eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در خود خزیده بودم، تو بی‌خبر رسیدی من خواب مانده بودم، وقت سحر رسیدی حتی صدای پایت من را نکرد بیدار من منتظر نبودم، تو از سفر رسیدی تو در زدی ولی باز، نشنید گوشم انگار تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی ای ماه روزه خیلی خشکیده بود چشمم اما به جای من تو با چشم تر رسیدی دیدی فرار کردم، دیدی گریز‌پایم هم بیشتر دویدی، هم بیشتر رسیدی من در گناه بودم‌، نزدیک چاه بودم می‌خواستی نیفتم، آسیمه‌سر رسیدی دست مرا گرفتی، در روضه‌ام‌ نشاندی هم روضه‌خوان شدی و هم خون‌جگر رسیدی هر روز وقت افطار، هر روز مثل هر بار رفتی کنار گودال از تن به سر رسیدی لب تشنه بود ارباب ای روضه‌خوانِ بی‌تاب بردار با خودت آب، فردا اگر رسیدی @abadiyesher
در سینه دلی همیشه عاشق داریم با آل علی دلی موافق داریم پاینده‌تر از ما چه کسی دیده که ما اندازه‌ی دهر "قالَ صادق" داریم @abadiyesher
در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم پیر و جوان نداشت! که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی، حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی‌کند در روضه در کتاب، تو ماندی، حسین هم گودال و بام، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب، تو ماندی، حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می‌کنند دل خون و دل کباب، تو ماندی، حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده‌ایم ما پس با همین حساب، تو ماندی، حسین هم @abadiyesher
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو 🏴
دل شکسته! به آهی شکسته‌خاطر باش بیا و مستمع و روضه‌خوان و شاعر باش غریب، نامه فرستاده باز سوی حبیب بیا برای امام زمان، مظاهر باش تو مسلمی تو مسلمان کربلا هستی به هرچه غیر حسین آمده است کافر باش زمینه‌ساز قیام حسین مسلم بود زمینه‌ساز قیام امامِ حاضر باش سلامِ تشنهٔ دارالاماره را دیدی؟ تو صبح باش، تو از روی بام زائر باش به رغم اینکه صفوف نماز خالی ماند تو مسلمانه‌ترین شیعهٔ معاصر باش برای فرصت لبیک، نی به نی سر شو برای یاری منصور عصر، ناصر باش نه آب خستهٔ مرداب، رود جاری شو به کوچ از تن خود فکر کن، مهاجر باش 💠 صفحهٔ استاد ناصحی: 📍@nasehi_mohsen
در خاطر ما خاطره‌ی نام خمینی است ما مکتبمان مکتب عشق است حسینی است طوفان همه‌اش غیرت ایرانی ما بود فریاد، سرآغاز رجز خوانی ما بود از همت ما بود اگر کوه به پا خاست ما اهل توسل شده بودیم خدا خواست پروانه به پروانه در آتش زده بودیم با آیه والفجر به لب آمده بودیم ما آمده بودیم که شیطان بگریزد دیو ستم از دیدن انسان بگریزد گفتیم مبادا که خریدار نباشیم یوسف برسد ما سر بازار نباشیم گفتیم چه غم دشمن ما گرچه زبیری است خونی که درون رگ ما هست زهیری است از نعره جاء الحق ما رعد خروشید ما چشمه شدیم از دل ما حادثه جوشید ای عشق بفرما که در این خانه بمیریم بگذار بر این میکده مستانه بمیریم مستانه بمیریم ولی تاک نیفتد تا پرچم این قافله بر خاک نیفتد @abadiyesher
گرچه آرامیم ، گاهی هم هیاهو لازم است ما اگر طوفان شدیم آن وقت هوهو لازم است شب به تاریکی فرو رفته است و موسی منتظر در بیابان نور می‌خواهیم ، سوسو لازم است خِیل قالو ربُّنَااللهیم در آغوش نیل تا عبور از رود یک ثمَّ استقامو لازم است پای پیمان ایستادن زخم خوردن دارد و گیرم از ما بشکند هربار پهلو ، لازم است شهر، خاک‌آلودِ اسرائیلیات است ای دریغ تا غبار از قدس برداریم ، جارو لازم است * قبله‌ی این رود از اول رو به دریا بود و هست قدس از ما قدس از ما قدس از ما بود و هست ما به سوی خانه‌ی خود می‌رویم این روزها ما پر از شوریم و با سر می‌دویم این روزها روز و شب آماده‌تر ، هر روز محکم می‌شویم یک به یک داریم تهرانی‌مقدم می‌شویم نقشه‌هاتان یک به یک دارند کوچک می‌شوند سنگ‌های ما ولی دارند موشک می‌شوند در کنار یکدگر ماندیم و چون آهن شدیم ای شب صهیون ! ببین ما احمدی روشن شدیم از خروش غیرت مردان ایرانی بترس قاتل سردار ! از خون سلیمانی بترس ما نیفتادیم اما خاکی و افتاده‌ایم ما ، ، ما جمله ایم چشم وا کن ای سپاه فیل ابابیل آمده جان پناه اصلا