بکش ابرو، بزن چاقو، بده مرهم، خدایی کن
به شدت دوست دارم ، این مدل بنده نوازی را
#مرتضی_خدایگان
اگر بــاد اگر بـاران ملالـی نیست میآیـم
دلــم آبستــن هیچ احتمالی نیست میآیم
کجـا؟ هـر جـا تـو باشــی خـوب میدانی
برای مانـدنم اینجـا مجـالی نیست میآیم
از استنطـاق این پسکوچههای شهر لبریزم
اگر در قاب چشمانت سوآلی نیست میآیم
اگرچه پیش رو در هرنگاهم دشنه میکارند
قـرار مرگ هـم باشد خیالی نیست میآیم
نگـو اینجا بمانم جان تو چون دلخوشیهام
دراین محدوده سالی هست سالی نیست میآیم
فقط یک دغدغه آنهم تکان پلکهای توست
اگر بـاد اگر بــاران ملالـی نیست میآیـم
#مرتضی_خدایگان
جنون زلفهایت برده از من باز، بازی را
بیا پایان بده مردانه این گیسو درازی را
بکش ابرو، بزن چاقو، بده مرهم، خدایی کن
به شدت دوست دارم این مدل بندهنوازی را
تمام پاره خطهای تنم را قطع کن با وصل
بر اندازیم این قانون خط های موازی را
فقط تو می توانی قاتل یک شهر باشی، بعد
به یک لبخند برداری کلاه هر چه قاضی را
بیا با اتحادی مزدوج حل شو در آغوشم
که از بنیاد برداریم اضلاع ریاضی را
دهان دائم الخمرِ خُمت را بسته تر کن باز
بیا از رو ببر یکجا، زکریاهای رازی را
#مرتضی_خدایگان