🏴 اشعار #شام_غریبان
_________________
#حضرت_زینب
ناگهان دشت بلاخیز پر از هلهله شد
کوفه با شام سر غارت ما یک دله شد
تب غارت به همه دشت سرایت میکرد
با سرت خولی نامرد تجارت میکرد
از خدا بی خبران هیچ ندارند احساس
معجرم دل نگران است کجایی عباس؟
آتش و دود که سمت حرمت میآمد
نیزهای بود که سمت حرمت میآمد
جای یک نیزه به پهلوی سکینه میسوخت
خیمه در آتش کینه مدینه میسوخت
دست از جیب خیانت همه بیرون کردند
گوشها را به خشونت پر از خون کردند
هر که در غائله بی بهره ز گودال شده
دست او طالب ارزانی خلخال شده
در هیاهوی حرم پیرهنت را بردند
نیمه شب بود عقیق یمنت را بردند
قطرهای آب حرم را چه مشوش کرده
این رباب است سر قبر علی غش کرده
گرد خیمه خبر تلخ تری میگردد
نیزه حرمله دنبال سری میگردد
🔸شاعر:
#حسن_کردی
__________________________
😭😭😭😭
.
#شام_غریبان_امام_حسین
ای تن بی سرِ مفقودالاثر، پس چه شدی؟!
ای رها کرده مرا بین خطر، پس چه شدی؟!
بعد تو بی سر و سامان شدنم را چکنم
خیمه ام سوخته، حیران شدنم را چکنم
دیدی آخر که خودم ماندم و دلواپسی ام!
خب بگو بر که شکایت کنم از بی کسی ام!
گرچه از غارت خیمه خبری نیست حسین
دگر از حرمت زن ها اثری نیست حسین
به لب تشنهء تو، کاسهء اشکم نرسید
ای بریده سر من! شمر، سرم داد کشید
کار سر را جلوی مادر تو یکسره کرد
خسته ام کرد سنان، بسکه مرا مسخره کرد
کاش گودال، ز خون تن تو خیس نبود
پشت و روی بدنت قابل تشخیص نبود
آه از این درد! نمازم که نشسته شده است
من بمیرم، کفنت نیزه شکسته شده است
ضربه خورده به گلویت، اثر خنجر کو!
خواهرت بوسه هوس کرده، رگ حنجر کو!
ساربان هست، عقیق یمنت نیست که نیست
هرچه گشتم نخی از پیرهنت نیست که نیست
آمدم تا که سفر با سر خونین نروی
کمکم کن که بجنگم ته خورجین نروی
تا سر ظهر می آمد همه کار از دستم
با همان روسری ام زخم ترا می بستم
خواهرت بار برادر نکشد، خواهر نیست
گیرم اصلاً سر تو هست، ببین معجر نیست
#محرم
#شام_غریبان
#رضا_دین_پرور ✍
.
دیشب نگاهِ ساقی و امشب نگاهِ شمر
خیلی میانِ دیشب و امشب، تفاوت است
#عاصی_خراسانی
#شام_غریبان
امشب بلای اعظم زینب شروع شد
خون گریه کن که ماتم زینب شروع شد
نالید جبرئیل میان فرشتگان
ای اهل آسمان غم زینب شروع شد
از این به بعد خندهٔ زینب تمام شد
هر روز و شب مُحرَّم زینب شروع شد
آری بهار زندگیِ با حسین رفت
پاییز عمر و نم نم زینب شروع شد
عباس نیست تا که ببیند، به سوی شام
راه بدون مَحرم زینب شروع شد
دریای داغ و قلهٔ صبر است توامان
درد بدون مرهم زینب شروع شد
برداشته است باز علم را برای دین
حالا خروش پرچم زینب شروع شد
والله که ادامهٔ این نهضت عظیم
از خطبههای محکم زینب شروع شد
#محرم
#شام_غریبان
#ناهید_خلفیان
#شام_غریبان
🔹قافلهسالار🔹
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند...
از چاه بپرسید، همان چاه مقدس!
با ماه، همان ماه شب تار چه کردند؟
اصلاً بگذارید خود آب بگوید
با چشم و دل و دست علمدار چه کردند؟
اصلا بگذارید، که خورشید بگوید
خورشید! بگو با سرِ سردار چه کردند؟
نیزار گواه است که با خوبترینها
این قوم خطا رفتۀ تاتار چه کردند؟
بیعتشکنان، نقشه کشیدند و دوباره
با ذریۀ حیدر کرار چه کردند؟
ای قامتِ افراشته در سجدۀ بسیار
لبهای عطش با تب بسیار چه کردند؟
نیلوفر پژمردۀ شبهای خرابه!
با بغض تو ای ابر سبکبار چه کردند؟
در ماتم شمع و گل و پروانه و بلبل
ای اشک به یاد آر، به یاد آر چه کردند
در طاقت من نیست که دیگر بنویسم
با قافله و قافلهسالار چه کردند
#سارا_جلوداریان
#حضرت_زينب
خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریام آتش پرستارم شده...
#حبیب_الله_چایچیان
#شام_غریبان
#محرم
@abadiyesher
مرا ببخش سکوتم شکست و زار زدم
نشد کمک کنمت ماندم و هوار زدم
مرا ببخش که نشناختم تو را اول
همین که آن همه سرنیزه را کنار زدم
مرا ببخش که با شمر همکلام شدم
چه دادها سر این جسم گریهدار زدم
نشد که موی پریشان کنم ولی عوضش
به روی معجر خود خاک این دیار زدم
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردند
چه نالهها که به دنبال آن سوار زدم
مرا ببخش نبودم حرم در آتش سوخت
دَمی که سر پی طفلان به بوتهزار زدم
به موی شعلهورِ کودکی بیابان سوخت
چقدر در پی او پا به روی خار زدم
سری زدم به مزار علی که خالی بود
رُباب بود اگر رو به نیزهدار زدم
کنار ناقهی عریان میان نامحرم
به سمت علقمه رفتم فقط هوار زدم
#شام_غریبان
#محرم_۱۴۰۴
#حسن_لطفی
@abadiyesher