نمی‌یابی که سجیل آمده چشم وا کن تا ببینی لشکر این راه را بیخ گوش خود ببین شمشیر حزب‌الله را از یمن تا شام شمشیر شهادت صیقلی است گوش صد لشگر پی فرمانده‌اش سیدعلی است ماجراجویی نکن جایت بمان، آگاه باش روز و شب لرزان ز یک فرمان حزب‌الله باش غیرت ایران به جوش آمد اگر ، بیچاره‌ای سرزمین دیگر نمی‌ماند تو را ، آواره‌ای هرگز از ایران و لبنان سر نخواهی شد ، بترس تو حریف غزه هم دیگر نخواهی شد ، بترس از تلاویو شما ویرانه‌ می‌سازیم ما باز در بیت‌المقدس خانه می‌سازیم ما می‌شود این روزها در شوری بازارتان بند پوتین سلیمانی طناب دارتان پای پیمانی که می‌بندیم ما آماده‌ایم یک به یک قاسم سلیمانی و حاجی‌زاده‌ایم پهنه‌ی دنیای ما را عرصه‌ی قابیل نیست در میان نقشه‌ی ما جای اسرائیل نیست نعره‌ی جاءالحقیم این دشت غرشگاه ماست راه ما سرخ است آری پس شهادت راه ماست * گیرم از ما ناقه پی کردی ، فسویها که هست صبح را از ما گرفتی ، ظهر عاشورا که هست وعده‌ی عشق است و می‌دانم که فردا مال ماست عالمی با ما نمی‌ماند ؟ خدا با ما که هست در یمن در شام در لبنان و ایران و عراق هرچه از میدان مین گفتند ، گفتم پا که هست لیله‌الاسرای ما معراج می‌خواهد ، چه غم هیبت صهیون شکست و مسجدالاقصی که هست یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور غم ندارم ، کان امر الله مفعولا که هست @abadiyesher
با شرط آنکه از هوس میز بگذریم؛ نزدیک قُلّه‌ایم، از این نیز بگذریم بگذار داس و تیغ به کف آر، وقت ماست چون باد باید از سر جالیز بگذریم از اجتماع خیبریان پشت در نترس ما دشنه‌ایم، از رگشان تیز بگذریم تا یک‌به‌یک به حبل متین چنگ می‌زنیم با هم ز قلب لشکر چنگیز بگذریم سمت بهار می‌رود این دشت لاله‌جوش یک گام مانده از دل پاییز بگذریم نوبت به ما رسید، نخوابی که صبح زود از دشت آفتاب، سحرخیز بگذریم لشکر کشیده کفر به این سرزمین، مباد از این نبرد، مصلحت‌آمیز بگذریم @abadiyesher
نزدیک قلّه‌ایم با شرط آنکه از هوس میز بگذریم نزدیک قُلّه‌ایم، از این نیز بگذریم بگذار داس و... تیغ به کف آر، وقت ماست چون باد باید از سر جالیز بگذریم از اجتماع خیبریان پشت در نترس ما دشنه‌ایم، از رگشان تیز بگذریم تا یک به یک به حبل متین چنگ می‌زنیم با هم ز قلب لشکر چنگیز بگذریم سمت بهار می‌رود این دشت لاله‌جوش یک گام مانده از دل پاییز بگذریم نوبت به ما رسید، نخوابی که صبح زود از دشت آفتاب، سحرخیز بگذریم لشکر کشیده کفر به این سرزمین، مباد از این نبرد، مصلحت‌آمیز بگذریم @abadiyesher
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از یمن تا شام، شمشیر شهادت صیقلی‌ است گوش صد لشکر پی فرمانده‌اش سیدعلی‌ است... 🇮🇷 @abadiyesher
حرف از غم حیدر است، حرف از چاه است حرف از دل مجتباست، حرف از آه است با خون جگری صلح نمودیم ولی دلگیر نباش، کربلا در راه است @abadiyesher
ابری گذشت و گفت که دریا رقیه است طوفان وزید و گفت که صحرا رقیه است کوهی قیام کرد و به طوفان و ابر گفت این کوه، این شکوه، همانا رقیه است رد شد نسیم و گفت که من روح بخشم و اثبات می‌کنم که مسیحا رقیه است در کوی عشق حرف صغیر و کبیر نیست زینب در این مقام سراپا رقیه است کوچک‌ترین محجبه‌ی خانه‌ی حسین آئینه‌ی نجابت زهرا رقیه است سقا دلیل شادی قلب رقیه بود پس دلخوشی حضرت سقا رقیه است باب الحوائجان حرم وقت رفع غم نامی که می‌برند به لب‌ها رقیه است در این قبیله هر که به کاری‌ست ملتزم حلّال مشکلات شدن با رقیه است ما نوکران طایفه عشق تا ابد ذکری که هست بر لبمان یا رقیه است @abadiyesher
از هرم عطش در همه دشت سراب است دل از عطش اصغر بی‌شیر کباب است هر قدر که دیو و دد این معرکه سیراب فرزند حسین بن علی تشنه آب است شه تشنه و شهبانوی او تشنه عجب نیست نزدیک‌ترین واژه به ارباب رباب است بی تابی فرزند گذشت از حد و مادر از حال خراب پسرش خانه خراب است بی حال شده اصغر و ساکت شده اما گهواره هنوز از غم او در تب و تاب است گل آب طلب کرد و عطش قسمت او شد تبخیر شد و آنچه از او مانده گلاب است تاریخ نویسان ننوشتند و نگفتند در پاسخ لب تشنه چرا تیر جواب است تاریخ نگفته است ولی تشنه که دیدید هر طور شده آب دهیدش که ثواب است @abadiyesher