند مرا و باز می رویم
دارم برای خواب هایم قصه می گویم:
قفل دهانم را که می زد کار خوبی کرد
اسم تو را روی زبانم خالکوبی کرد
(عکس تو را از نقطه های کور می بوسد)
بدجور می خندی و او بدجور می بوسد
دیگر شبیه سابق از چاقو نمی ترسم
وقتی که لب های مرا ساتور می بوسد
امشب شما را شاهزاده خانم بابل
فرمانروای فاتح آشور می بوسد
(مرد هزاران سال نوری دورتر از تو
دارد همین حالا تو را از دور می بوسد)
یک مرده یک مرد هوسران که دهانت را
با شهوتی سر رفته از کافور می بوسد
دیگر اهمیت نداری عشق! چون هرشب
یک مورچه من را درون گور می بوسد
#رضا_زارع
سهمی از این دیوارها مازاد می گیرم
دارم کمی از شعرهایم یاد می گیرم
کاری مداوم مثل یک تلقین پیوسته ست
حالم به هم خورده ست، داروخانه ات بسته ست
هی شعر، می چیند مرا و باز می رویم
دارم برای خواب هایم قصه می گویم:
قفل دهانم را که می زد کار خوبی کرد
اسم تو را روی زبانم خالکوبی کرد
(عکس تو را از نقطه های کور می بوسد)
بدجور می خندی و او بدجور می بوسد
دیگر شبیه سابق از چاقو نمی ترسم
وقتی که لب های مرا ساتور می بوسد
امشب شما را شاهزاده خانم بابل
فرمانروای فاتح آشور می بوسد
(مرد هزاران سال نوری دورتر از تو
دارد همین حالا تو را از دور می بوسد)
یک مرده یک مرد هوسران که دهانت را
با شهوتی سر رفته از کافور می بوسد
دیگر اهمیت نداری عشق! چون هرشب
یک مورچه من را درون گور می بوسد
#رضا_زارع
سهمی از این دیوارها مازاد می گیرم
دارم کمی از شعرهایم یاد می گیرم
کاری مداوم مثل یک تلقین پیوسته ست
حالم به هم خورده ست، داروخانه ات بسته ست
هی شعر، می چیند مرا و باز می رویم
دارم برای خواب هایم قصه می گویم:
قفل دهانم را که می زد کار خوبی کرد
اسم تو را روی زبانم خالکوبی کرد
(عکس تو را از نقطه های کور می بوسد)
بدجور می خندی و او بدجور می بوسد
دیگر شبیه سابق از چاقو نمی ترسم
وقتی که لب های مرا ساتور می بوسد
امشب شما را شاهزاده خانم بابل
فرمانروای فاتح آشور می بوسد
(مرد هزاران سال نوری دورتر از تو
دارد همین حالا تو را از دور می بوسد)
یک مرده یک مرد هوسران که دهانت را
با شهوتی سر رفته از کافور می بوسد
دیگر اهمیت نداری عشق! چون هرشب
یک مورچه من را درون گور می بوسد
#رضا_زارع