چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، نهان شده در جسم پُر ملال منی
چنین که میگذری تلخ بر من، از سر قهر
گمان بَرم که غمانگیز ماه و سال منی
خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام
لطیف و دور گریزی، مگر خیال منی
ز چند و چون شب دوریت چه میپرسم
سیاهچشمی و خود پاسخ سؤال منی
چو آرزو به دلم خفتهای همیشه و حیف
که آرزوی فریبندهیِ محال منی
هوای سرکشیای طبع من مکن که دگر
اسیر عشقی و مرغ شکستهبال منی
ازین غمی که چنین سینهسوز سیمین است
چه گویمت؟ که تو خود باخبر ز حال منی
👤 #سيمين_بهبهانى
"میخواهَمَت" که خواستَنیتَر زِ هَر کَسی
کـو واژهای که سـادهتَر از این بَیان کُـنَـم؟
#سیمین_بهبهانی
رفتم اما دل من مانده برِ دوست هنوز
می بَرم جسمی و دل در گرو اوست هنوز!
#سیمین_بهبهانی
رفتم اما دل من مانده برِ دوست هنوز
می بَرم جسمی و دل در گرو اوست هنوز!
#سیمین_بهبهانی
شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا من
در شهر شما عاشق انگشت نما من
دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست
جانا، به خدا من،به خدا من، به خدا من
#سیمین_بهبهانی
۰۰
چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، نهان شده در جسم پر ملال منی
#سیمین_بهبهانی
•○🌘
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصہ رنگ من و رنگ شب پرید بیا..!
#سیمین_بهبهانی
.
محبوبِ من!- دریغ- نمی دانی
هرگز مرا به سوی تو راهی نیست
حاصل ز بیقراری و مشتاقی
غیر از نگاه ِ گاه به گاهی نیست
#سیمین_بهبهانی
می خواهمت
که خواستنی تر ز هر کسی!
کو واژه ای
که ساده تر از اين بيان کنم؟!
#سیمین_بهبهانی
این که با خود میکشم هرسو مپنداری تن است
گور گردان است و در آن آرزو های من است!
#سیمین_بهبهانی
گفتی که مرا با تو نه سِرّی نه سری هست!
گر سرّ و سری نیست، نهانی نظری هست...
#سیمین_بهبهانی
گر چه با دوری ِ او زندگی ام نیست ، ولی
یاد او می دمدم جان به رگ و پوست هنوز...
#سیمین_بهبهانی
☆
چه سکوت سرد سیاهی،
چه سکوت سرد سیاهی!
نه فراغ ریزش اشکی،
نه فروغ شعلهٔ آهی
نه به چهرهٔ تو خراشی،
ز درون خسته نشانی
نه به سینهٔ تو خروشی،
ز دل شکسته گواهی
چه به جز دمیدن سرخی،
که شکفته از گل زخمی؟
چه به جز دمیدن سربی،
که نهفته در خم راهی؟
به نسیم کوی شهیدان،
نفرستی از چه درودی؟
که غمین گذشته ز دشتی،
نه گلی در او، نه گیاهی
همه دیده بسته ز وحشت،
همه لب گزیده ز حسرت
نه بشارتی به کلامی،
نه اشارتی به نگاهی
چو فروغ نیزه ببینی،
ز گلوله بر حذرم کن!
که به شام گزمه جز اینها،
نه ستاره هست و نه ماهی
به حریم تربت مردان،
ز حریر پرده نظر کن
که به باد رفته چه سرها،
به لزوم پاس کلاهی
من و بانگ نفرت و نفرین،
که نمانده چاره به جز این
تو و همنوایی آمین،
چو فغان کنم که: الهی...
#سیمین_بهبهانی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
#سیمین_بهبهانی
با آنهمه دلداده، دلش بستهٔ ما شد😌
ای من به فدای دل دیوانه پسندش!😉
#سیمین_بهبهانی
ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر
بر من ننگر! تاب نگاه تو ندارم!
#سیمین_بهبهانی
میروی و خطاست این شیوهٔ نابجاست این
قهر ز من چه میکنی؟ بهر تو همچو من کجا؟
#سیمین_بهبهانی
بر من گذشتی، سر بر نکردی
از عشق گفتم، باور نکردی
دل را فکندم ارزان به پایت
سودای مهرش در سر نکردی
#سیمین_بهبهانی
با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش
نرگس ز چه بر سینه زد آن یار فسون کار
ترسم رسد از دیده ی بدخواه گزندش تامین اجتماعی
#سیمین_بهبهانی
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دلِ یخ بسته ی ما را !
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان !
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را !
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده بَرآنم همه را جز تو بِرانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکه ی آرام وُ تو پوینده نسیمی
دریاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را ؟!
از باده اگر مستیِ جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا !
#سیمین_بهبهانی
حال من اگر خواهی، لاله دارد آگاهی
زان که جان او سوزد، همچو من ز تنهایی
#سیمین_بهبهانی
ز من مپرس کیام، یا کجا دیارِ من است
ز شهرِ عشقم و دیوانگی شعارِ من است
منم ستارهٔ شام و تویی سپیدهٔ صبح
همیشه سویِ رهت چشم انتظار من است
#سیمین_بهبهانی
ای آن که گاه گاه ز من یاد میکنی
پیوسته شاد زی که دلی شاد میکنی
گفتی: «برو!» ولیک نگفتی کجا رود
این مرغ پر شکسته که آزاد میکنی
پنهان مساز راز غم خویش در سکوت
باری، در آن نگاه، چو فریاد میکنی
ای سیل اشک من! ز چه بنیاد میکنی؟
ای درد عشق او! ز چه بیداد میکنی؟
نازکتر از خیال منی، ای نگاه! لیک
با سینه کار دشنه پولاد میکنی
نقشت ز لوح خاطر سیمین نمیرود
ای آن که گاه گاه ز من یاد میکنی
#سیمین_بهبهانی