سرشارم از بهار و دمی غم نداشتم
گویی شکوفه زارم و ماتم نداشتم
زخمیِ عشقم و به دلم کرده ای اثر
همچون نگاه پاک تو همدم نداشتم
من در حصار پنجره ی چشم های تو
چیزی به جـز خیال دمادم نداشتم
دارم امید تا که به دست آورم تو را
جز این دلی قوی و مصمم نداشتم
از آن زمان که محو رخ دیده ی توام
کاری به کار این همه آدم نداشتم
اینک بیا که با همه ی دردها هنوز
چیزی برای عاشقی ام کم نداشتم
#بداهه
#قلی_زاده