💠 #یا_اباصالح_المهدی_ادرکنا
ما را بهجز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد
ما با خیال رویت، منزل در آب دیده
کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد
هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید
هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد
در کوی عشق باشد، جان را خطر اگرچه
جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد
گر با تو بر سر و زر، دارد کسی نزاعی
من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد
دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها
لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟
در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان
باید که در میانه، غیر از نظر نباشد
چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق
ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد
از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش
آبی زند بر آتش، کان بیجگر نباشد
#سلمان_ساوجی
🍃
خوش بخند ای دل،
که اینک صبح خندان میدمد
خوش برقص ای ذرہ
که اینک مهر رخشان میرسد.
#سلمان_ساوجی
هر کَسی میکند از یار مُرادی، حاصل
حاصلِ من غمِ یارست و خوشا حاصلِ من!
#سلمان_ساوجی
الا ای صبحِ مشتاقان بگوخورشيدخوبان را
كه تا كِی ذره سان گردند در كويت هواداران؟
#سلمان_ساوجی
.
آب ، خاشاڪ چو بر خاطر خود دید،
چہ گفت:؟
گفت: شڪ نیست ڪہ هر چیز،،
ڪہ بر ماست زِ ماست...
#سلمان_ساوجی
دل رفت و عمر رفت و روان رفت و بعد از این
ماییم و آهِ سرد و لبِ خشک و چشمِ تر...
#سلمان_ساوجی
هدایت شده از حــــــــــــــــــــبیب
گفتم که چرا رفتیو تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر
همین بود...
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست
در این بود...
#سلمان_ساوجی
ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد
ما با خیال رویت، منزل در آب دیده
کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد
هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید
هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد
در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه
جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد
گر با تو بر سر و زر، دارد کسی نزاعی
من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد
دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها
لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟
در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان
باید که در میانه، غیر از نظر نباشد
چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق
ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد
ازچشم خود ندارد سلمان طمع که چشمش
آبی زند بر آتش، کان بیجگر نباشد
#سلمان_ساوجی
@abadiyesher
بیوفا میخواندم، آن بیوفا، پیداست کیست
من به مهرش میدهم جان، بیوفا پیداست کیست
باز بی مهر و وفا، میخواندم اما به گل
مهر نتوان کرد پنهان، بیوفا پیداست کیست
بیوفا آن است کو بر گردد از پیمان و عهد
ما بر آن عهدیم و پیمان، بیوفا پیداست کیست
#سلمان_ساوجی
@abadiyesher
ای نسیم صبح بوی جانفزا میآوری
من نمیدانم که این بوی از کجا میآوری؟
ای نسیم از خاک کوی یار، حاصل کردهای
تا نپنداری که از باد هوا میآوری
#سلمان_ساوجی
@abadiyesher