تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی... چه نیازی... چه غمی ست...
#مهدی_اخوان_ثالث
من با تو نگویم که تو پروانهی من باش
چون شمع بیا روشنی خانهی من باش
در کلبهی من رونق اگر نیست صفا هست
تو رونق این کلبه و کاشانهی من باش
من یاد تو را سجده کنم، ای صنم اکنون
برخیز و بیا خود بت بتخانهی من باش
دانی که شدم خانه خراب تو حبیبا
اکنون دگر آبادی ویرانهی من باش
لطفی کن و در خلوتِ محزون من ای دوست
آرام و قرار دل دیوانهی من باش
چون باده خورم با کفِ چون برگِ گلِ خویش
ای غنچه دهان، ساغر و پیمانهی من باش
چون مست شوم، بلبل من! سازِ همآهنگ
با زیر و بمِ نالهی مستانهی من باش
من شانه زنم زلفِ تو را و تو بدان زلف
آرایشِ آغوشِ من و شانهی من باش
ای دوست چه خوب است که روزی تو بگویی
" امید " بیا با من و پروانهی من باش
#مهدی_اخوان_ثالث
.
با نگاهی که شبِ دوش اشارت کردی
به خدا بود و نبودم همه غارت کردی
شعر و شور و دل دیوانه و آزادگی ام
همه را بستهیِ زنجیرِ اسارت کردی
نادر از هند نَبُرد، آنچه تو بُردی ز دلم
که تو مهری و مهاری و مهارت کردی
دلم ایران و تو اسکندرِ تائیس اطوار
زدی و سوختی و کشتی و غارت کردی
😔👈
#مهدی_اخوان_ثالث
اىخوش بحال و روز كسانى كه گاهگاه
دارند بهلب تبسمى از لطف، يارشان...
من نيستم حسود، ولى رشك ميبرم
بر آن كسان كه يار بود در كنارشان...
آنانكه دل به يارِ سفر كرده مىدهند
آواره مىشوند چو ما از ديارشان...
اى باد صبحدم! به عزيزان من بگو
دل گويدم كه كار ندارم به كارشان...
سوزد دلم ز دورى و در ديده مىكشم
روزى اگر نسيم بيارد غبارشان...
ما داغ هجر ديده و خورديم خون دل
از دست مردمى كه تفو بر تبارشان...
عشّاق داغديده نخواهند لوح گور
بعد از وفات لاله دمد بر مزارشان...
#مهدی_اخوان_ثالث
من با تو نگویم كه تو پروانهی من باش
چون شمع بیا روشنی خانهی من باش
در كلبهی من رونق اگر نیست صفا هست
تو رونق این كلبه و كاشانهی من باش
من یاد تو را سجده كنم ای صنم اكنون
برخیز و بیا ، خود بت بتخانهی من باش
دانی كه شدم خانه خراب تو حبیبا
اكنون دگر آبادی ویرانهی من باش
لطفی كن و در خلوت محزون من ای دوست
آرام و قرار دل دیوانهی من باش
چون باده خورم با كف چو برگ گل خویش
ای غنچه دهان ساغر و پیمانهی من باش
چون مست شوم بلبل من سازهم آهنگ
با زیر و بم ناله مستانهی من باش
من شانه زنم زلف تو را و تو بدان زلف
آرایش آغوش من و شانهی من باش
ای دوست چه خوب است كه روزی تو بگویی
امید بیا با من و پروانهی من باش
#مهدی_اخوان_ثالث
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
نه از رومم، نه از زنگم، همان بيرنگِ بيرنگم
بيا بگشای در ، بگشای، دلتنگم
━━━━💠🌸💠━━━━
#مهدی_اخوان_ثالث
@sherhaye_nab
در گذرگاه زمان
خیمه شب بازے دهر
با همه تلخے و شیرینی
خود مے گذرد
عشق ها مے میرند
رنگ ها رنگ دگر مے گیرند
و فقط خاطره هاست
ڪه چه شیرین و چه تلخ....
دست ناخورده به
جا مے مانند ......
#مهدی_اخوان_ثالث
اىخوش بحال و روز كسانى كه گاهگاه
دارد به لب تبسمى از لطف، يارشان...
من نيستم حسود، ولى رشك ميبرم
بر آن كسان كه يار بود در كنارشان...
آنانكه دل به يارِ سفر كرده مىدهند
آواره مى شوند چو ما از ديارشان...
اى بادِ صبحدم! به عزيزانِ من بگو
دل گويدم كه كار ندارم به كارشان...
سوزد دلم ز دورى و در ديده مىكشم
روزى اگر نسيم بيارد غبارشان...
ما داغ هجر ديده و خورديم خون دل
از دست مردمى كه تفو بر تبارشان...
عشّاق داغديده نخواهند لوح گور
بعد از وفات لاله دمد بر مزارشان...
#مهدی_اخوان_ثالث
ای تکیهگاه و پناه
زیباترین لحظههای
پرعصمت و پرشکوه
تنهایی و خلوت من!
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
در کوچههای بزرگ نجابت
ظاهر نه بنبست عابر فریبندهٔ استجابت
در کوچههای سرور و غم راستینی کهمان بود
در کوچهباغ گل ساکت نازهایت
در کوچهباغ گل سرخ شرمم
در کوچههای نوازش
در کوچههای چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچههای مهآلود بس گفتوگوها
بیهیچ از لذت خواب گفتن
در کوچههای نجیب غزلها که چشم تو میخواند
گهگاه اگر از سخن باز میماند
افسون پاک منش پیش میراند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک!
ای شط زیبای پرشوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
روشنترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیهگاه و پناه
غمگینترین لحظههای کنون بینگاهت تهی مانده از نور
در کوچهباغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچههای چه شبها که اکنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
که شبفروز تو خورشید پاره است؟
#مهدی_اخوان_ثالث
امشب اندوه تو
بیش از همه شب
شد یارم...
وای از این حال پریشان
که من امشب دارم...!
#مهدی_اخوان_ثالث
خواهم که به خلوت کده ای از همه دور ،
من باشم و من باشم و من باشم و من ..
#مهدی_اخوان_ثالث