رفتهای از برِ ما، چشم به راهیم؛ بیا
حلقه در گوشِ درِ کعبهی آهیم، بیا
دوریات بندِ غم افکند به پای دلِ مست
مست بودیم، پشیمان ز گناهیم؛ بیا
#شمس_لنگرودی
دلخوش نشستهام که شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود ..
#شمس_لنگرودی
«دلخوش نشسته ام که تو شاید گذر کنی..
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود...»
#شمس_لنگرودی
🖇♥️
دیدی وقتی آنلاینه،
میشینی زل میزنی بلکه پیام بده؟
#شمس_لنگرودی این حالت رو خیلی قشنگ
توصیف میکنه، اونجا که میگه:
"دلخوش نشستهام
که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود"
🙈🙈
💭
و انسان
عروسکیست
که خواب میبیند
و رویاهایش را زندگی میکند…
#شمس_لنگرودی
شب
سخن نمیگوید حڪم میڪند...
#شمس_لنگرودی
دارو فروشِ خستهدلان را دکان کجاست...!؟
#خواجوی_کرمانی
رفتهای از بَرِ ما، چشم به راهیم بیا...
#شمس_لنگرودی
🌷
شادا بهار
که دست مرا گرفته
نمیدانم به کجا میبرد
شادا من
که دست بهار را گرفته
به خانهٔ خود میبرم ...
#شمس_لنگرودی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خندههای باد
چشم هایت را که باز کنی
موهایت که پریشان بشود
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد...
#شمس_لنگرودی
.ِ❥
زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد
توبه کردم که ندانسته به جایی نروم
#شمس_لنگرودی
دلخوش نشستهام
که شاید گذر کنی!
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود...
#شمس_لنگرودی
سرشارم
از شعرهای نچیده،
روزهای نیامده،
اتوبوسهایی مملو آدمیانی که به تعطیلی میروند،
قلبی که روی دست بهار مانده است،
کفهای پر کشیده بر پر مرغانی که به سمت شمال می روند...
سرشارم
از شکایت سنگها
وقتی که در ترنم رودخانه ترک میخورند...
سرشارم از برف،
از ترنم انگور،
نور ...
و در انتظارم
از بُن تاریکی آفاقم را روشن کنی،
من برخیزم
و در درخشش روزی دیگر
باقی زندگی را پی گیرم...
#شمس_لنگرودی
تو را به ترانهها بخشیدم
با من نمان
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد…
#شمس_لنگرودی
دلخوش نشستهام که شاید گذر کنی!
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود...
#شمس_لنگرودی
در هر ایستگاهی که پیاده شوی
کنار توام
این قطار
مثل همیشه در کف دستم راه می رود
#شمس_لنگرودی 💚
@abadiyesher