eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش جاده خوشبو شده انگار كه بیرون زده است عطر دلتنگی گل از چمدان سفرش! قدمت پشت قدم‌های برادر جاری كوه سرریز شده چشمه به چشمه هنرش! در سفرنامه نوشتن چه مهارت دارد اشک چشمان تو با آن قلم شعله‌ورش گرچه دلتنگی تو سبک خراسانی داشت مانده در دفتر قم، بیت به بیت اثرش عطر معصوم تو در صبح شبستان پیچید كرد آیینه در آیینه پرآوازه‌ترش! پر از آواز كبوتر شده این شهر انگار كه خراسان به قم افتاده مسیر و گذرش! بی‌گمان دور ضریح تو نمی‌گردانند هركه چون دانۀ اسپند نسوزد جگرش!
بايد به آغوش خزان مجبور باشد تقويم وقتي از بهارش دور باشد! سهم اجاق روشن هيزم شکن هاست اينجا درختي که اجاقش کور باشد! مي خواستم خورشيد باشم، حبّه هايم فانوس دست خوشه اي انگور باشد عطر مرا در چشم هايت منتشر کن آيينه بايد بازتاب نور باشد! اي مرگ لطفاً شال سبزي که مي آري گل هاي سرخش با لباسم جور باشد!!