eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا صاحب الزمان نقش جمال یار را تا که به دل کشیده‌ام یک سره مهر این و آن از دل خود بریده‌ام هر نظرم که بگذرد جلوه‌ی نوری از رخش بار دگر نکوترش بینم از آن‌چه دیده‌ام عشق مجال کی دهد تا که بگویمی چسان تیر بلای عشق او بر دل‌وجان خریده‌ام سوزم و ریزم اشک غم، شمع صفت به پای دل در طلبش چه خارها بر دل خود خلیده‌ام چاک دل از فراق او می‌زنم و نمی‌زند بخیه به پاره‌های دل، کز غم او دریده‌ام این دل سنگم آب شد، ز آتش اشتیاق شد بس‌که به ناله روز و شب، کوره‌ی دل دمیده‌ام شرح نمی‌توان دهم سوزش حال خود به جز ریزش اشک دیده و خون دل چکیده‌ام حیران تا کی از غمش اشک به دامن آورد چون دل داغدار خود، هیچ دلی ندیده‌ام
نقش جمال یار را تا که به دل کشیده‌ام یک‌سره مهر این و آن از دل خود بریده‌ام هر نظرم که بگذرد جلوهٔ رویش از نظر بار دگر نکوترش بینم از آنچه دیده‌ام عشق مجال کی دهد تا که بگویمی چسان تیر بلای عشق او بر دل و جان خریده‌ام سوزم و ریزم اشک غم، شمع‌صفت به‌پای دل در طلبش چه خارها بر دل خود خلیده‌ام چاک دل از فراق او می‌زنم و نمی‌زند بخیه به پاره‌های دل، کز غم او دریده‌ام این دل سنگم آب شد زآتش اشتیاق شه بس‌که به ناله روز و شب، کورهٔ دل دمیده‌ام شرح نمی‌توان دهم سوزش حال خود به‌جز ریزش اشک دیده و خون دل چکیده‌ام حیران تا کی از غمش، اشک به دامن آورد؟ چون دل داغ‌دار خود هیچ دلی ندیده‌ام