eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
32 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدی و عاشقم کردی و رفتی باز هم باز هم عاشق شدم عاشقتر از آغاز هم... این قفس را باز کردی و خودت رفتی ولی بی تو دیگر رفته است از خاطرم پرواز هم از غزلهایم فقط نام تو را می خواستم از تمام فالهای حافظِ شیراز هم تا قیامت بر غزلهایم حکومت می کنی مسندِ عاشق کشی داری، مقام ناز هم دور یا نزدیک...من تا زنده هستم عاشقم عشق من پایان ندارد عشق من! آغاز هم تا به جسم و قلب و روحم آدمی دیگر شوم نسخه ی جادوست خطِّ چشم تو، اعجاز هم یک نفر در می زند ای قلب عاشق! باز کیست؟ باز هم محبوب من! تنها تو هستی باز هم...
آمدی و عاشقم کردی و رفتی باز هم باز هم عاشق شدم ، عاشق‌تر از آغاز هم این قفس را باز کردی و خودت رفتی ولی ! بی تو دیگر رفته است از خاطرم پرواز هم از غزل‌هایم فقط نام تو را می‌خواستم از تمام فال‌های حافظ شیراز هم...
بانوی من! به بودن خود افتخار کن جشنی به افتخار خودت برگزار کن! بانوی کشور کلماتم غزل غزل سربازهای عاشق خود را قطار کن در سرزمین ابریِ افسانه های دور هر قدر خواستی دل عاشق شکار کن پاشو بخند شعر بخوان مست شو برقص! اصلاً به من چه من چه بگویم چه کار کن! بیمارم آه...نبض دلم را خودت بگیر طوفان شو و جهان مرا بیقرار کن با موی خود به باد مده باور مرا با چشمهات معجزه ای آشکار کن امشب شکسته ساعت ماه آفتاب من! فکری برای عاشق چشم انتظار کن آه ای ستاره ی سحر سرزمین من! فکری برای این شب دنباله دار کن...
پس از من یاد یک انسان همیشه با تو خواهد بود غمِ یک روحِ سرگردان همیشه با تو خواهد بود اتاق پاک قلبت مال من شاید نبود اما پس از من یاد یک مهمان همیشه با تو خواهد بود گل سرخ عزیز من! به هر گلخانه ای باشی بدان رؤیای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتماً تبِ یک عشق بی پایان همیشه با تو خواهد بود تو در آغوش من خورشید بودی بانوی دریا نگاه مرد کوهستان همیشه با تو خواهد بود سحر می آید این باور شبم را نور خواهد داد تو برمی گردی این ایمان همیشه با تو خواهد بود پس از من هم تو می مانی «زن کامل» ولی شاید غم یک نیمۀ پنهان همیشه با تو خواهد بود... نگو عادت کنم با دوری ات این خانه حتماً با- گل و آیینه و قرآن همیشه با تو خواهد بود به دستت می سپارم چشمهای اشکبارم را گل زیبای من! باران همیشه با تو خواهد بود...
Ali Zand Vakili - Gole Sorkh.mp3
11.56M
پس از من یادِ یک‌انسان همیشه با تو خواهد بود غمِ یک روحِ سرگردان همیشه با تو خواهد بود... اتاقِ پاکِ قلبت مالِ من شاید نبود اما پس از من یادِ یک مهمان همیشه با تو خواهد بود... گلِ سرخِ عزیز من! به هر گل‌خانه‌ای باشی بدان رؤیای یک گلدان همیشه با تو خواهد بود... تو دستم را نوازش کرده بودی بعد از این حتماً تبِ یک عشقِ بی‌پایان همیشه با تو خواهد بود... تو در آغوشِ من خورشید بودی بانوی دریا نگاهِ مردِ کوهستان همیشه با تو خواهد بود... سحر می‌آید این باور شبم را نور خواهد داد تو بر می‌گردی این ایمان همیشه با تو خواهد بود... پس از من هم تو می‌مانی «زنِ کامل» ولی شاید غمِ یک نیمۀ پنهان همیشه با تو خواهد بود... نگو عادت کنم با دوری‌ات این خانه حتماً با- گل و آیینه و قرآن همیشه با تو خواهد بود... به دستت می‌سپارم چشم‌های اشکبارم را گلِ زیبای من! باران همیشه با تو خواهد بود...
