یک طرف رنج فِراق و یک طرف بیمار عشق
یک دل تنها چه سازد با دو، دَرد بی دَوا؟
#فراز_مردانی
یک طرف رنج فِراق و یک طرف بیمار عشق
یک دل تنها چه سازد با دو، دَرد بی دَوا؟
#فراز_مردانی
تبسم نور
صدای ساز غمت با دلم هماهنگ است
بزن که نغمهٔ عشق خدا از این چنگ است
به رنگ آبیِ آیینه با تو میگویم
دل تو جام بلور و دل من از سنگ است
تو لحظه لحظه مرا با نگاه میخوانی
و این صداقت چشمت چقدر خوشرنگ است
تو از تبسم نوری من از تجسم خاک
میان ما و تو صدها هزار فرسنگ است
به وسعت همه آفاق سینهای دارم
که از برای غم بیکرانهات تنگ است
پگاه عطر حضور تو ای مؤذن نور
به کوچههای دعای سحر خوشآهنگ است
تمام میشوم اما صدای باور تو
ز سنگ فرش مزارم به هفت اورنگ است
فراز ساز غزل را مکن خموش امشب
که این صدای دل دوستان یکرنگ است
#فراز_مردانی
🌱
امشب امیر عشق به میخانه میرود
ساقی به همنشینی پیمانه میرود
در مولد حسین و ابوالفضل و عابدین
یعسوب دین به سجدهٔ شکرانه میرود
🌺🌹💐🌸🌷🍀
فرخنده میلاد اختران آسمان ولایت و رسالت بر شیعیان جهان مبارک بادا
#فراز_مردانی
تنهایی شاعر
یک شب کنار پنجره تنها نشسته بود
باغ ستاره را به تماشا نشسته بود
تا نشکند سکوت دل انگیز خاطرش
در خلوتی به وسعت دنیا نشسته بود
شعری به رنگ آبی مهتاب می سرود
بر بال شاعرانه رویا نشسته بود
یادش بخیر آن شب زیبا که تا سحر
بر کشتی صداقت دلها نشسته بود
تصویر آب را چه نجیبانه می کشید
دریا دلی که بر لب دریا نشسته بود
با کوله بار حسرت دیروز لحظهها
در انتظار دیدن فردا نشسته بود
از واژههای سبز غزلهای آرزو
لبریز بودو غرق تمنا نشسته بود
شعرشباب زمزمه می کرد زیر لب
با خاطرات خویش به نجوا نشسته بود
وقتی به قاب پنجره نزدیکتر شدم
دیدم " فراز" بود که تنها نشسته بود
#فراز_مردانی