به هر چمن که رسیدی بگو به ابر بهاری
که پیش پای تو اشکی به یاد من بفشاند
#شهریار
@abadiyesher
سخن با من نمیگویی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوهی بی همزبانی را
#شهریار
@abadiyesher
تو كه آتشكدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت كه خاكستر خاموش شدی
#شهریار
@abadiyesher
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خوابآلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بیحبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
#شهریار
@abadiyesher
با چون منی نازک خیال
ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال
اما چه زیبا میکنی!
#شهریار
@abadiyesher
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مست آمدم ای پیر!که مستانه بمیرم...
#شهریار
@abadiyesher
دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای! دل تو هم گشتی رقیب من
#شهریار
@abadiyesher
پیوسته در هوای تو چشمم به جستجوست
هر لحظه با خیال تو جانم به گفتگوست
#شهریار
@abadiyesher
گفتى: «به تو گر بگذرم از شوق بميرى.»
قربان قدت؛ بگذر و بگذار بميرم!
#شهریار
@abadiyesher
او صَبر خواهد از من، بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وِی، قصدی که او ندارد!
#شهریار
@abadiyesher