eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من كه از چشمان تو افتاده ام ديگر چه سود كل واحدهای ترمم را بيوفتم، به درک
تا پر از روسری و سیب شود شهر شما زیــــر این خاک غــزل های مرا دفن کنید...
من از خود نیمه ای را دیده بودم، عاقل اما تو مرا با نیمه ی دیوانه ی من آشنا کردی ♥️ join»@khalvatehdel
گاه مجبوری برای دق نکردن در خیال در بغل گیری کسی را که نداری در بغل...!
باشد به التماس زلیخا محل نده پس لااقل بگو که چه خاکی به سر کند... ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ماهیِ اُفتادِه بَرخاکِ پَریشان دیدِه‌ای؟ من دَقیقا تا همان اندازِه ویرانِ توام!
هزاران قصه و احوال پرسی های تکراری ولی یکبار نشنیدم بگویی دوستم داری؟ شبیه دوره گردی که بساط عاشقی دارد دلی دارم که ویران است،محبوبم،خریداری؟ تمام روز در راهت نشستم باز خندیدی که یامجنون شدی آخرو یا بی‌عار وبیکاری! نمیدانم که چندین‌باراز عشقت زمین خوردم بده قولی اگر افتاد قلبم، زود برداری فراوانی لبخندی تجمع شد به لبهایم فراتر رفت و ترسیدی از آن تصویر آماری! بیا یکبار با قلبت کمی رو راست تر تا کن اگر دل باختی ناگه،چرا در فکر انکاری ؟ بگو آرام در گوشم همه شب گریه هایت را که مهمان است درچشمان من تاصبح بیداری به ترس دلنشینی که درون سینه ام دارم پیاپی بازمیگویم که من رادوست میداری
به طبیبان دگر نسخه‌ی ما را مسپار درد با دست تو درمان بشود خوب‌تر است
شعرگفتم که به گیسوی تو نزدیک شوم ورنه من را چه به وزن وغزل وقافیه ها
چه شد دیوانه ات گشتم ؟ ندارم تاب دلتنگی خودت هر گونه میخواهی بیا حل کن معما را
تورا در قلب شعرم می گذارم به نام عشق آن را می نگارم تمام حرف من در شعر این بود تو را تا بی نهایت دوست دارم
خودم اینجا و دلم پیشِ تو سرگردان است تنِ من قایقِ لنگر زده در طوفان است نفست سرد و دلت سرد و نگاهت سرد است کوچه از مهرِ تو خالی شده در آبان است... مثلِ سربازِ غریبی که دلش غمکده ای ست پشتِ لبخندِ من اشکی و غمی پنهان است حرفِ رفتن نزن انقدر...کمی عاقل باش زندگی بی تو و بی عشق مگر آسان است؟ هیچ کس نیست نوازش بکند غم ها را دلِ غمدیده ی من پیشِ خودم مهمان است تنِ پوسیده ی من سمبلِ تنهایی هاست جایِ خون حسرت و غم در رگِ من جریان است
گاه مجبوری برای دق نکردن در خیال در بغل گیری کسی را که نداری در بغل...!
دقتت کم میشود وقتی که عاشق می‌شوی بیخیال خنده و کشف حقایق می‌شوی ساعت دلشوره هایت زنگ دایم می‌خورد باز هم دلواپس مرگ دقایق می‌شوی دائما فکرت گرفتار نگاهش می‌شود یا برای لمس آغوشش تو لایق میشوی؟ آسمان حال تو این روزها ابری شده شاید از، این عاشقی باران ناطق می‌شوی ماه ها طی می‌کنی سخت است می‌دانم ولی بارها با نام او مجنون سابق می‌شوی دوست عزیزم😊
🌿 سحراول ماه است بیا رحمے کن بنده ے سَر کِش تو باز پناه میخواهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای ملائک كه به سنجیدن ما مشغولید بنویسید كه اندوه رفح مارا کشت...