بیگمان، روزی ثمر میداد با این اشکها
تکه سنگی را اگر، جای دلت میکاشتم
#مهدی_دهاقین
اولین دیدارمان بود، آخرین دیدار شد
بیهوا بوسیدمش اما همان یکبار شد
اشتیاقش مثل عمر قاصدک کوتاه بود
زود آمد، دل سپرد و زود هم بیزار شد
ماهیِ تنهاییام، در تنگ خود خوابیده بود
تا صدای موج آمد ناگهان بیدار شد
عشق بعدازسالها برگشت و کبریتی کشید
کودکی در من پس از آن عاشق سیگار شد
در قنوتم از خدا آغوش گرمی خواستم
ربنا گفتم ولی سهمم عذاب النار شد
چون مترسک ماندهام در کشتزاری بیثمر
زندگی بیهوده بعد از او فقط تکرار شد
#مهدی_دهاقین
@abadiyesher