eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کاش بودی تا که کفتاری نمی کرد در سرزمین شیرها دیگر رجز خوانی
: خوابم نمی آید ... دلم مملو ز آشوب است این بی قراری ها شبیه حال یعقوب است هر کس که پرسید از من و حال دلم گفتم شکر خدا... امروز هم حال دلم خوب است
میان شکسته های دلم هنوز پیدایی تمامِ علت ِ عاشقی و شیدایی تو رفته ای، میان سکوت مبهم احساس چه بغضی گرفته مرا، کنارِ تنهایی برو که دل از من بریده ای، افسوس گرفته نگاه مرا گریه ای تماشایی چو دفتری شده ام، خاطرات بی رغبت دعا کنم که دوباره مرا تو بگشایی؟؟؟ نگاهِ مرا ببین که خیره بر راهت... به بغض تو باران گرفته است چه شبهایی بیا دوباره مرا بگشای دلیل لبخندم که خاطرات مبهم مرا فقط تو معنایی
میان شکسته های دلم هنوز پیدایی تمامِ علت ِ عاشقی و شیدایی تو رفته ای، میان سکوت مبهم احساس چه بغضی گرفته مرا، کنارِ تنهایی برو که دل از من بریده ای، افسوس گرفته نگاه مرا گریه ای تماشایی چو دفتری شده ام، خاطرات بی رغبت دعا کنم که دوباره مرا تو بگشایی؟؟؟ نگاهِ مرا ببین که خیره بر راهت... به بغض تو باران گرفته است چه شبهایی بیا دوباره مرا بگشای دلیل لبخندم که خاطرات مبهم مرا فقط تو معنایی
ابتدایم خویش بودم انتها اما تویی چون کویر لوت و خارا خشکم و دریا تویی من چو ماهی پشت ابرم دائما دور از نظر همچو خورشیدی درخشان در نظر پیدا تویی جنگل و دریا و ساحل یا طلوع صبح را بی خیال این همه، اینجا فقط زیبا تویی با خیالت روز هایم از بَرِ هم میروند باز هم شب بگذرد اندیشه فردا تویی
از تو سمت دل من قافله ی غم آمد باز هم فارغ از این قافله یادت کردم نیستی پیش من و جای تو خالیست ولی من به تکرار تو در ذهن خود عادت کردم
می‌زند هر شب شبیخون بر خیالم یاد تو چون سعودی‌هاست یادت...چون یمن آواره ام
خرمای بم و خوشه‌ی لب‌ها که شعار است ما را به بَم و نرخ رطب‌هاش چه‌کار است گر خلق بپرسند ز لبخند تو گویم لبخند تو مانند ترک روی انار است
عاشقم...بس کن از این درد بلاخیز نگو از بهار آمده‌ام ... از غم پاییز نگو
گیس می بافی و من خیره به این پیچش مو غرق زیباییِ تو رفته در اندیشه فرو یک دَم از پشت سیاه پرده ی مو رُخ بِنما باز با صوت قشنگت غزلی ساده بگو
پر ز آشوبم و تو علت این آشوبی تو به بی رحم ترین حالت ممکن خوبی
از دور تو را دیده‌ام و دیده نبستم با شوق تماشای تو،من خیره نشستم ای سبزترین جلوه‌ی زیبایی عالم رفتی و از این رفتن تو سخت شکستم
بزند آفت غربت به همه جان و تنم دست در دست تو ام سبز ترین شاخه منم 🌴🕯🌴
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ باز هم شـب شـد و از خـلوت دل بی‌زارم بــایـد انـگـار دلــم را بــه دلــت بـسپـارم این هـمه آدم و این قـصه‌ی تکراریِ شـب تو همان‌باش که من دوست‌ترش می‌دارم ━━━━💠🌸💠━━━━
گاهی کمی آهسته تر نامهربانی کن یا بین آدم ها ز جهلَت بد زبانی کن یک اسم‌ و‌ عکس‌ مذهبی شرط مسلمانی‌ ست گاهی کمی اندیشه در دنیای فانی کن گاهی حسد گاهی کنایه گاه تحقیری گاهی به رفتار خودت هم بدگمانی کن در بطن آدم ها به دنبال چه میگردی سر کن به لاک خود و راحت زندگانی کن رفتار خوش تبلیغ زیبای مسلمان است از دین تو با رفتار خوبت پاسبانی کن
دلم عمری‌ است که با فاصله ها درگیر است بغض دلتنگیِ این قصه چه دامنگیر است هر چه این خلق بگویند که آرام شوم هر چه گویند در این حادثه بی‌تاثیر است لحظه‌ی رفتن تو بغض دریدم...دیدی؟ چه کنم! قسمتِ ما تلخیِ این تقدیر است خواستم سیر نگاهت بکنم... از ته دل دیده‌ام خیس شد و گفت که دیگر دیر است همه‌ی عمر ز شمشیر مرا ترساندند ضربه‌ی تلخ وداع سخت‌تر از شمشیر است جای خالی تو مِن بعد عذابی است بزرگ برده‌ی این دلم و بغض چونان زنجیر است لحظه‌ای که گذرت سمت دلم می‌‌افتد همه‌ی دلخوشی‌ام خنده‌ی یک تصویر است من که دنبال کسی نیستم از تنهایی این همه آدم و چشم و دل من هم سیر است تو ولی با همه‌ی خلق تفاوت داری بی تو انگار که این شهر کمی دلگیر است تا که عادت به تو کردیم ز رفتن گفتی دلم عمری است که با فاصله‌ها درگیر است
باز هم شـب شـد و از خـلوت دل بیزارم بــایـد انـگـار دلــم را بــه دلــت بـسپـارم این‌هـمه آدم و این قـصهٔ تکراریِ شـب تو همان باش که من دوست‌ترش می‌دارم
تمام لحظه‌های بی تو بودن را شبیه جمعه‌هایم سخت دلگیرم @abadiyesher
روزی که من از این جماعت دل بریدم دور خودم دیوار تنهایی کشیدم رفتم که دیگرلحظه‌ای را برنگردم چون بارها طعم جدایی را چشیدم @abadiyesher
پر از آشوبم و تو علت این آشوبی تو به بی‌رحم‌ترین حالت ممکن خوبی @abadiyesher
دلتنگی علی جعفری.mp3
4.62M
دلم عمری است که با فاصله ها درگیر است بغض دلتنگیِ این قصه چه دامنگیر است هر چه این خلق بگویند که آرام شوم هر چه گویند در این حادثه بی تاثیر است لحظه‌ی رفتن تو بغض دریدم... دیدی؟ چه کنم! قسمتِ ما تلخیِ این تقدیر است... ✍ 🎙 @abadiyesher
دل طوفان زده‌ام باز تو را می‌خواهد چون به آرامش آغوش تو ایمان دارد @abadiyesher
دل طوفان زده‌ام باز تو را می‌خواهد چون به آرامش آغوش تو ایمان دارد @abadiyesher
پاییز و برگ و باران دستی پر از فقیری باید بیایی امشب دست مرا بگیری @abadiyesher
بی تو شب‌های خزانم همه درد است و عذاب ای تو ای خوبترین خاطره... آسوده بخواب @abadiyesher