eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خون و باروت و هراس و انفجار آورده است شعله ی سرکش ببین با خود شرار آورده است هر نسیمی رد شده از شیون پروانه ها بوی خون از زلف های بی قرار آورده است این خزان با تو چه کرده باغبان، که در بهار جای زیتون باغ سبز تو انار آورده است آینه با چفیه رویت را بگیری بهتر است گردباد حادثه با خود غبار آورده است باز کن آغوش دشتت را فلسطین عزیز دامن مادر برایت لاله زار آورده است سنگِ غیرت تا که افتاده میان مشت ها کودکان را مرد جنگاور به بار آورده است
وقتی به چاقو ها رگ غیرت نشان دادی یعنی که با دستان خالی امتحان دادی عباس دوران ِخیابان ها شدی انگار آن لحظه که خوش غیرتی از خود نشان دادی فریاد غیرتمند تو از بس که بالا بود هفت آسمان را با صدای خود تکان دادی رحمت بر آن شیری که تو خوردی و این گونه در پای ناموس وطن ماندی و جان دادی زخم عمیقی داشتی در سینه ات اما درس جوانمردی به هر پیر و جوان دادی لعنت به آن آغوش های رایگان لعنت وقتی بهایش را تو با جان گران دادی
چنان خورده به جام خالی ام پیمانه ی تو که بیرون میزنم سرمست از میخانه ی تو میان صحن آیینه ندیدم لحظه ای را تماشایی تر از لبخند معصومانه ی تو کنار خلوت چشمت نشستم ذکر گفتم و دل دادم به کاشی های کنج خانه ی تو خیال آسمان ها را پَراندی از سر من شدم با خستگی هایم مقیم شانه ی تو بهاری می کند یک آن هوای چادرم را همین که در حرم پر میزند پروانه ی تو تو میدانی برایم خوشتر از خوان بهشتی ست اگر نوک میزنم دائم به آب و دانه ی تو نخواه از من کنار گنبدت عاقل بمانم که با رقص کبوتر ها شدم دیوانه ی تو 🌹🌹
🥀 همسفر با موج های بی قرار جاده ام من برای دل به دریایت زدن آماده ام از همان روزی که راهت را نشانم داده ای بی خیال جاده های پیش پا افتاده ام تو نمی پرسی مسیحی یا مسلمانم حسین خوب میدانی که من هم عاشقی آزاده ام زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم می شود من به چشمم قول دیدار حرم را داده ام عاشقانه مثل راه از نجف تا کربلا می رسد روزی به تو این قلب صاف و ساده ام بارها بوسیده پای خسته ام را در مسیر جاده هم سرخوش شده با حس فوق العاده ام ناگهان عطر اجابت در قنوتم می وزد در حرم وا می شود وقتی دل سجاده ام
روزی تو را سجیل، تار و مار خواهد کرد حتی جهان، نام تو را انکار خواهد کرد تو خانه‌ی سستی بنا کردی و آن را هم بر سرت آوار خواهد کرد دنیا! اگرچه می‌زنی خود را به خواب اما نابودی صهیون تو را بیدار خواهد کرد خون جوانان فلسطینی نمی‌دانی_ زیتونِ باغِ سبز را پربار خواهد کرد عکس سلیمانی به روی سینه‌اش خورده هر کودکی که با شما پیکار خواهد کرد تو می‌روی و پیر ما در مسجدالاقصی یک‌روز با صاحبْ‌زمان دیدار خواهد کرد
طوفان میان قلب مواج تو برپاست هر قطره یِ شور آفرینت مثل دریاست رد می شویم از خشم نیل و موج هایش وقتی عصای قدرت تو دست موساست ای هم وطن با استواری گام بردار رای من و تو انقلاب دوم ماست با دشمنان هر روز در جنگیم و این بار خط مقدم پای هر صندوق آراست ما مرد میداندار پیکار و جهادیم این سرزمین عمری ست مهد آرمان هاست باید به استقبال خورشید جهان رفت وقتی تمام ترس شب از صبح فرداست
باید که همیشه خوشقدم باشی مرد حیف است که تو حامل غم باشی مرد ای خادم مشهدُ رضا پیدا شو باید شب میلاد حرم باشی مرد
موجی احاطه می کند روح و روانم را در چشم تو وقتی که می جویم نشانم را تا آفتابی می شوی در چشم بارانی دنیا تماشا می کند رنگین کمانم را چشم تبر را هر زمان که دور می بینی بر روی شانه میگذاری آشیانم را دلتنگ گلهای بهاری می شوی و من اردیبهشتی می کنم رنگ جهانم را بادی که سرنخ از تو و دست تو میگیرد پر می کند از بادبادک آسمانم را کوهی درون قلب من آرام خوابیده بیدار کن با دست خود آتشفشانم را
روز وداع سرخ تو آغاز طوفان است ایران به فکر انتقام خون مهمان است پرواز کردی و به سمت آسمان رفتی چون آشیانت در بلندی های جولان است دور از وطن صبح غریبی رفتی از اینجا حتی عروج تو شبیه مرد میدان است از عید قربان‌های هاجر کم نخواهد شد از بس که اسماعیل در ایلش فراوان است هر کس گذشته از طریق القدس میداند سرشار از عطر قدم‌های شهیدان است قرآن بخوان با آن صدای عرشی ات ای مرد سوگند بر خونت که صهیون رو به پایان است 🆔@abadiyesher
چشم آدینه‌ی ما یکسره بارانی بود هر چه غم بود، در این غیبت طولانی بود ای که سرچشمه نوری، اگر اینجا بودی کی در این شهر نیازی به چراغانی بود می‌رسیدی و شبی بغض قفس وا می‌شد می‌پرید آن همه پروانه که زندانی بود گندم از نور وجود تو تلالو می یافت حاصل مزرعه هر سال فراوانی بود باز با هُرم نفسهای شما برمی‌خاست خاک دل مرده که در خواب زمستانی بود پا به پای غم دلتنگی ما آب شده شمع میلاد تو هر چند که نورانی بود باز با غربتِ تنهایی خود سرکردی گرچه این شهر پر از جشن خیابانی بود @abadiyesher
کلام تو شبیه خطبه می ماند که پشت دشمنان را خوب لرزاند تو ثابتی کردی ای زن جای اخبار برای دشمنان باید رجز خواند @abadiyesher
پر کرده‌ ای از شرارتت عالم را باید بخوری تو سیلی محکم را جوری به تو حمله ور شود ایران، که تکرار کنی فقط "غلط کردم"را @abadiyesher