نشسته‌ام، و به تو فکر می‌کنم: تو چه خوبی... چه دوست داشتنی و چه محترم...تو چه خوبی! همیشه خوبتر از...بهتر از...عزیزتر از خود... بدون شائبه...بی وقفه...دم‌به‌دم...تو چه خوبی... چه مهربان...چه صمیمی...چه عاشقانه تو با من درون حافظه‌ام می‌زنی قدم تو چه خوبی!... کتاب زندگی من! برای از تو نوشتن ببین مرا به کجا می‌برد قلم...تو چه خوبی! و فکر کن که چه خوب است حسِّ خواستن تو و چیست نام تو شادی است یا که غم؟.‌..‌تو چه خوبی! و فکر کن که به چشم تمام پنجره‌هایی که دیده‌اند تو را در سپیده‌دم، تو چه خوبی و فکر کن که چه زیباست روز آمدن تو... و فکر کن تو می‌آیی...تو باز هم..‌‌.تو چه خوبی... 🆔@abadiyesher
"باشد برو اما دلم در دستهای توست تنها رفیقم چشمهای آشنای توست باشد برو...فرش قدمهایت غزلهایم هر جا که باشی هستیِ من زیر پای توست هر جا که می خواهی تمامش کن اگر دیر است... اما بدان بانوی من! این ماجرای توست خاموش خواهم ماند اما تا ابد بانو روح غریب من به دنبال صدای توست مرد بزرگی نیستم...یک کودکم اصلاً دنیای من یک هدیۀ کوچک برای توست پایان ندارد عشق بی پایان من با تو این ابتدای قصۀ بی انتهای توست آه ای تو غیر قابل باورترین رؤیا هر برگ از تقویم عمرم ابتدای توست بر شیشه باران می‌زند...شاید دلت تنگ است شاید...ولی حس می‌کنم این اشکهای توست... 🆔@abadiyesher
سلام ای چشمهای قهوه‌ای! رؤیای دیرینم! شما خواب مرا دیدید...یا من خواب می بینم؟ غریبم...خسته‌ام...خانم شما حتماً جوان هستید! برایم قهوه می ریزید؟ می بینید: غمگینم... غریبم خسته‌ام...آنقدرها که خوب می دانم نخواهد داد غیر از این دو فنجان قهوه تسکینم غریبم عاشقم...آری اگر صد بار دیگر هم به این دنیا بیایم کار من عشق است...من اینم! درون کوره‌ی قلبم بریز اندوه هایت را خدای آتشم با داغ باید کرد تزئینم خدای آتشم...در خود تمام بندگانم را شکستم...برمَینگیزان مرا از خواب سنگینم... به فکر فتح قلبت بودم اما انتظار تو کشید از قلعه‌ی تاریک رؤیای تو، پایینم من این یک دانه برف امشب در این صحرا چرا باید به روی سنگچینِ آتش عشق تو بنشینم؟   @abadiyesher
به انتظار تو ماندن عجیب نیست،عجیب حضور توست در اینجا، در این هوای غریب و بیست سال زمستان عجیب نیست،عجیب بهار توست پس از آخرین شکوفه ی سیب عجیب رویشِ یک قصر سبز رؤیایی است به خاک سوخته ی قلعه ای پس از تخریب قسم به پاکی قلب زنی در اورشلیم که سرگذاشت به پای مسیح روی صلیب تو آمدی که رهایم کنی برهنه کنی مسیح روح مرا از لباس زهد و فریب بدون داشتنت از تبِ تنت گفتم قصیده ی شبِ عمرم! چقدر‌‌ بی تشبیب؟ فقط به خاطر رؤیای آخرین گل سرخ و خاطرات مه آلود عاشقان غریب مرا به روی صلیب امیدها مکشان مرا به خنده‌ی تلخ سرابها مفریب هنوز هم تویی آن دلبر بدون بدل هنوز هم منم آن عاشق بدون رقیب... @abadiyesher
بانوی من! به بودن خود افتخار کن جشنی به افتخار خودت برگزار کن! بانوی کشور کلماتم غزل غزل سربازهای عاشق خود را قطار کن در سرزمین ابریِ افسانه های دور هر قدر خواستی دل عاشق شکار کن پاشو بخند شعر بخوان مست شو برقص! اصلاً به من چه من چه بگویم چه کار کن! بیمارم آه...نبض دلم را خودت بگیر طوفان شو و جهان مرا بیقرار کن با موی خود به باد مده باور مرا با چشمهات معجزه ای آشکار کن امشب شکسته ساعت ماه آفتاب من! فکری برای عاشق چشم انتظار کن آه ای ستاره‌ی سحر سرزمین من! فکری برای این شب دنباله دار کن... @abadiyesher