eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
به عشق شهیدان میهن بیا از آنهاست حقی‌ به گردن، بیا نه چون بادِ هرجایی هرزه‌گرد که با عزمی از جنس آهن بیا بنفشه نباشی که سر خم کنی سرافزاری ای سرو گلشن! بیا گر امروزِ دوران، چنین و چنان به امّید فردای روشن بیا تو را رأی، تضمین امنیت است پیِ پایداریِ مأمن بیا جهان هر طرف فتنه‌ در فتنه است به کوری چشمان دشمن، بیا زن و مرد و پیر و جوان هم‌دل‌اند تو ای مرد کشور! تو ای زن! بیا
بداهه‌ای تقدیم به فاطمه‌ی رقیه سلام‌الله علیها: چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را اسارت واژهٔ خردی‌ست وقتی پیش این دنیا گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن نمی‌خواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟ نسیم از سوی طشت لاله‌گون آمد به‌سوی تو؟ که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟ همیشه جای تو بوده‌ در آغوش حسین اما گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا‌ را درون خانه‌ی خود از خرابه روضه‌ می‌خوانیم که یادت می‌‌کند آباد این ویرانه‌ی مارا
بداهه‌ای تقدیم به فاطمه‌ی رقیه سلام‌الله علیها: چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را اسارت واژهٔ خردی‌ست وقتی پیش این دنیا گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن نمی‌خواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟ نسیم از سوی طشت لاله‌گون آمد به‌سوی تو؟ که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟ همیشه جای تو بوده‌ در آغوش حسین اما گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا‌ را درون خانه‌ی خود از خرابه روضه‌ می‌خوانیم که یادت می‌‌کند آباد این ویرانه‌ی مارا 🆔@abadiyesher
رسیدم باز سمتت با دلی از قبل شیداتر پناه آورده است انگار تنهایی به تنهاتر دوباره بوی باران میدهد صحن گُهرشادت چه رازی دارد اینجا می‌شود چشمان دنیا تر به هر سو می‌روم گنبد نمایان است و حیرانم! کدامین آسمان دارد ازین خورشید پیدا تر هنوز از دست‌هایت خاک دهسرخ آب می‌نوشد ز دریای کراماتت شده دامانِ صحرا تر قدم تا میگذاری چشمه جاری می‌شود هر جا مقامت بوده از فرزند ابراهیم بالاتر اگرچه شرم مانع شد سخن از تشنگی گوید ولی از شربتت کرده ابوهاشم گلو را تر @abadiyesher
دعای ملت غمدیده کی محتاج آمین است؟ گریبان گیر سقفِ آهنین، آه فلسطین است اگر چه کاممان را تلخ کرده داغ نصرالله خبرها حاکی از خوشحالی غزه‌ست، شیرین است خبر پیچیده در هر کوی و برزن، باز هم دشمن شمار کشته ها را می‌کند پنهان، شکست این است چنان خالی شده دیوار ندبه، جشن سال نو که باید گفت نامش بعد از این دیوار نفرین است اگر دنیا دمادم جنگ اگر دنیا سراسر سنگ همیشه یاری مظلوم ما را راه و آئین است @abadiyesher
در دل از داغ تو انگار شرار افتاده پرده از روضه جانسوز کنار افتاده ذهن شاعر نرسیده ست به ادراک غمت باز در قاب غزل عکس تو تار افتاده چادرت آیه‌ی نور است و بر این آئینه حق نداریم بگوئیم غبار افتاده شانه ی عرش تکان خورد به هق هق دیدند شانه از دست تو مادر دو سه بار افتاده (بشکند دست کسانی که شکستند تو را) دستت از ضربه ی آنروز ز کار افتاده روضه را چند ورق زد غزلم جایی رفت که در آنجا علم از دوش سوار افتاده آه از آهوی شش ماهه، بلاتشبیه، آه ظهر شد حرمله دنبال شکار افتاده @abadiyesher
به مادرم... بیا و شانه بزن گیسوان پیچکی‌ام را که روی سر بگذارم تل عروسکی‌ام را بیا و شعر برایم بخوان شبیه گذشته به یاد خانه بیاور دوباره کودکی‌ام را چقدر ماهی قرمز به تُنگ چشم نشاندی برای اینکه بدوزی لباس پولکی‌ام را چقدر در پس هر قهر و آشتی زمانه گرفت دامن تو دست های کوچکی‌ام را قسم به شعر که تنها تو بوده‌ای و تو هستی همان که دیده همیشه غم یواشکی‌ام را @abadiyesher
از فاصله‌ها اگرچه دم زد باران با ما سر شب کمی قدم زد باران یک چتر برای ما دو تا کافی بود تقدیر من و تو را رقم زد باران @abadiyesher
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
از فاصله‌ها اگرچه دم زد باران با ما سر شب کمی قدم زد باران یک چتر برای ما دو تا کافی بود تقدیر من و تو را رقم زد باران @abadiyesher
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رمضان در غزه‌ی مظلوم 😭 غم آب‌ونانت پرستوی حیران زمین‌زد مرا بی‌هوا گریه کردم @abadiyesher
تا آمدی ستاره به حرف آمد صبح امید شد، شبِ وانفسا صد ساقه نور، پشت سرت سر زد از بین پله‌های هواپیما شب‌نامه‌های زخمی و دلخون را نام تو التیامِ سحر بخشید چشم خوشی ندیدۀ این مردم بر اشک‌های یخ‌زده‌اش خندید تاریخ را نشان جهان دادی گهواره را چه زود رها کردند سربازهات، حضرت روح الله! همراهت انقلاب به پا کردند با این شکوه مشت گره خورده صدها هزار حنجره فریادیم تا لحظه ی فرج برسد بی شک ما وامدار نیمه ی خردادیم تاریخ را ورق زدم از خرداد فصل غمت به اشک روان طی شد تقویم را ورق زدم از خرداد ناگاه روزِ سیزدهِ دی شد باری که بذر مهر تو در دل‌ها دلشورۀ تگرگ نمی‌داند اندیشه‌ ی تو زنده‌تر از پیش است اندیشه‌ ی تو مرگ نمی‌داند چون اتصال چشمه و سرچشمه اندیشه‌ات نفس به نفس جاری ست در گوش کودکان فلسطینی این انقلاب، نغمه بیداری ست @abadiyesher
دعای ملت غمدیده کی محتاج آمین است؟ گریبان گیر سقفِ آهنین، آه فلسطین است اگر چه کاممان را تلخ کرده داغ سرداران خبرها حاکی از خوشحالی غزه‌ست، شیرین است خبر پیچیده در هر کوی و برزن، باز هم دشمن شمار کشته ها را می‌کند پنهان، شکست این است چنان خالی شده دیوار ندبه، روز عید ما که باید گفت نامش بعد از این دیوار نفرین است اگر دنیا دمادم جنگ اگر دنیا سراسر سنگ همیشه یاری مظلوم ما را راه و آئین است @abadiyesher